۱۴۰۱-۴-۱۱ شرح عیون عین ۴۷ جلسه ۲۹۷
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه ۱۴۰۱/۴/۱۱ ) درس عیون، جلسه ۲۹۷
موضوع: عین ۴۷ (نفس عاقله غالباً در اربعین پدید میآید
اعراف
وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِینَ لَیْلَهً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ
برای نزول تورات، با موسی مدت سی شب را قرار گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر کامل کردیم: وعدهی خدا در پایان چهل شب عملی شد. موسی وقت حرکت بهطرف وعدهگاه به برادرش هارون سفارش کرد: «جانشین من بین مردم باش و کارها را سروسامان بده. در ادارهی امور هم، از نظر و روش خرابکارها استفاده نکن.» (۱۴۲)
بحثی در روایات که چرا حضرت موسی ع تقاضای رویت کرد؟
در روایت هست که قومش تقاضای رویت کردند
البقره
وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَىٰ لَن نُّؤْمِنَ لَکَ حَتَّىٰ نَرَى اللَّهَ جَهْرَهً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَهُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ
باز، یادتان باشد که به موسی گفتید: «تا خدا را با چشم خود نبینیم، حرفت را باور نمیکنیم!» پس، صاعقهای مرگبار شما را فرا گرفت؛ (۵۵)
و این ربطی به میقات حضرت موسی ع ندارد کوه طور منطقه ممنوعه بود کسی اجازه نداشت به کوه طور برود
وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ..
این جا وعده خداوند با حضرت موسی ع
است کسی را با خودش نبرد.
خداوند با حضرت موسی ع سخن گفت سخن گفتنی
چون کلام الهی را میشنید از شدت قرب تقاضای رویت کرد و خداوندفرمود: امکانش نیست اصلاً
پرسش مگر حضرت موسی نمیدانست خداوند قابل رویت نیست؟ چراتقاضا نمود؟
جواب اگر ما میگوئیم خداوند قابل رویت نیست از روایات و قرآن می گوییم
اما انبیاء علمشان مستند به وحی است
حضرت موسی ع میداند خداوند قابل رویت نیست. چون در تجلی وحیانی شهود کرد این مطلب را
الأعراف
وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لنترانی وَلَٰکِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ
وقتی موسی به وعدهگاه ما آمد و خدا با او سخن گفت، تقاضا کرد: «خدایا، خودت را به من نشان بده تا نگاهت کنم.» ۱ خدا فرمود: «هرگز طاقت دیدن مرا نداری. لکن به این کوه نگاه کن: اگر در جای خود باقی ماند، تو هم مرا خواهی دید.» همینکه خدا خودش را به آن کوه نمایاند، آن را متلاشی کرد و موسی مدهوش بر زمین افتاد! وقتی بههوش آمد، اعتراف کرد: «خدایا، تو پاکی. به درگاهت توبه کردم ۲ و من اولین کسی هستم که ایمان میآورم» (۱۴۳)
” وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِیقَاتِنَا”
وقتی موسی به وعده گاه ما آمد
این میقات خصوصی حضرت موسی ع است
دنیا عاجله است استقرار ندارد
سوره قیامت
آنکسانی که دنیا را دوست میدارند دنیا عاجله است چون در حرکت است دنیا اصلاً نفس حرکت است عالم ماده
سوره القیامه
کلّاً بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَهَ
هرگز بلکه شما دوست میدارید عاجله دنیا را (۲۰)
آیه در مورد آخرت: ” دَارُ الْقَرَارِ”
غافر
یَا قَوْمِ إِنَّمَا هَٰذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَهَ هِیَ دَارُ الْقَرَارِ
آی قوم من، زندگی این دنیا متاعی زودگذر و ناچیز است و فقط آخرت سرای ماندنی است. (۳۹)
دنیا دار حرکت است و اصلاً درآن قرار نیست
پس در دنیا اصلاً چنین امکانی نیست
این وعده گاه حضرت موسی ع بود در سی شب
بعد ۱۰ شب اضافه شد وآنهم باز دارای اسراری است.
حالاتی که برای انبیاء است نظایرش برای اولیاء هم هست حالا به فرا خور استعداد خودشان
حضرت موسی ع از شدت شوق زودتر رفت
به وعده گاه که خطاب رسید:
طه
وَمَا أَعْجَلَکَ عَن قَوْمِکَ یَا مُوسَىٰ
خدا فرمود: «موسی، چه شد که عجله کردی از قوم خویش» (۸۳)
قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَىٰ أَثَرِی وَعَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضَىٰ
گفت: «آنها دارند پشت سر من میآیند. خدایا، بهعشق مناجات با تو بود که عجله کردم.» (۸۴)
فرمود: خدایا عجله کردم تو راضی بشوی.
حتی برای رضای خداوند هم نباید عجله کرد
روایت: خداوند به عجله، عجله کنندگان عجله نمیکند.
در مورد ظهور نگویید ما میخواهیم مقدمات ظهور را فراهم کنیم. مگر می دانید کی وعده شده است؟
خبر ندارید. پس عجله نکنید
نکته: وعدهای که به حضرت موسی ع داده شد
نگفت سی روز فرمود سی شب همانجور که برای پیامبر اسلام ص شبانه سیر داده شد در معراج این جا هم آن موعد سی شب بود روز برای کسب و کار است
پس شب یکشان خاصی دارد شب آن مقام خلوت است که لیله القدر است
و اتمام آن را به ده شب دیگر شد
در اینها دقت کنید که چرا ده شب دیگر اضافه شد این یک لذت خاص است که خیلی لذت بخش است
گاهی وقت انسان برای ملاقات میرود
زمانش تمام میشود می گویند حالا یک کم دیگر بمان.
جناب ابن عربی در فتوحات قسمتی دارد
منازلات مطالبی حق تعالی برای بندهاش میگوید
میفرماید: وقتی انسان در حضرت قرار میگیرد در مقام خلوت با حق تعالی در آن مقام وصلت زمانش که سر میرسد که برگردد که از آن حالت بیرون بیاید گاهی خداوند خطاب میکند یک مقدار دیگر پیش من بمان که من دلم هنوز از تو سیر نشده است
این حرف یعنی چی؟ این ناز کشیدن خدا از بنده است
اتمام آن ده شب اشارهاش آنجاست
وقتی رفت به قرار ده شب دیگر اضافه کردیم
آن ده شب را اضافه کردیم پس مخصوص است مربوط به ولایتش است
و سی شب مربوط به نبوتش، لذا سی شب را به مردم گفت اما آن ده شب را نگفت چون مربوط به ولایتش بود
در غدیر خم فرمود:” اَلْیوْمَ أکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی”
این جا فرمود: ” وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ”این تمام مربوط به ولایت ایشان است.
و در لیله که چرا شب فرمود: وقتی آمد موسی ع به میقات، محل ملاقات ما!
خداوند سبحان مکان ندارد
اما گاهی وقت انسان باید برود به جایی حالا یا سیر مادی مکانی باشد ویا
الإسراء
سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ
منزه است آن کسی که بندهاش محمد را شبانه برای تماشا برد، از مسجدالحرام به مسجدالاقصا که اطرافش را مقدس و پرنعمت کرده بود. میخواست نشانههای قدرتش را نشانش دهد؛ زیرا بینا وشنواست.* (۱)
پیامبر ما را خداوند میبرد و حضرت موسی ع خودش رفت به میقات
اینجا مقام سلوک است
من میروم بسوی پروردگارم سلوک است
حضرت ابراهیم ع فرمود: انی ذاهب الی ربی سیهدین
من میروم بسوی پروردگارم پس بزودی هدایتم میکند
هدایت میکند جذبه است
حضرت موسی ع این همه تکلم کرده بود
پس میقات چه مرتبهای از کلام الله است:
روایت: حتی جبرائیل ع هم نمیشنوید کلام الهی رادر آن مرتبهای که حضرت موسی ع در حال تکلم واقع شده بود
در دعای سمات:
” وَبِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ الْأَعَزِّ الْأَجَلِّ الْأَکْرَمِ،
وَبِمَجْدِکَ الَّذِى تَجَلَّیْتَ بِهِ لِمُوسىٰ کَلِیمِکَ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى طُورِ سَیْناءَ، وَبِنُورِکَ الَّذِى قَدْ خَرَّ مِنْ فَزَعِهِ طُورُ سَیْناءَ
وَأَسْأَلُکَ بِکَلِمَتِکَ الَّتِى غَلَبَتْ کُلَّ شَىْءٍ، وَبِنُورِ وَجْهِکَ الَّذِى تَجَلَّیْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ فَجَعَلْتَهُ دَکّاً وَخَرَّ مُوسىٰ صَعِقاً؛
وَبِمَجْدِکَ الَّذِى ظَهَرَ عَلىٰ طُورِ سَیْناءَ فَکَلَّمْتَ بِهِ عَبْدَکَ وَرَسُولَکَ مُوسَى بْنَ عِمْرانَ،
تو را به این نامها میخوانم
به مجد الهی تجلی کردی برای کلیمت ع در طور سینا و به نورت قسم که از فزعه آن طور سینا متلاشی شد، افتاد فرو ریخت و تورا میخوانم به آن کلماتی که به آن غالبی بر هر چیز
حالا این کلمات چی اند کلمات وجودیاند یا لفظیاند یا انسانیاند تشخص انسانی دارند
و به نور وجهت که تجلی کردی به آن در کوه و آن را منک قرار داده و موسی بی هوش افتاد و به مجد و عظمتت که تجلی کردی ظاهر شد بر طور سینا پس تکلم کردی به آن بندهات و رسولت را موسی بن عمران.
تجلی مجد الهی اینها مقام شهودی است گفتنی نیست که توضیح بدهیم
در طور سینا چی گذشت بر حضرت موسی ع…
امام صادق ع فرمودند:
این دعا اصلش در نزد ماست و تعلیم دادند دعای سمات یا شبور که دارای اثرات عجیب و غریب است مخصوصاً برای رفع دشمن و بلاها و اینها
آیت الله قاضی که رضوان خدا بر او باد
معمولاً دعای سمات را عصر جمعه با دوستانشان، شاگردانشان میخواندند.
فوق احساس کروبین بالاتر از احساس کروبین بود
یعنی این پایینها ادراک و، احساس نمیکنند
فوق ادراک فرشتگان است
بویژه در ربه که رب را به هو اضافه کرد
یعنی پروردگار او نگفت رب العالمین
پروردگار همه یکی است.
اما هر موجودی یک کانالی دارد به پروردگار، خودش به رب خودش یک حصه ای دارد یک بهرهای دارد حواریون حضرت مسیح ع
میدانستند خداوند میتواند هر کاری کند اما گفتند آیا پروردگار تو می تواندغذای آماده برای ما نازل کند؟
المائده
إِذْ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطِیعُ رَبُّکَ أَن یُنَزِّلَ عَلَیْنَا مَائِدَهً مِّنَ السَّمَاءِ قَالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ
یاران مخصوص عیسیبنمریم به او گفتند: «آیا خدای تو میتواند که برایمان از آسمان سفرهای آماده و پرغذا بفرستد؟» او هشدار داد: «در حضور خدا مراقب درخواستهایتان باشید، اگر ایمان واقعی دارید.» (۱۱۲)
در قرآن یک وقتی:
رب موسی و هارون
رب موسوی و رب هارونی
چه عظمتی دارد که فرعون را با آن همه
تمدنش و تکنولوژی نابود میکند
رب موسی و هارون است که بهرهای
که از رب العالمین دارد بهرهای عظیم
رب همه یکسان است آن کانال وجودیش ربش با او تکلم کرد
ادراک کردن انواع مختلف دارد:
رویت یک ادراک خاص است.
” انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ”
خودش یک دستور عمل است.
سوره غاشیه
أَفَلَا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ ﴿۱۷﴾
آیا به شتر نمینگرند که چگونه آفریده شده (۱۷)
وَإِلَى السَّمَاءِ کَیْفَ رُفِعَتْ ﴿۱۸﴾
و به آسمان که چگونه برافراشته شده (۱۸)
وَإِلَى الْجِبَالِ کَیْفَ نُصِبَتْ ﴿۱۹﴾
و به کوهها که چگونه برپا داشته شده (۱۹)
وَإِلَى الْأَرْضِ کَیْفَ سُطِحَتْ ﴿۲۰﴾
و به زمین که چگونه گسترده شده است (۲۰)
فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَکِّرٌ ﴿۲۱﴾
پس تذکر ده که تو تنها تذکردهندهای (۲۱)
اینجا به حضرت موسی ع میفرماید
نگاه کن به کوه
خود نگاه به کوه خاصیتهایی دارد برای نفس انسان برای همین پیامبر ما ص و دیگر انبیاء میرفتند به کوه برای مناجات
حضرت موسی ع به کوه طور میرفت ووو
داستان حضرت داود ع ووو
سبأ
وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا یَا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَالطَّیْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ
به داوود برتریهایی دادیم: به کوهها و پرندهها فرمان دادیم که: «در تسبیح خدا، با داوود همصدا شوید.» آهن را هم برایش نرم کردیم*(۱۰)
چه نکاتی دارد کوه
به ظاهر، انظر – به کوه نگاه کن
باطنی: فرمود: مراد از کوه شیعیان ما هستند
یعنی به مؤمن نگاه کن چون مؤمن مثل کوه استوار است
هیچ باد تندی نمیتواند در دین او و اعتقاداتش حرکتش بدهد چنان محکم است هیچی نمیتواند تکانش بدهد
لذا دیدن کوه در خواب مؤمن، مؤمن استوار است
عرفا در احوالاتشان آمده که بی هوش می افتند
اقا امیرالمؤمنین ع هم گاهی بیهوش میافتادند
…. که مربوط به حالات خودشان است
پس آن حضرت موسی ع در خواستش در مورد رویت برای خودش بود و داستان قومش جداست. و بعد از همه اینها خداوند برگزیدش برای رسالت الهی بعد کتاب داده شد
به مقصد رسیده کتاب داده میشود و چیزهای دیگر ووو
زمانهایی که ما اعیاد میگیریم عید فطر یا قربان…
حالا شب جمعه یا ماه رمضان روزه..
یعنی در همان میقات حضرت موسی ع است
این رفتن بسوی خدا اینها با هم انطباق دارد.
واز عجایب این که ما هم در مباحثهمان درست در ده ذی الحجه رسیدیم به همین جا که این کتاب را بخوانیم درست در دهه ذی الحجه برسیم به جایی که آقاجان گفتند از شگفتی ما این که من در اول ذی الحجه رسیدم
خودم این جا این از نشانه و صحت راه است
مطابق روز شنبه هم هست
*از عجایب دیگر این که ما نیز در مباحثه این کتاب در ده اول ذی الحجه مطابق- شنبه ۱۴۰۱/۴/۱۱ به این مبحث رسیدیم الحمدلله کما هو اهله*
مناسبتهایی که در ملکوت عالم است
که مثل میقات حضرت موسی ع با ذی الحجه مسلمانها یکی در بیاید و منطبق بشود بحث زمانها بود
انطباق زمانها و این که نوشتند آقا جان تو این
تاریخ این مطلب را درست با مباحثه ما تو همین
روز واقع بشود تو این ده واقع بشود
اینها اتفاق نیست اینها انطباق آن مناسبتها یی استکه در ملکوت عالم حقایقی دارد.
در بعضی از دعاها اسم اعظم آمده است
اسم اعظم حروفی دارد کلماتی دارد در فص فاطمیه گفتیم اینها آن مراتب اسم اعظم است یک جا عظیم
الاعظم یک جا اعظم الاعظم الاعظم
الاکبر الاکبر الاکبر
در سوره توحید آمده است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿۱﴾
اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿۲﴾
لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿۳﴾
وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾
اللَّهُ أَحَدٌ الصَّمَدُ این سه اسم همان
اعظم الاعظم الاعظم
بعد: لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ
وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ که میشود
الاکبر الاکبر الاکبر
دعای سمات برای دفع دشمن و بلاها خوانده میشود
الحمدلله علی الولایه