۱۴۰۰-۶-۲۵ اصول کافی بداء
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجشنبه ۱۴۰۰/۶/۲۵ (اصول کافی)
موضوع: بداء
حدیث ۱۴: امام صادق ع همانا خداوند بزرگ به محمد ص خبر داد اخبار گذشته و آینده دنیا را آنچه از آن رویدادها حتمی است و جز این را استثنا کرده،
استثناء کرده بحث بداء را میگوید
در مورد علم امام روایات زیاد داریم، علم آنچه بوده و هست و خواهد بود تا قیامت در نزد ماست.
حدیث ۱۵: امام رضاع شنیدم که فرمود هیچ نبیای را مبعوث نکرد جز با حکم حرمت شراب و اقرار به بداء برای خدا.
پیامبری نیست مگر شرابخواری را تحریم کرده، چون شراب عقل را زائل میکند،
خداوند با عقل پرستش میشود. و شراب زائل کننده عقل است
نکته: چه وقت کار درست میشود و فرج حاصل میشود، مال بنده نیست.
حدیث ۱۶: معلای محمد گوید: از امام ع پرسیدند که خدا چگونه میداند و علم خدا چگونه است،
خداوند عالم را خودش خلق میکند و دم بدم هم دارد این عالم را میآفریند، شب، روز همه اینها به اذن الله اتفاق میافتد.
میداند، اراده میکند، مقدر میسازد، حکم نماید و امضاء فرماید.
قضا پشتوانهاش قدر است و تقدیر خورده، آنچه خداوند اراده کرده.
مثال معرفت نفس داستان شهادت امام حسین ع، در علم کلی شما است وقتی توجه میکنید از علم کلی جدا میشود و از روح به قلب آمده تفصیل میخورد در مرتبه خیال صورتگری میشود و بعد به زبان جاری میشود.
علم الهی مراتب دارد، علم، مشیت، اراده،قضا، قدر و بعد امضاء، جاری شدن به علم او است که مشیت است،
به مشیت است اراده به وجود میآید.
فرق اراده و مشیت در چیست؟
خواستن با اراده کردن فرق دارد.
مشیت آنیست که میخواهی، و اراده، همت است.
تا مشیت نباشد اراده نیست.
به اراده تقدیر به وجود میآید، تقدیر اندازه زدن به تقدیر قضا به وجود میآید.
به قضا امضاء جاری میشود اتفاق میافتد.
علم تقدم بر مشیت دارد، مشیت ثانوی است و سوم اراده است.
تقدیر کلی است و بعد از قضا در مرتبه امضاء جاری میشود.
برای خداوند بداء است در آنچه که میداند.
اندازه خوردن اشیاء تحت بداء است،
این اتفاق کوچک شود یا مدتش طولانی بشود تحت بداء است.
پس هنگامیکه قضا به انجام میرسد و اتفاق افتاد بداء معنا ندارد
پس علم در معلوم قبل از به وجود آمدنش و مشیت در آنچه خواسته شود هست در تعین قبل از اینکه عینیت پیدا کند
اراده در مراد است تا قبل از قیام ان.
از چیزهایی که فعل در آن اتفاق میافتد که دارای جسم هستند،
تمام مقدرات اینطرف و انطرف قبل از رسیدن به عالم طبیعت، وقتی به عالم طبیعت رسید دیگر بداء در کار نیست.
تقدیر میآید تا عینیت نخورد میشود رد شود.
روایت، صدقه رفع کننده بلا است، صدقه پنهانی خشم خدا را خاموش میکند،
به علم میداند خداوند اشیاء را قبل از حادث آنها، خداوند از ازل میداند آنچه بخواهد اتفاق بیفتد.
به مشیت میداند صفات و حدود آنها را
به تقدیرات هر موجودی هر خوراکی دارد شناخته میشود.
هرکسی معلوم است چه چیزی میخورد و کی میمیرد و… تقدیرش زده شده
بر سر هر لقمه بنوشته عیان
کز فلان بن فلان بن فلان
با قضا مشخص میشود امکان آنها، اشیاء و اتفاقات و راهنمایی میکند مردم را به آن اشیاء؛ و با امضاء علتها میآید وسط… و علتها آن اتفاق را پیاده میکند این تقدیر عزیز علیم است.
هر چه در این عالم اتفاق میافتد تقدیر الهی است
الحمدلله علی الولایه