۱۴۰۳-۴-۷ اصول کافی
بسم الله الرحمن الرحیم
««الحمدالله رب العالمین الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا و طبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا العبد المؤید الرسول المسدد المحمود الاحمد ابوالقاسم المصطفی محمد»
پنج شنبه؛ ۱۴۰۳/۴/۷-اصول کافی، جلد اول
موضوع: باب «همه قرآن را غیر ائمه جمع نکرده و تنها ایشان همه آن را میدانند»
روایت (۴)
۴- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْمُؤْمِنِ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ وَ اللَّهِ إِنِّی لَأَعْلَمُ کِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ کَأَنَّهُ فِی کَفِّی فِیهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا کَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ کَائِنٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْءٍ
ترجمه:
امام صادق علیه السلام مىفرمود: بخدا که من کتاب خدا را از آغاز تا پایانش مىدانم،
(((چنانکه گوئى در کف دست منست))) در قرآنست خبر آسمان و خبر زمین و خبر گذشته و خبر آینده، خداى عزوجل فرماید: (((بیان هر چیز در آنست))).
شرح
قرآن تبیان همه چیز است و من چون علم دارم به اول و آخر آن پس اخبار زمین و آسمان و گذشته و آینده در کف دست من است.
قرآن کتاب الهی است که خودش میفرماید:
تبیان کل شیء است یعنی همه چیز در قرآن بیان شده است.
پس چرا ما نمیفهمیم؟!
چقدر اهل قرآن شدیم؟!
باید قرآنی بشویم تا قرآن رخ نشان بدهد.
به قول جناب سنائی:
«عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد
که دارُ الملک ایمان را مجرّد بیند از غوغا»
عروس قرآن زمانی جمالش را نشان میدهد که دلت از غیر خدا خالی شده باشد، آنگاه حقیقت خودش را نشان میدهد وگرنه چیزی نیست که در قرآن نباشد.
حدیث (۵)
۵- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی زَاهِرٍ عَنِ الْخَشَّابِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ قَالَ فَفَرَّجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بَیْنَ أَصَابِعِهِ فَوَضَعَهَا فِی صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ وَ عِنْدَنَا وَ اللَّهِ عِلْمُ الْکِتَابِ کُلُّهُ
ترجمه:
ابن کثیر گوید: امام صادق علیه السلام درباره آیه شریفه (۴۰ سوره ۲۷) (((کسى که دانشى بکتاب داشت (آصف بن برخیا بقول مشهور) گفت من آن تخت را نزد تو آورم، پیش از آنکه چشمت را بهم زنى))) آنگاه انگشتانش را باز کرد و بر سینهاش گذاشت و سپس فرمود: بخدا که همه علم کتاب نزد ماست (ولى آصف اندکى از آنرا میدانست و از برکت همان مقدار بود که توانست تخت بلقیس را در چشم زدنى نزد سلیمان حاضر کند و خدای تعالى این داستان را در سوره نمل بیان مىکند).
شرح
این آیه در مورد داستان حضرت سلیمان ع است وقتی که ملکه سبا (جناب بلقیس) تصمیم به دیدن حضرت سلیمان ع گرفته بود و درحال حرکت بود، حضرت سلیمان ع به اطرافیانش که از جن و انس بودند گفت چه کسی میتواند قبل از آمدن بلقیس تختش را بیاورد و الی آخر داستان…..
در اخبار آمده جناب آصف ابن برخیا با ذکری خاص تخت بلقیس را آورد (آهیا شراهیا) که یک لغت عبری است و از اسماء الله است که ترجمهاش میشود (یاحی یا قیوم)
فرمود آنکسی که علمی از کتاب در پیش او بود چنین قدرتی داشت
امام صادق ع میفرماید: همه کتاب علمش در نزد من است؛ پس ببین که امام چه قدرتی دارد!
حدیث (۶)
۶- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَهَ عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع قُلْ کَفى بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ قَالَ إِیَّانَا عَنَى وَ عَلِیٌّ أَوَّلُنَا وَ أَفْضَلُنَا وَ خَیْرُنَا بَعْدَ النَّبِیِّ ع
ترجمه:
برید بن معاویه گوید بامام باقر آیه شریفه (۴۳ سوره ۱۳) (((بگو خدا و کسى که علم کتاب نزد اوست، براى گواهى میان من و شما کافى است))) را عرض کردم، فرمود: خدا ما را قصد کرده و على بعد از پیغمبر صلى الله علیه و آله اول ما و افضل ما و بهتر ما خاندانست (یعنى اى کفار قریش اگر در رسالت من شک و تردید دارید، حقیقت مرا همان بس که گواهانى چون خدا و جانشینانم دارم، گواهى خدا این است که مرا تنهائى در میان شما مردم خونخوار مبعوث کرده و حفظ مىکند و نصرت مىدهد و کلامى چون قرآن بر من نازل کرده و از خطا و لغزشم نگه میدارد و گواهى جانشینانم به برترى علم و صفات و کمال آنهاست بر تمام مردم و باینکه یگانه مردى مانند على گوید: من یکى از بندگان محمدم (ص).
در مورد آیه / قل کفی بالله …
فرمود: بگو برای شهادت (گواهی) کافی است
خدای من بین من و شما و آنکسی که علم کتاب در نزد اوست.
از این آیه سؤال کردم و امام فرمود:
مقصود ما هستیم و امیرالمؤمنین افضل ما امامان و بهتر از ما بعد از پیامبر ص است.
یعنی آنکس که علم کتاب در نزد اوست گواهی میدهد؛ امامان اهل بیت هستند که علم کتاب در نزد آنها است؛ اینان چه کسانی اند که در کنار خداوند متعال ذکر شده برای گواهی دادن؟!
سوره بقره ۱۴۳:
وَکَذَٰلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا لِّتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَهَ الَّتِی کُنتَ عَلَیْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن یَنقَلِبُ عَلَىٰ عَقِبَیْهِ وَإِن کَانَتْ لَکَبِیرَهً إِلَّا عَلَى الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمَانَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ
ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ [ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻳﻢ] ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﻣﺘﻲ ﻣﻴﺎﻧﻪ [ﻭﻣﻌﺘﺪﻝ ﻭ ﭘﻴﺮﺍﺳﺘﻪ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﻁ ﻭ ﺗﻔﺮﻳﻂ] ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺗﺎ [ﺩﺭ ﺍﻳﻤﺎﻥ، ﻋﻤﻞ، ﺩﺭﺳﺘﻲ ﻭ ﺭﺍﺳﺘﻲ] ﺑﺮ ﻣﺮﺩم ﮔﻮﺍﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻫﻢ ﮔﻮﺍﻩ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺷﺪ. ﻭ ﻣﺎ قبلهای ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺑﻮﺩﻱ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﭘﻴﺮﻭﻱ میکنند ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﺳﻠﺎم ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺑﺮﻣﻰ ﮔﺮﺩﻧﺪ [ﻭ ﻣﺘﻌﺼﺒﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻗﺒﻠﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻛﻌﺒﻪ میمانند] ﻣﻌﻠﻮم ﻭ ﻣﺸﺨﺺ ﻛﻨﻴﻢ; ﮔﺮ ﭼﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﻜﻢ ﺟﺰ ﺑﺮ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺪﺍﻳﺘﺸﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﮔﺮﺍﻥ ﻭ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺑﻮﺩ. ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺗﺒﺎﻩ ﻛﻨﺪ; ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩم ﺭﺅﻭﻑ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ. (۱۴۳)
در اینجا خوب دقت شود: این کسانی که «جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا» هستند چه کسانی اند؟ اینان مردم معمولی نیستند زیرا میفرماید (شما شاهد هستید بر مردم) پس گروهی خاصاند.
این امت وسط از مردم هست امت وسط یعنی بین خالق و مخلوق واسطهی فیضاند و شاهد بر خلقاند.
یعنی کسی میتواند گواهی دهد که واسطهی فیض الهی باشد.
رسول خدا ص فرمود:
انا من الله و الخلق منی
من از خدایم و خلق از مناند.
امیرالمؤمنین ع در نهج البلاغه فرمود:
«نحن صنائع الله و الخلق بعد صنائعنا»
ما مصنوع خداییم و خلق بعد مصنوع ما هستند
حدیث: اولین چیزی که خدا آفرید ای جابر نور پیامبرص تو بود.
چقدر روایت در این زمینه داریم که خلق از نور پیامبر ص آفریده شدهاند.
همان کسانی که امت وسط و شاهد بر خلق هستند.
کسانی که علم کتاب در نزدشان است و کسانی که امت وسط هستند (رعد ۴۳) و (بقره ۱۴۳) را بگذاریم کنار هم
الرعد
وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ کَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ
ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﺗﻮ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ [ﺧﺪﺍ] ﻧﻴﺴﺘﻲ. ﺑﮕﻮ: ﻛﺎﻓﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ [ﺑﺎ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺤﻜﻢ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻗﺮﺁﻧﺶ] ﻭ ﻛﺴﻲ [ﭼﻮﻥ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ] ﻛﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﻛﺘﺎﺏ ﻧﺰﺩ ﺍﻭﺳﺖ، ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻦ ﻭ ﺷﻤﺎ [ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ پیامبریام] ﮔﻮﺍﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ. (۴۳)
میخواهم مطلبی را بگویم که تا بحال نشنیدهاید
سوره بقره آیه ۱۴۳ – روایات در این زمینه فراوان داریم که اینها امت عادی نیستند امت وسطاند و خدا برای شهادت کافی است و کسی که علم کتاب در نزد اوست؛ آنان شاهدان بر خلقاند؛ آنها اهل بیت هستند که امت وسطاند.
روایت: وآن شهدا امامان اهل بیتاند که امت
وسط هستند، که واسطه در فیض هستند از یک دست فیض را از خدا میگیرند و با دست دیگر به خلق میدهند.
این اعتقادی است که مخصوص شیعه است و اهل سنت چنین اعتقاداتی ندارد!
ما امام را از جانب خدا می دانیم
ما امام را واسطه فیض می دانیم
امام را صاحب ولایت تکوینی می دانیم
حالا دقت کنید:
سرّ و راز اینکه حضرت علی در رکوع زکات داد
نماز سه حالت دارد:
قیام، رکوع و سجود
قیام مختص حق تعالی است سجود مختص بنده است لذا شما در قیام قرآن تلاوت میکنید و حمد وسوره میخوانید و در سجود نمیتوانید حمد وسوره بخوانید ؛مقام قیام، مظهر قیومیت حق است اما سجده مختص بنده است و وسط این دو رکوع است که واسطه بین خدا و بنده است، اتصال بین خدا و بنده است؛
رمز و نکته: وقتی خداوند میخواهد ولی مؤمنین را معرفی کند
میفرماید:
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ
ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﻭ ولی ﺷﻤﺎ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻲ [ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ طالباند] ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ میدارند ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻛﻮﻋﻨﺪ [ﺑﻪ ﺗﻬﻴﺪﺳﺘﺎﻥ] ﺯﻛﺎﺕ میدهند. (۵۵)
(انما) برای حصر است؛ یعنی فقط و فقط خدا و رسول و مؤمنانی که نماز میخوانند و صدقه میدهند در حال رکوع ولی شمایند.
چرا وقتی میخواهد ولی و سرپرست را معرفی کند میفرماید در حال رکوع صدقه میدهد؟!
این یک خصوصیت است
رکوع اشاره دارد به آن امت وسط و واسطه فیض.
چرا نفرمود در قیام؟! در قیام که راحتتر
میشود انگشتر به فقیر داد، فرمود در رکوع خاتم بخشی کرد به فقیر.
رکوع اشاره دارد به آن امت وسط که از آن امت وسط است که فیض به دیگران میرسد.
انما ولیکم الله میخواهد بگوید ولی شما کسی است که شهدای علی الناس است؛ امت وسط است ولی شما کسی است که عنده علم الکتاب است برای همین میفرماید در رکوع زکات میدهد.
قرآن یک دفعه از کجا به کجا وصل میشود و کجا را تفسیر میکند!
رمز و رازی که در این آیه بود این بود که: علم الکتاب در نزد کسی است که شهادت میدهد بر رسالت پیامبر ص واین شهادت دادن مخصوص امت وسط است که بر مردم شاهد اند و در رکوع زکات میدهند و واسطهی فیضاند.
پس روایاتی که در این زمینه وارد شده است که رسول خدا ص و ائمه اطهار ع فرمودند ما واسطه فیض هستیم و بوسیله ما باران میبارد و بوسیله ما روزی خلق نازل میشود
اینها امت وسطاند و سند قرآنی دارد.
فرمود: این علم الکتاب:
همه ما اوصیاء علم الکتاب در نزدمان هست ولی اول ما و افضل ما و بهترین ما بعد از پیامبر ص علی ابن ابیطالب ع است که علم الکتاب در نزد او است.
باب: آنچه از اسم اعظم خدا به ائمه ع عطا شده است
در کتابهای اهل معرفت در بیان اسم اعظم خیلی مطالبی گفتهاند.
حالا اسم اعظم یک اسم است مثل یا الله؟
اسم اعظم چیست و چه گونه است؟!
حدیث (۱)
۱- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى وَ غَیْرُهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ قَالَ أَخْبَرَنِی شُرَیْسٌ الْوَابِشِیُّ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَهٍ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا کَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَکَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ سَرِیرِ بِلْقِیسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّرِیرَ بِیَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ کَمَا کَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَهِ عَیْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
ترجمه:
امام باقر علیه السلام فرمود: اسم خدا هفتاد و سه حرفست و تنها یک حرف آن نزد آصف بود، آصف آن یک حرف را گفت و زمین میان او و تخت بلقیس در هم نوردید تا او تخت را بدست گرفت، سپس زمین بحالت اول باز گشت، و این عمل در کمتر از یک چشم بهم زدن انجام شد و ما هفتاد و دو حرف از اسم اعظم را داریم و یک حرف هم نزد خداست که آنرا در علم غیب براى خود مخصوص ساخته و لاحول و لاقوه الا بالله العظیم.
شرح: اسم اعظم ۷۳ حرف دارد و کل حروف ابجد در عربی ۲۸ تاست و در فارسی ۳۲ حرف است که تمام انسانها با آن حرف می زند
اسم اعظم این حروف نیست.
جناب آصف ابن برخیا که تخت بلقیس را آورد
یک حرف از این حروف در نزدش بود.
فرمود: اما در نزد ما از اسم اعظم ۷۲ حرف وجود دارد و اما یک حرفش در نزد خداوند است که پوشیده است در علم غیب الهی و آن را هیچکس نمیداند؛ و لاحول و لاقوه الا بالله العظیم.
اسم اعظم این حروف الفبایی نیست.
حدیث (۲)
۲- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ زَکَرِیَّا بْنِ عِمْرَانَ الْقُمِّیِّ عَنْ هَارُونَ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع لَمْ أَحْفَظْ اسْمَهُ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ ع أُعْطِیَ حَرْفَیْنِ کَانَ یَعْمَلُ بِهِمَا وَ أُعْطِیَ مُوسَى أَرْبَعَهَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِیَ إِبْرَاهِیمُ ثَمَانِیَهَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِیَ نُوحٌ خَمْسَهَ عَشَرَ حَرْفاً وَ أُعْطِیَ آدَمُ خَمْسَهً وَ عِشْرِینَ حَرْفاً وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَمَعَ ذَلِکَ کُلَّهُ لِمُحَمَّدٍ ص وَ إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ ثَلَاثَهٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً أُعْطِیَ مُحَمَّدٌ ص اثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً وَ حُجِبَ عَنْهُ حَرْفٌ وَاحِدٌ
ترجمه:
امام صادق علیه السلام مىفرمود: به عیسى بن مریم دو حرف داده شد که با آنها کار مىکرد و بموسى چهار حرف و به ابراهیم هشت حرف و بنوح پانزده حرف و به آدم بیست و پنج حرف داده شد و خدایتعالى تمام این حروف را براى محمد صلى الله علیه و آله جمع فرمود، همانا اسم و اعظم خدا هفتاد و سه حرفست و هفتاد و دو حرف آن به محمد (ص) داده شد و یک حرف از او پنهان شد.
شرح
فرمود: خداوند تمام این اسامی را جمع کرد برای رسول الله.
اسم اعظم ۷۳ حرف دارد که به پیامبراکرم ۷۲ حرف عطا شده است اما یک حرف از پیامبر اکرم ص نیز محجوب است که در نزد خداوند است.
حدیث سوم:
۳- الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ صَاحِبِ الْعَسْکَرِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ ثَلَاثَهٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً کَانَ عِنْدَ آصَفَ حَرْفٌ فَتَکَلَّمَ بِهِ فَانْخَرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ سَبَإٍ فَتَنَاوَلَ عَرْشَ بِلْقِیسَ حَتَّى صَیَّرَهُ إِلَى سُلَیْمَانَ ثُمَّ انْبَسَطَتِ الْأَرْضُ فِی أَقَلَّ مِنْ طَرْفَهِ عَیْنٍ وَ عِنْدَنَا مِنْهُ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ مُسْتَأْثِرٌ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ
ترجمه:
حضرت ابوالحسن عسکرى علیه السلام مىفرماید: اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرفست، آصف یک حرف را داشت. و چون بزبان آورد، زمین میان او و شهر سبا شکافته شد، او تخت بلقیس را بدست گرفت و به سلیمان رسانید، سپس زمین گشاده گشت و این عمل در کمتر از چشم بهم زدنى انجام شد و نزد ما هفتاد و دو حرف از اسم اعظم است و یک حرف نزد خداست که در علم غیب بخود اختصاص داده است.
شرح
اسم اعظم پوشیده است اما ذکری که نزدیک است به اسم اعظم را میشود گفت:
و آن <<بسم الله الرحمن الرحیم>> است
این ذکر به اسم اعظم نزدیکتر است از سفیدی چشم به سیاهی چشم
بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم
هر سورهای که خوانده میشود کلیدش بسم الله الرحمن الرحیم است.
قفل هر کاری در این عالم با بسم الله الرحمن الرحیم باز میشود و اگر کسی زیاد بگوید بسم الله الرحمن الرحیم مستجاب الدعوه میشود و میتواند تصرف کند.
البته کسی به این نیت نباید ذکر را تکرار کند.
آنهایی که صاحب تصرف میشوند هیچ وقت بدون اذن الهی تصرف نمیکنند.
دعا و ذکر خیلی خوب است اما این را گفتم که اگر زمانی انشالله اسم اعظم به شما دادند فقط برای خدا استفاده کنید.
امشب شب تولد آقا موسی ابن جعفر ع است
«امروز زندهام بولای تو یا علی
فردا به روح پاک امامان گواه باش»
انشالله در تحت ولایت امیرالمؤمنین ع و اولاد طاهرینش باشیم.
خواب دیدم جایی هستم یک کتابخانهای بود و مسجد مانندی و آقایی، گفتند شما یک دیوان حافظی دارید در آن دیوان کنار یک بیت همین بیت که ؛ امروز زندهام بولای تو یا علی ،،، فردا به روح پاک امامان گواه باش
نوشته شده واین برای توسل به آقا موسی ابن جعفر ع است واز خواب بیدار شدم دیدم امشب تولد موسی ابن جعفر ع است.
الحمدلله که امشب در اصول کافی بحث ولایت و گواهی دادن است.
البته همه ائمه ما باب الحوائج اند و صاحب اسم اعظماند اما به موسی ابن جعفر ع می گویند باب الحوائج؛ حتی در حرم امام رضا ع می گویند ای پسر باب الحوائج.
الحمدلله علی الولایه