ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

۱۴۰۳-۳-۳۱ اصول کافی

بسم الله الرحمن الرحیم

««الحمدالله رب العالمین الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا و طبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا العبد المؤید الرسول المسدد المحمود الاحمد ابوالقاسم المصطفی محمد»»

پنج شنبه؛ ۱۴۰۳/۳/۳۱-اصول کافی، جلد اول

موضوع: هر کتابی که خدا نازل کرده است نزد ائمه است و به هر لغتی که باشد می‌دانند.

مقدمه:

در ابواب قبلی احادیثی بود که می‌فرمود:

از زمان حضرت آدم ع هر علمی که بر انبیاء نازل شده است از بین نرفته و آن علوم در نزد ما ائمه محفوظ است.

چون هر پیامبر علوم خاص خودش را دارا بود البته به غیر از آن علومی که بین تمام انبیا مشترک است.

اینجا می‌فرماید:

تمام کتبی که بر انبیاء نازل شده است در نزد

ائمه هست؛ و تمام کتب الهی را به زبان اصلی که نازل شده می‌دانند.

حدیث اول:

۱- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ یُونُسَ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ فِی حَدِیثِ بُرَیْهٍ أَنَّهُ لَمَّا جَاءَ مَعَهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَلَقِیَ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع فَحَکَى لَهُ هِشَامٌ الْحِکَایَهَ فَلَمَّا فَرَغَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع لِبُرَیْهٍ یَا بُرَیْهُ کَیْفَ عِلْمُکَ بِکِتَابِکَ قَالَ أَنَا بِهِ عَالِمٌ ثُمَّ قَالَ کَیْفَ ثِقَتُکَ بِتَأْوِیلِهِ قَالَ مَا أَوْثَقَنِی بِعِلْمِی فِیهِ قَالَ فَابْتَدَأَ أَبُو الْحَسَنِ ع یَقْرَأُ الْإِنْجِیلَ فَقَالَ بُرَیْهٌ إِیَّاکَ کُنْتُ أَطْلُبُ مُنْذُ خَمْسِینَ سَنَهً أَوْ مِثْلَکَ قَالَ فَ‏آمَنَ بُرَیْهٌ وَ حَسُنَ إِیمَانُهُ وَ آمَنَتِ الْمَرْأَهُ الَّتِی کَانَتْ مَعَهُ فَدَخَلَ هِشَامٌ وَ بُرَیْهٌ وَ الْمَرْأَهُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَحَکَى لَهُ هِشَامٌ الْکَلَامَ الَّذِی جَرَى بَیْنَ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع وَ بَیْنَ بُرَیْهٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ذُرِّیَّهً بعض‌ها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ فَقَالَ بُرَیْهٌ أَنَّى لَکُمُ التَّوْرَاهُ وَ الْإِنْجِیلُ وَ کُتُبُ الْأَنْبِیَاءِ قَالَ هِیَ عِنْدَنَا وِرَاثَهً مِنْ عِنْدِهِمْ نَقْرَؤُهَا کَمَا قَرَءُوهَا وَ نَقُولُهَا کَمَا قَالُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یَجْعَلُ حُجَّهً فِی أَرْضِهِ یُسْأَلُ عَنْ شَیْ‏ءٍ فَیَقُولُ لَا أَدْرِی‏

ترجمه:

چون هشام بن حکم با بریه خدمت امام صادق آمد، بحضرت موسى بن جعفر برخوردند، هشام داستان بریه را براى آنحضرت نقل کرد، چون پایان یافت، حضرت ابوالحسن علیه ‏السلام به بریه فرمود: اى بریه: علمت بکتاب دینت تا چه حد است؟ گفت: آنرا میدانم فرمود: تا چه حد اطمینان دارى که معنیش را بدانى؟ گفت، آنرا خوب مى‏دانم و بسیار اطمینان دارم، سپس امام علیه‏ السلام بخواندن انجیل شروع فرمود، بریه گفت: پنجاه سال است که من ترا یا مانند ترا می‌جستم، پس او به خدا ایمان آورد و خوب هم ایمان آورد و زنى هم که با او بود، ایمان آورد، سپس هشام و بریه و آن زن، خدمت امام صادق علیه‏السلام آمدند، هشام گفتگوى میان حضرت ابوالحسن و بریه را نقلکرد، امام صادق (آیه ۳۴ سوره ۳) (((نژاد ابراهیم و عمران بعض آن از بعض دیگر است و خدا شنوا و داناست))) را قرائت فرمود بریه گفت: تورات و انجیل و کتب پیغمبران از کجا بشما رسیده؟ فرمود: این‌ها از خودشان بما بارث رسیده و چنانکه آنها مى‏خواندند ما هم مى‏خوانیم و چنانکه آنها بیان مى‏کردند ما هم بیان می‌کنیم، خدا حجتى در زمینش نمى‏گذارد که چیزى از او بپرسند و او بگوید نمی‌دانم.

شرح: هشام از شاگردان امام صادق ع بود و در بحث‌های علمی بسیار قوی بود، طوریکه اگر با کسی بحث می‌کرد طرف را ضربه فنی می‌کرد.

در بحث اعتقادی اگر بخواهیم برای مسلمانها اثبات کنیم که خدا ظالم نیست می‌توانیم حدیث بیاوریم و آنها براحتی می‌پذیرند اما برای کسانی که مخالف‌اند بخواهیم دلیل بیاوریم داستان خیلی فرق می‌کند.

از حدیث مشخص است که بُریه طالب حقیقت و انسان تشنه‌ای بوده که در نهایت مؤمن شد.

” فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ذُرِّیَّهً بعض‌ها مِنْ بَعْضٍ”

فرمود: ذریه ای بعضی از بعضی دیگر

زیرا بعضی هستند که شاید جزو فرزندان انبیاء و اولیاء باشند اما جزو ذریه به حساب نمی‌آیند.

کسانی هم هستند که از فرزندان نسبی نیستند ولی جزو ذریه ی انبیاء و اولیاء اند.

مثل پسر حضرت نوح ع

رسول خدا ص فرمود:

*حُسَینٌ مِنّی و اَنا مِن حسین *

حسین از من است و من از حسینم

پیامبراکرم (ص) فرمود:

«سَلمانُ مِنّا اَهْلَ البَیتِ؛ سلمان از ما اهل بیت است».

در حالی که ابوجهل هم بود که عموی پیامبر ص

بود اما از اهل رسول الله ص نبود. ابولهب هم فامیل پیامبر ص بود ولی قرآن لعنتش کرده است.

یکی از نشانه‌های امام ع این است که هر چه از او بپرسند بلد است.

آیت الله بحجت؛ فرمود: ((احادیث اهل سنت نور ندارد گرچه صحیح باشد))

بنده اوایل متعجب بودم از این حرف اما خودم به حقیقت مطلب رسیدم که واقعاً درست است‌.

در ادامه ایشان می‌فرمودند: همان حدیث را در کتاب شیعی می‌خوانید نور دارد..

«احادیث شیعی یک نور خاصی دارد»

کسیکه می‌خواهد نورانی شود کتاب

حدیثی بخواند، مخصوصاً احادیثی که در باب فضائل ائمه ع آمده است.

حدیث دوم:

۲- عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ أَتَیْنَا بَابَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ نَحْنُ نُرِیدُ الْإِذْنَ عَلَیْهِ فَسَمِعْنَاهُ یَتَکَلَّمُ بِکَلَامٍ لَیْسَ بِالْعَرَبِیَّهِ فَتَوَهَّمْنَا أَنَّهُ بِالسُّرْیَانِیَّهِ ثُمَّ بَکَى فَبَکَیْنَا لِبُکَائِهِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَیْنَا الْغُلَامُ فَأَذِنَ لَنَا فَدَخَلْنَا عَلَیْهِ فَقُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ أَتَیْنَاکَ نُرِیدُ الْإِذْنَ عَلَیْکَ فَسَمِعْنَاکَ تَتَکَلَّمُ بِکَلَامٍ لَیْسَ بِالْعَرَبِیَّهِ فَتَوَهَّمْنَا أَنَّهُ بِالسُّرْیَانِیَّهِ ثُمَّ بَکَیْتَ فَبَکَیْنَا لِبُکَاءِکَ قَالَ نَعَمْ ذَکَرْتُ إِلْیَاسَ النَّبِیَّ وَ کَانَ مِنْ عُبَّادِ أَنْبِیَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ فَقُلْتُ کَمَا کَانَ یَقُولُ فِی سُجُودِهِ ثُمَّ انْدَفَعَ فِیهِ بِالسُّرْیَانِیَّهِ فَلَا وَ اللَّهِ مَا رَأَیْنَا قَسّاً وَ لَا جَاثَلِیقاً أَفْصَحَ لَهْجَهً مِنْهُ بِهِ ثُمَّ فَسَّرَهُ لَنَا بِالْعَرَبِیَّهِ فَقَالَ کَانَ یَقُولُ فِی سُجُودِهِ أَ تُرَاکَ مُعَذِّبِی وَ قَدْ أَظْمَأْتُ لَکَ هَوَاجِرِی أَ تُرَاکَ مُعَذِّبِی وَ قَدْ عَفَّرْتُ لَکَ فِی التُّرَابِ وَجْهِی أَ تُرَاکَ مُعَذِّبِی وَ قَدِ اجْتَنَبْتُ لَکَ الْمَعَاصِیَ أَ تُرَاکَ مُعَذِّبِی وَ قَدْ أَسْهَرْتُ لَکَ لَیْلِی قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنِ ارْفَعْ رَأْسَکَ فَإِنِّی غَیْرُ مُعَذِّبِکَ قَالَ فَقَالَ إِنْ قُلْتَ لَا أُعَذِّبُکَ ثُمَّ عَذَّبْتَنِی مَا ذَا أَ لَسْتُ عَبْدَکَ وَ أَنْتَ رَبِّی قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنِ ارْفَعْ رَأْسَکَ فَإِنِّی غَیْرُ مُعَذِّبِکَ إِنِّی إِذَا وَعَدْتُ وَعْداً وَفَیْتُ بِهِ‏

ترجمه:

مفضل بن عمر گوید: ما در خانه امام صادق علیه ‏السلام آمدیم و مى‏خواستیم اجازه تشرف خدمتش گیریم، شنیدم حضرت سخنى می‌گوید که عربى نیست و خیال کردیم بلغت سریانی است، سپس آنحضرت گریه کرد و ما هم از گریه او بگریه در آمدیم، آنگاه غلامش بیرون آمد و بما اجازه داد، ما خدمتش رسیدیم، من عرض کردم: اصلحک الله ما آمدیم که از شما اجازه ورود گیریم، شنیدیم بلغتى که عربى نیست و بخیال ما سریانى بود، سخن مى‏گفتید، سپس شما گریه کردید و ما هم از گریه شما بگریه در آمدیم. فرمود: آرى بیاد الیاس پیغمبر افتادم که از عباد پیغمبران بنى اسرائیل بود و دعائى که او در سجده مى‏خواند، مى‏خواندم، سپس آن دعا را بلغت سریانى پشت سر هم مى‏خواند که بخدا من هیچ کشیش و جاثلیقى را شیوا لهجه‏تر از او ندیده بودم و بعد آنرا براى ما بعربى ترجمه کرد و فرمود: او در سجودش مى‏گفت:

خدایا ترا بینم که مرا عذاب کنى، با آنکه روزهاى آتشبار بخاطر تو تشنگى کشیدم؟!؟ ترا بینم که مرا عذاب کنى، در صورتیکه رخسارم را براى تو روى خاک مالیدم؟!؟ ترا بینم که مرا عذاب کنى، با آنکه از گناهان بخاطر تو دورى گزیدم؟!؟ ترا بینم که مرا عذاب کنى، با آنکه براى تو شب زنده دارى کردم؟!؟ پس خدا به او وحى کرد: سرت را بردار که ترا عذاب نمى‏کنم الیاس گفت: اگر فرمودى عنایت نمى‏کنم و سپس عذابم کردى چه مى‏شود! مگر نه اینستکه من بنده تو و تو پروردگار منى! باز خدا باو وحى کرد سرت را بردار که من ترا عذاب نمى‏کنم و چون وعده‏اى دادم به آن وفا مى‏کنم.

انبیاء با هم متفاوت بودند، بعضی‌ها اهل کلاس و درس و علم بودند و بعضی اهل عبادت و زهد و تقوا، بعضی اهل کمک کردن به فقرا و مردم بودند؛ یعنی در هر نبی یک امری خاص بروز و جلوه می‌کند؛ زهاد الانبیاء و عبادالانبیاء داریم.

مثلاً جناب الیاس ع جزو عباد الانبیاء بودند.

امام صادق ع ذکر و دعایی که الیاس ع در سجود می‌گفت را به زبان خود ایشان تکرار می‌کرد.

جناب کمیل از شیعیان خاص امیرالمؤمنین ع

بود که یک وقتی پای درس حضرت فرمود: شما چرا نباید به درجه‌ای رسیده باشید که من دعای حضرت خضر ع را به شما تعلیم بدهم؟

آن شب کمیل به در خانه امیرمومنان ع رفت و به حضرت گفت به طلب دعای خضر ع آمدم حضرت فرمود: بله

اگر تورا مستحق آن نمی‌دیدم دعا را بتو تعلیم نمی‌کردم پس بیا داخل، و حضرت دعا را به زبان عربی ترجمه کرد و کمیل آنرا نوشت.

دعای کمیل خیلی عجیب است.

نکته: این دعاها مدرسه است انسان ساز است اگر انسان بفهمد چی دارد می‌گوید.

شما هم اگر ادعیه را به زبان عربی نمی‌فهمید ترجمه فارسی را بخوانید زیرا معنا و مفهوم دعاست که اهمیت دارد.

البته قرائت قرآن متفاوت است و باید به عربی خوانده شود زیرا کلام الله است.

دعای حضرت الیاس ع در سجود:

فَقَالَ کَانَ یَقُولُ فِی سُجُودِهِ:

«أَ تُرَاکَ مُعَذِّبِی وَ قَدْ أَظْمَأْتُ لَکَ هَوَاجِرِی أَ تُرَاکَ مُعَذِّبِی وَ قَدْ عَفَّرْتُ لَکَ فِی التُّرَابِ وَجْهِی أَ تُرَاکَ مُعَذِّبِی وَ قَدِ اجْتَنَبْتُ لَکَ الْمَعَاصِیَ أَ تُرَاکَ مُعَذِّبِی وَ قَدْ أَسْهَرْتُ لَکَ لَیْلِی قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنِ ارْفَعْ رَأْسَکَ فَإِنِّی غَیْرُ مُعَذِّبِکَ قَالَ فَقَالَ إِنْ قُلْتَ لَا أُعَذِّبُکَ ثُمَّ عَذَّبْتَنِی مَا ذَا أَ لَسْتُ عَبْدَکَ وَ أَنْتَ رَبِّی قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنِ ارْفَعْ رَأْسَکَ فَإِنِّی غَیْرُ مُعَذِّبِکَ إِنِّی إِذَا وَعَدْتُ وَعْداً وَفَیْتُ بِهِ‏*

ترجمه:

آیا خدایا مرا عذاب می‌کنی در حالی که جگرم را برای تو تشنه داشتم؛ آیا مرا عذاب می‌کنی در حالی که صورتم را برای تو بر خاک مالیدم آیا مرا عذاب می‌کنی در حالی که بخاطر تو از معاصی دوری گذیدم؛ آیا مرا عذاب می‌کنی در حالی که شبها برای تو بیدار ماندم؛ وقتی این را گفت در سجودش خداوند بهش وحی کرد سرت را بالا بیاور من تورا عذاب نمی‌کنم

گفت: اگر بگویی عذابت نمی‌کنم بعد عذابم کنی من چه کنم؟ آیا من بنده نیستم؟ و تو مولای من نیستی؟ من چه می‌توانم کنم؟

خدا وحی کرد سرت را بردار از سجده من تورا عذاب نمی‌کنم من وقتی وعده‌ای به کسی بدهم به آن وفا خواهم کرد *

باب ((علم قرآن همه در نزد ائمه ع هست))

حدیث اول:

۱- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ مَا ادَّعَى أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ أَنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ کُلَّهُ کَمَا أُنْزِلَ إِلَّا کَذَّابٌ وَ مَا جَمَعَهُ وَ حَفِظَهُ کَمَا نَزَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَّا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع وَ الْأَئِمَّهُ مِنْ بَعْدِهِ ع‏

ترجمه: امام باقر علیه ‏السلام فرمود: جز دروغگو هیچکس از مردم ادعا نکند که تمام قرآن را چنانکه نازل شده، جمع کرده است، و کسى جز على بن ابیطالب و امامان پس از وى علیهم ‏السلام آنرا چنانکه خدایتعالى فرستاده، جمع و نگهدارى نکرده ‏اند.

پیامبر اکرم می‌فرماید:

((طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه))

و تحصیل علم بر هر زن و مرد مسلمان واجب است»

پیامبر اکرم ص ۱۴۰۰ سال پیش فرمود:

خواندن و نوشتن یاد بگیرید؛ کتابت یاد بگیرید یعنی حتی زنها.

وقتی پیامبر ص می‌فرماید: واجب است یعنی شرعاً واجب است.

خانم فاطمه الزهرا ع مدرسه‌ای داشتند که خواندن و نوشتن یاد می‌دادند. هر مسأله ای از ایشان پرسیده می‌شد جواب می‌دادند.

اگر کسی بگوید من تمام قرآن را آنگونه که نازل شده کتابت و جمع کرده‌ام دروغ می‌گوید.

امیرالمؤمنین ع می‌فرمود وقتی آیه‌ای بر رسول خدا نازل می‌شد من آنجا بودم و آن‌را می‌خواندم و می‌نوشتم و اگر هم حضور نداشتم می‌آمدم و از رسول الله پرسش می‌کردم و اگر هم خودم نمی‌پرسیدم خود حضرت می‌فرمود بنویس که آیه جدیدی نازل شده است و همچنین تأویل آنرا به من می‌آموخت و حتی اینکه آیه چه وقت نازل شده؟ روز یا شب؟! یا در چه مکانی؟

تمام جزئیات نزول وحی را می‌فرمود.

پس نشان می‌دهد جزئیات نزول وحی هم اهمیت دارد.

لذا امیرمؤمنان تمام قرآن را از خود رسول الله ص استماع کرد و نوشت.

بخاطر همین امام فرمود غیر از علی ابن ابیطالب ع کسی بگوید من تمام قرآن را جمع کرده‌ام و آنگونه که نازل شده نوشته‌ام دروغ می‌گوید!!!

تمام قرآن را امیرالمؤمنین ع جمع آوری کردند که یک کتاب شد بعد رفتند مسجد که اطلاع بدهند از جمع آوری کامل قرآن کریم اما آنها گفتند ما به کتاب تو احتیاجی نداریم، خودمان کتاب داریم، حضرت علی ع فرمود

پس دیگر این کتاب را نخواهید دید!!!

این کتاب کتابی بود که امیرمؤمنان وحی الهی را با تمام جزئیات نزول و تفسیر و تأویل حقیقی رسول الله ص در آن به نوشته درآورده بود.

متن آیات آن قرآن همین قرآن است که در دست ماست اما ان شاءالله امام عصر عج تشریف بیاورند قرآن را با تمام جزئیاتی که رسول خدا ص فرموده بود بفرمایند.

حدیث دوم:

۲- مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْمُنَخَّلِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ مَا یَسْتَطِیعُ أَحَدٌ أَنْ یَدَّعِیَ أَنَّ عِنْدَهُ جَمِیعَ الْقُرْآنِ کُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَیْرُ الْأَوْصِیَاءِ

ترجمه:

به جز اوصیاء پیغمبر کسى را نرسد که ادعا کند ظاهر و باطن تمام قرآن نزد اوست.

ظاهر و باطن قرآن:

در روایتی امام صادق ع فرمودند:

این ظاهر قرآن است که می‌فرماید:

* تبت یدا ابی لهب و تب*

که یعنی این در مورد ابی لهب است اما باطن آیه اینست که هر زمان عده‌ای می‌آیند که در تحت این آیه هستند.

همه‌ی انسانها تحت آیاتی از آیات قرآن کریم‌اند یعنی خود من و شما هم در تحت آیاتی از آیات قرآن هستیم.

امام صادق ع فرمود: ظاهر قرآن یعنی برای این افرادی که اسمشان آمده آیه نازل شده است‌ و باطن قرآن یعنی آن افرادی که بعداً می‌آیند و این آیات شامل حالشان می‌شود.

این جریان ادامه دارد…

جناب مولانا:

«رگ رگ است این آب شیرین و آب شور

در خلائق می‌رود تا نفخ صور»

باطن قرآن: پس از پیروزی لشگر امام علی ع در جنگ جمل، فردی گفت کاش برادرم در این پیروزی با ما بود؛ امام فرمود اگر برادرت به ما ایمان داشت و ما را دوست داشت پس با ماست و نه تنها او بلکه تمام کسانی که دوستدار ما هستند اما هنوز در پشت مردان و رحم زنانند و با گذر زمان می‌آیند با ما و در لشگر گاه ما بودند.

یعنی شما جزو لشگر امیرالمؤمنین ع هستید.

باطن قرآن یعنی منظور از اصحاب یمین در قرآن اصحاب امیرالمؤمنین ع است که کتابشان را با دست راست می‌گیرند.

زیرا عدد یمین می‌شود ۱۱۰ مانند علی ع.

حدیث سوم:

۳- عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ الرَّبِیعِ عَنْ عُبَیْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی هَاشِمٍ الصَّیْرَفِیِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ مُصْعَبٍ عَنْ سَلَمَهَ بْنِ مُحْرِزٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ إِنَّ مِنْ عِلْمِ مَا أُوتِینَا تَفْسِیرَ الْقُرْآنِ وَ أَحْکَامَهُ وَ عِلْمَ تَغْیِیرِ الزَّمَانِ وَ حَدَثَانِهِ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَیْراً أَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَ مَنْ لَمْ یَسْمَعْ لَوَلَّى مُعْرِضاً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْ ثُمَّ أَمْسَکَ هُنَیْئَهً ثُمَّ قَالَ وَ لَوْ وَجَدْنَا أَوْعِیَهً أَوْ مُسْتَرَاحاً لَقُلْنَا وَ اللَّهُ الْمُسْتَعَانُ‏

ترجمه:

سلمه گوید: شنیدم امام باقر علیه‏ السلام مى‏فرمود: از جمله علومى‏ که بما داده شده، علم تفسیر و احکام قرآن و علم تغییر زمان و حوادث آنست (مسائل روز و مقتضیات زمان) هرگاه خدا نسبت بمردمى خیرى خواهد به آنها بشنواند و اگر بکسى که حاضر بشنیدن نیست بشنواند پشت مى‏کند و رو مى‏گرداند، مثل اینکه نشنیده است، سپس اندکى سکوت نمود و بعد فرمود: اگر راز نگهدارانی یا شخص مورد اطمینانى را مى‏دیدم مى‏گفتم و خداست که همه از او کمک خواهند.

علائم آخرالزمان و ظهور حضرت

روایت: (در آخر الزمان از هر کوی و برزن صدای آهنگ می‌آید)

در آن زمان می‌گفتند اگر اینگونه باشد که پس کل شهر باید مطرب باشند!

این حدیث را در قدیم نمی‌شد تصور کرد!

تغییر زمان این است؛ تغییری که در زمانهای مختلف در احکام اسلام پیش می‌آید.

خیلی از فقها در آن گیر کرده‌اند و بعضی‌ها هرچه دوست دارند فتوا می‌دهند که مثلاً سگ نجس نیست! چرا؟ چون همه نگه می‌دارند!

احکام الهی که تابع جامعه نیست.

علامه عسگری:

رسول خدا ص آن احکامی که هنوز پیش نیامده بود را تک به تک برای امیرالمؤمنین ع می‌فرمود و ایشان یاد داشت می‌کردند که کتابی شد به اسم کتاب جامع؛ تمام احکام اسلام تا آخر دنیا در آن نوشته شد؛ و این کتاب در نزد امام زمان عج است.

پیامبر ص فرمود:

روزی می‌آید که دسته تازیانه مرد با او سخن می‌گوید و با اشارات او، او را از حال خانواده‌اش با خبر می‌سازد.

معنی این حدیث چیست؟

منظور موبایل است که پیامبر اسلام ۱۴۰۰ سال پیش فرموده است.

در حدیثی آمده که یاران امام زمان عج از این طرف کره زمین با آنطرف کره زمین ارتباط برقرار می‌کنند و همدیگر را می‌بینند و باهم حرف

می‌زنند.

الان می‌فهمیم که منظور تماس تصویری است و اینها را امامان ما خبر داده‌اند.

در ادامه حدیث سوم:

وقتی خداوند برای یک قومی خیر می‌خواهد آن‌ها را شنوا می‌کند. بعد اگر بشنواند به کسی که نمی‌خواهد بشنود آن شخص پشت کرده می‌گریزد. کسی که لیاقت ندارد پشت می‌کند و فرار می‌کند گویا نشنیده است.

فرمود: اگر می‌یافتیم ظرفهایی و دلهای آسوده‌ای را هر آینه می‌گفتیم؛ یعنی اگر کسی را که لیاقت و استعداد دارد پیدا کنم با او حرف می‌زنم؛ طرف باید لیاقت داشته باشد. پاک باشد.

امامان ما چقدر از بی یاوری می‌نالیدند.

چقدر امیرالمؤمنین ع سر در چاه می‌کرد و می‌نالید از دست کوفیان!

الحمدلله علی الولایه

دانلود فایل صوتی

به این نوشته امتیاز دهید
مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.