۱۴۰۰-۱۱-۲۸ شرح اصول کافی
بسم الله الرحمن الرحیم
پنج شنبه ۱۴۰۰/۱۱/۲۸ (اصول کافی)
موضوع: باب بیان و معرفی کردن خدا و حجت وی
روایت (۱)
امام صادق علیه السلام فرمود خدا بر مردم به آنچه به آنها داده و بایشان معرفی کرده حجت آورد (یعنی به مقدار عقل و فهمی که بایشان داده و مطابق خیر و شری که به آنها شناسانده، باز خواست کند نه بیش از آن مقدار که از عدالت بدور است)
شرح
حضرت اقا میفرماید: من از دینداری مألوف قبیلهای و پدر و مادری بیرون امدم و افتادم دنبال تحقیق درادیان و مذاهب و به تحقیق رسیدم دینی مثل دین اسلام و مذهبی مثل مذهب شیعه نیست، دین حقیقی و حق، دین اسلام است.
جبر جغرافیایی دین
نکته (افرادی که در اروپا زندگی میکنند و اصلاً خبری از اسلام و شیعه و ائمه ندارند تکلیف انها در قیامت و حساب و کتاب انها چیست؟ برخی هستند که اصلاً اسم خدا را هم نشینده اند!
آیا از انها راجع به امام سؤال میشود؟ می گویند امام کیست؟
ویا افرادی هم سنی هستند و از مکتب شیعه بی خبراند
ودر قیامت با کسانیکه پای منبر هستند و حرف شنیدهاند آیا مثل کسی برخورد میشود که حرفی نشنیدهاند؟
اینجا صحبت از کسانیست که نمیدانند
تکلیف اینها در قیامت چیست یعنی میروند به جهنم؟
اما نکته: خداوند باز خواست میکند به آنچه داده و شناسانده است
لذا ائمه اطهار فرمودند:
ما را به مردم خیلی معرفی نکنید ببینید طرف پذیرا هست یا نه! چون با این کار بیچارهاش میکنید. چون وقتی نداند عذر دارد
پس هر کس را به اندازه عرفان و معرفتش از او حساب میکشند، با او احتجاج میکنند
هر کس را به اندازه علمش به آنچه خدا معرفی کرده و بدستش رسیده است حساب میکشند
تکلیف کسی که حقیقت به گوشش نخورده روز قیامت پای حساب و کتاب چیست؟
این نکته را یادمان باشد اینها جزو مستضعفین میشوند در قرآن – مستضعف یعنی مستضعف فکری یا به گوشش نرسیده یا یک جایی بوده که دین مطرح نبوده
خداوند کسانی که در ایام فترات هستند یعنی زمانی که امام و یا پیغمبری نبوده علمای دینی نبوند، در قیامت اینها را خداوند با دیوانگان و بچهها جمع میکند و از میان انها یک نفر را بعنوان پیامبر انتخاب میکند وآن پیامبر انها را امر به دخول در آتش میکند و میگوید هرکسی به من ایمان دارد داخل در آتش شود و هر کس که وارد شود اهل نجات میشود و….
روایت (۲)
محمد بن حکیم گوید، بامام صادق علیه السلام عرض کردم: معرفت ساخت کیست؟ فرمود: ساخت خداست، برای بندگان در ساخت آن بهرهئی نیست
شرح:
اینجا معرفت خدا و توحید منظوراست
معرفت ساخته کیست، صنع خداست و دست بندگان نیست.
اولاً خداوند پایههای معرفتی را در وجود انسانها گذاشته است که اگر اینها نبود خدا به ذهن ما نمیرسید.
و این شکوفایی وفطرت در مرتبه حیوانی میشود غریزه که بچه حیوانات با دنیا آمدن به طرف سینه مادر میروند برای شیر خوردن.
همین غریزه در مراتب عالیه میشود فطرت الهی.
آیه قران
الذاریات
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ
جن و انس را آفریدم، فقط برای اینکه مرا بندگی کنند. (۵۶)
چون انسان برای پرستش آفریده شده در فطرت خود میداند خدایی هست.
قانون علیت فطری ما است.
هر معلولی کوچک و بزرگ علت دارد.
در درون انسانها فطرت را گذاشتهاند که اگر پیامبر آمد و انسانها را دعوت کرد بسوی خدا یک چیز عجیب و غریب نباشد
در آیهی «فَذَکرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکرٌ» از پیامبر میخواهد اینها را به یاد بیاورد که در درون اینها هست.
لذا میفرماید معرفت ساخته خداست و بشر در آن دخالت ندارد.
این پایه معرفت است و بالای آن عرفان شهودی و سالک سلوک میکند تا اماده بشود که عرفان به او عنایت بشود، ما نمیتوانیم معرفت را بسازیم.
«أَلْعِلْمُ نُورٌ یقْذِفُهُ اللّهُ فِی قَلْبِ مَنْ یشآءُ.»
علم، نوری است که خداوند به قلب هر کس که بخواهد میافکند
معرفت، صنع الله است، ساخته خداست.
روایت (۳)
طیار گوید: امام صادق علیه السلام در تفسیر قول خدای عزوجل (۱۵ سوره ۹) (((خدا پس از آنکه قومی را هدایت کرد بگمراهی نبرد تا آنچه وسیله پرهیزکاریست برای ایشان بیان کند))) فرمود: یعنی تا با آنها معرفی کند آنچه او را خوشنود کند و آنچه او را خشمگین سازد و نیز در تفسیر (۸ سوره ۹۱) (((راه خلافکاری و تقوی را بنفس بشر الهام کرد))) فرمود برایش بیان کرد: چه بکند و چه نکند و در تفسیر (۳ سوره ۸۶) (((ما راه را بانسان نمودیم، او یا سپاسگزار شود و یا ناسپاس گردد))) فرمود: راه را باو معرفی کردیم و او یا اخذ میکند و یا ترک مینماید، و پرسید از قول خدا (۱۷ سوره ۴۱) (((اما قوم ثمود را هدایت کردیم ولی آنها کوردلی را بر هدایت بر گزیدند))) امام فرمود: بایشان معرفی کردیم و آنها کور دلی را بر هدایت بر گزیدند در صورتی که میشناختند و در روایت دیگری است برای آنها بیان کردیم
شرح
التوبه: وَمَا کانَ اللَّهُ لِیضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّیٰ یبَینَ لَهُم مَّا یتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِکلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ
خدا بنا ندارد مردمی را که به راه درست راهنمایی کرده است، بهحال گمراه سازد، مگر اینکه حلال و حرام الهی را بهخوبی برایشان توضیح دهد؛ زیرا خدا هر چیزی را میداند. (۱۱۵)
گمراهی فرع بر راه و هدایت است
اول باید یک راهی باشد که بعد گمراهی باشد
امام صادق ع در ذیل این آیه فرمودند:
تا آنکه خداوند معرفی کند بشناساند بر آنان آنچه را که خداوند را راضی میکند یا آنچه که خداوند را به غضب میآورد
باید به آنان تفهیم بشود آنچه مورد رضای خداست
و آنچه مورد رضای خدا نیست چیست!
مجازات وقتی است که قانون به گوش طرف رسیده باشد وقتی از قانون بی خبر است که نمیشود مجازات کرد!
” کی صوم صلات آمد کی می شده ممنوع
زین واقعه در میکده اصلاً خبری نیست ”
خداوند الهام میکند به آن نفس فجور و تقوای اورا که چه چیزهایی زشت و خوب است
یعنی تبین میکند برایش آنچه را که باید انجام بدهد یا ترک کند
انسان الهی وقتی در راه می افتد گوش دلش باز میشود وقتی مراقبت کرده گناهان بزرگ را ترک کرده است، گناهان کوچک را در گوشش می گویند
این مال مردم است حواست باشد…
سوره انسان
إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکرًا وَإِمَّا کفُورًا
ما راهوچاه را نشانش میدهیم؛ خواه شکرگزار شود خواه ناشکر! (۳)
در مورد قوم ثمود است که هدایتشان کردیم پس آنان برگزیدند کوری را بر هدایت آنان کوری را بیشتر از هدایت دوست داشتند
مثل کسانی که صدر اسلام امیرالمؤمنین ع را زدند کنار و یا کوفیان، کسانی که عدل امیرامومنین ع را دیده بودند بعد قضیه امام حسین ع پیش آمد.
اینها عدل علی ع را دیدند و ظلم معاویه وابن زیاد را هم دیدند.
اول خدا مشخص میکند خوب و بد را و تا مشخص نکند کسی را گمراه نمیکند و طرف خودش میرود دنبال گمراهی.
الحمدلله علی الولایه