۱۴۰۰-۱۱-۲۱ اصول کافی باب استطاعت
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجشنبه ۱۴۰۰/۱۱/۲۱ ) اصول کافی، جلد اول )
موضوع، باب استطاعت )
(روایت ۲)
مردی بصری گوید: از حضرت صادق علیه السلام درباره استطاعت پرسیدم. حضرت فرمود: تو میتوانی کاری انجام دهی که نبوده است؟ گفت: نه، فرمود: میتوانی از کاری که انجام یافته باز ایستی؟ گفت: نه، فرمود: پس تو کی استطاعت داری؟ گفت: میدانم، حضرت به او فرمود: خدا مخلوقی را آفرید و ابراز استطاعت را در آنها قرار داد ولی کار بایشان واگذار نفرمود. پس ایشان چون کار انجام دهند هنگام کار و همراه کار استطاعت بر آن کار دارند. اگر کاری را در ملک خدا انجام ندادند استطاعت نداشتهاند کار انجام نشده استطاعت آن معلوم نیست، زیرا خدای عزوجل مقتدرتر از آن است که کسی در ملک او با او رقابت کند، مرد بصری گفت: پس بایشان واگذار شده است؟ فرمود: نه، گفت پس در چه حالند؟ فرمود: (پیش از آنکه خدا آنها را بیافریند) کار و وضع آنها را دانست پس ابزار همان کار را در وجودشان قرار داد و چون انجام دهند مقارن عمل استطاعت دارند، مرد بصری گفت: گواهی، دهم که حق همین است و شما خاندان نبوت و رسالت هستید.
شرح
در مورد فعل، در آن زمان که فعل را که انجام میدهد، آن لحظه استطاعت را دارد چون شرایط و خواست خدا …. را داراست، در یک لحظه قبل و بعد استطاعت را ندارد.
اگر مردم مجبور بودند و معذور بودند نه به انها واگذار شده و نه مجبور هستند پس انها چه هستند؟ بحث مهم اینجاست، اصل و ریشه اینجاست
جواب (خداوند میدانست فعل و کار و آلت آن فعل را در انها قرار داد. پس اصل بحث به علم الهی بر می گرد. چون خداوند عالم است به خلق قبل از خلقت انها، (اعیان ثابته)
تعریف اعیان ثابته (حقایق و ذوات اشیاء در علم الهی را اعیان ثابته می گویند)
خداوند از ازل به ما علم داشته و علم خداوند تغییر نمیکند و به علم او اضافه نمیشود، اگر تغییر کند، میشود حادث، کل متغیر حادث، در حالیکه خداوند قدیم است.
امیرالمؤمنین ع، خداوند میدانست آنچه را خلق کرد و خلق کرد آنچه را میدانست. علم ماخلق وخلق ماعلم
ان حقیقتی که از ما از ازل در علم الهی بوده وهست اعیان ثابته است.
در اینجا هم امام ریشه و بحث را به اعیان ثابته ارجاع میدهد.
اگر کسی کافر و یا مؤمن است چون عین ثابته او اقتضای کفر و یا ایمان کرده
ایا خداوند کافر را کافر کرده است؟
آیه قران: هُوَ الَّذِی خَلَقَکمْ فَمِنْکمْ کافِرٌ وَمِنْکمْ مُؤْمِنٌ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ
خلق کردن را به خدا نسبت داد و کفر و ایمان را به انسان نسبت داد، بسته به ذات طرف دارد در علم الهی.
همه به علم خداوند برمی گردد و اصل آن علم خداوند است.
چرا خداوند استطاعت داد؟ خدا میدانست در علم الهی بود لذا وسیله را در اختیار او قرار داد و میدانست اهل هدایت است و هدایت را در سر راه او قرار داد.
طینت نیکان از گل بهشتی سرشته شده است، حالا چرا بعضی از طینت بهشت و بعضی ازطینت جهنم آفریده شده، چون خداوند میدانست که اهل بهشت هستند.
خداوند گل بهشت و جهنم با هم مخلوط کرده لذا از همدیگر اثر پذیرفتند. به همین دلیل دیده میشود آدم خوب گناه میکند یا کسی که ذاتش جهنمی است کار خوب انجام میدهد بخاطر طینت انهاست که از یکدیگر اثرپذیرفته اند.
روایت: در عالم آخرت کار خوب کسی که طینت بد داشته به آن کسیکه طینت خوب داشته داده میشود و برعکس.
برگردیم به بحث
در آن لحظه هم که فعل را انجام میدهد مستطیع است ولی استقلال ندارد.
*روایت سوم *
صالح نیلی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم، آیا بندگان از استطاعت بهرهای دارند؟ حضرت بمن فرمود: زمانیکه کار از انجام دادند استطاعت دارند باستطاعتی که خدا در آنها نهاده است، عرض کردم: آن چیست؟ فرمود: آلت و ابزار است مانند زنا کار کند در زمان زنا استطاعت آن را داشته است و چون ترک زنا کند و مرتکب آن نشود استطاعت ترک زنا داشته است، سپس فرمود: برای او پیش از عمل هیچگونه استطاعتی نه کم و نه زیادیش نباشد بلکه در صورت انجام دادن یا ترک کردن مستطیع است. عرض کردم: (اگر آلت و ابراز معصیت هم از خداست) پس چرا زنا کار را عذاب میکنند؟ فرمود: بسبب حجت رسا (که عقل او و بیان پیغمبرانست) و ابرازیکه در بندگان ترکیب کرده (و آن قدرت و اختیار ایشانست) خدا هیچکس را بر نافرمانی خود مجبور نسازد و از هیچکس کفر را باراده حتمی نخواسته است ولی هنگامیکه کافر شود (کشف میکنیم) و نیز در اراده خدا بوده است (پس از آنکه دانست آن بنده باختیار خود کفر را انتخاب میکند) و نیز در اراده و علم خداست که کفار بسوی خیر نمیگرایند، عرض کردم: خدا نسبت بایشان اراده کرد که کافر شوند؟!! فرمود: من چنین نمیگویم بلکه من میگویم: خدا دانست که ایشان کافر میشوند پس اراده کفر آنها نمود برای آنچه نسبت بایشان میدانست، این اراده خدا اراده حتمی نیست بلکه اراده اختیار است (اراده حتمی آن است که چارهای جز آن نیست واراده اختیار یعنی عبد بااختیار خود عمل میکند
آیه قران
الصافات
قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ
ابراهیم گفت: «بتهایی را میپرستید که خودتان تراشیدهاید؟!
(۹۵)
وَاللَّهُ خَلَقَکمْ وَمَا تَعْمَلُونَ
با آنکه خدا شما و آنچه را که میسازید، آفریده است.» (۹۶)
این کلید است
حضرت ابراهیم ع به بت پرستان خطاب کرد
تراشیدن را به بت پرستان نسبت داد،
اما دنباله آن گفت خدا خالق شما و عمل شماست.
الله خالق کی شیء، کل شیء انکر نکرات است.
مثلاً درست کردن تلویزیون، خدا تلویزیون درست کرده؟ بله، آنچه را انجام میدهید خدا خالق است، فعل تو مخلوق خداست.
اذا فعلوا فعل…هنگامی که انجام میدهند استطاعت دارندبه استطاعتی که خدا قرار داده، استقلال ندارند.
همراه استطاعت یک چیز دیگر است، خالق خداست و تو استطاعت بر آن را داری.
استطاعت درست موقعی است که فعل انجام میگیرد نه قبل آن و نه بعد از آن.
چرا خداوند اراده کفر برای این میکند؟ در علم و اراده خدا هست که اینها بسوی خیر نمیروند.
خدا خواسته انها کفر بورزند حضرت گفت اینطور گفتم خدا میدانست انها کفر میورزند لذا اراده کفر به انها کرد بخاطر علمی که به انها داشت، اراده هم به علم الهی برمی گرد.
کلید بحث (اعیان ثابته است)
اعیان مجعول به جعل جاعل نیستند.
علم الهی عین ذات است و به اقتضای اعیان ثابته اراده میکند.
خدا اراده میکند و عبد اختیار میکند
شرایط فرق دارد. در اناجیل اربعه، حضرت عیسی ع یک کلمه دارد خیلی جالب است، زنی بخاطر فقر و بچههایش تن فروشی میکند واین فرق میکندبا زنی که شوهر دارد تن فروشی میکند و دنبال گناه میرود،
از نظر ما یک فعل است ولی از نظر خداوند متفاوت است.
کار خدا حساب و کتابش متفاوت است، و حساب و کتاب انطرف فرق دارد،
(ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود.
تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار)
آیه قران
ص
وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَیٰ رِجَالًا کنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ
جهنمیها میگویند: «مردان و زنانی را که جزو اشرار بهحساب میآوردیم، چرا اینجا نمیبینیم؟! (۶۲)
این پارادوکس است.
(روایت ۴)
حمزه بن حمران گوید: از امام صادق علیه السلام راجع باستطاعت پرسیدم، جوابم نفرمود، بار دیگر خدمتش رسیدم و عرض کردم: اصلحک الله راجع باستطاعت مطلبی به قلم در آمده که جز آنچه از شما بشنوم خارجش نکند. حضرت فرمود: آنچه در دلت باشد بتو زیان نرساند (زیرا من از آن آگاهم و یا چون نزد من بپرسش آمدهای) عرض کردم اصلحک الله من میگویم: خدای تبارک و تعالی بندگانش را تلکیف نمیکند به چیزیکه استطاعت ندارند و نه بچیزی که طاقت ندارند، و چیزی را جز به اراده و خواست و قضاء و قدر خدا انجام ندهند، فرمود، همین است آن دینی که من و پدرانم بر آنیم یا مانند این تعبیر را فرمود
اخرش به این نتیجه رسیدم که خداوند تبارک و تعالی تکلیف نمیکند به بندگانش آنچه را که استطاعت ندارند.
حضرت فرمود این همان دین خداست، من و پدرانم بر آن هستیم.
خداوند کسی را بیشتر از استطاعتش تکلیف نمیکند و عمل بندگان با اراده وقضا وقدر همراه است
الحمدلله علی الولایه