۱۴۰۰-۱۰-۲۳ اصول کافی جبر و قدر
بسم الله الرحمن الرحیم
پنج شنبه ۱۴۰۰/۱۰/۲۴ اصول کافی
((موضوع: در باب جبر و قدر.))
((روایت ۷))
اسمعیل بن جابر گوید: مردی در مسجد مدینه نشسته بود و راجع به قَدر سخن میگفت و مردم گردش را گرفته بودند، من گفتم ای فلانی از تو سؤالی دارم، گفت بپرس، گفتم آیا در ملک خدا چیزی هست که با اراده او نباشد، مدتی دراز سربگریبان شد و سپس سرش را بجانب من بلند کرد و گفت ای فلانی، اگر بگویم در ملک خداست چیزیکه اراده نکرده خدا مقهور و زورپذیر گردد و اگر بگویم در ملک او جز آنچه اراده کند نیست گناهان را بتو رخصت دادهام (زیرا آنها را بخدا نسبت دادهام و ترا بیتقصیر دانستهام) اسماعیل گوید: من بامام صادق (ع) عرض کردم از آن قدری مذهب چنین پرسیدم و او اینگونه جواب حضرت فرمود: او بنفع خویش اندیشید، اگر جز این میگفت (و طبق عقیده خودش جواب قطعی میداد) هلاک میشد.
شرح روایت (اگر معاصی را به خدا نسبت میداد نسبت ظلم بخدا داده بود
واگر میگفت بدون اراده خدا چیزی به وقوع میپیوندد خدا را از سلطنت خود کنار میزند هلاک بود)
@(روایت ۸)
مردی گوید به امام صادق علیهالسلام عرض کردم: خدا بندگان را بر گناه مجبور ساخته؟ فرمود: نه، گفتم: پس کار را به آنها واگذاشته؟ فرمود: نه، گفتم پس حقیقت چیست؟ فرمود: لطفی است از پروردگارت میان این دو مطلب.
شرح روایت (ایا خدا مجبور میکند بندگان را به گناه؟ نه و این هم نیست که ازاد باشند و هر کاری بکنند
بحث جبر و قدر، یکی از اسرار است.
نکته در باب جبر و قدر ((بحول الله و قوته اقوم و اقعد))
حول و قوه از جانب خداست و فعل نسبت به بنده خداست، اگر حول و قوه الهی نباشد کسی نمیتواند گناه کند ویا هر کار دیگری….
حول و قوه در یک شخص میشود گناه و در شخص دیگر میشود عبادت.
بحث علم الهی, آیا خدا می داند چه کسی آدم خوبی است و یا خیر؟ بله میداند
بحث علم و بحث جبر و قدر جدا از هم هستند.
سؤال آیا خدا میداند سرنوشت افراد را؟ اگر میداند این شخص بد میتواند، خوب بشود!! وقتی خدا میداند این آدم بدی است، دیگر نمیشود خوب شود، اگر این خوب بشود علم خدا تغییر نمیکند؟
جواب: ((علم تابع معلوم است، نه معلوم تابع علم این یک کلید است))
چون این اقا جهنمی میشود، خدا میداند، نه اینکه چون خدا میداند این اقا جهنمی میشود.
معلوم تابع علم نیست، این شخص نمیخواهد نه اینکه نمیتواند، علت جهنمی شدن خودش است و خدا علم دارد به این موضوع
شارحان حدیث برای این لطف معانی گفتهاند، که این لطف توحید و اختیار است، و اختیار منفصل از مشیت خدا نیست.)
((روایت ۹))
امام باقر و امام صادق علیهماالسلام فرمودند: خدا بمخلوقش مهربانتر از آنست که ایشان را مجبور بر گناه کند و سپس بجهت آن عذابشان نماید (چنانچه جبری مذهب گوید) و خدا عزیزتر از آنستکه چیزی را بخواهد و نشود (چنانچه تفویضی مذهب گوید) راوی گوید از آن دو حضرت سؤال شد که: مگر میان جبر و تفویض منزل سومی است، فرمودند: آری منزلی است فراختر از میان آسمان تا زمین.
شرح حدیث (عزیز آن غالبیست که مغلوب نمیشود، نفوذ ناپذیر است.
وسیعتر از اسمان و زمین است یعنی چه؟ این دوتا جبر و قدر در بن بست هستند ودر تنگنا قرار میگیرند، ولی وقتی در بحث توحید بیایید وسیعتر از اسمان و زمین است، امر بین الامریین است همه چیز تحت مشیت الله است و هر کس مختار است طرف خوبی برود یا بدی
این که گویی این کنم یا آن کنم
خود دلیل اختیار است ای صنم
این مسئله جبر و اختیار در جریانات تاریخی چطور است؟ تاریخ یک جبری دارد، و برای جبر تاریخ مثالی میزنند (حرکت تاریخ مثل ترافیک است، تو راننده ماشین هستی تو ترافیک را هدایت نمیکنی، ترافیک تو را هدایت میکند، حتی بزرگان مؤثر در تاریخ مثل پادشاهان مثل عروسک خیمه شب بازی هستند، به آن طرفی میروند که مشیت خدا اراده میکند.
((روایت ۱۰))
رسول الله به عمار فرمودند اگر همه خلق یک طرف میروند و علی یک طرف میرود به تنهایی تو طرف علی برو تا حق را مشاهده کنی.
از امام صادق علیه السلام راجع به جبر و تفویض پرسش شد، حضرت فرمود: نه جبر است و نه تفویض بلکه منزلیست میان آندو که حق آنجاست و آن منزل را نداند جز عالم یا کسی که عالم آن را بوی آموخته باشد
شرح حدیث (حق بین جبر و قدر چیست؟ آن راجز عالم (امام) نمیداند یا آن کسی که عالم (امام) او را تعلیم کرده.
((روایت ۱۱))
راوی گوید مردی بامام صادق علیه السلام عرض کرد: قربانت گردم خدا بندگان را بر گناه مجبور کرده است؟ فرمود: خدا دادگرتر از آنستکه ایشان را برگناه مجبور کند و سپس به آنجهت عذابشان نماید، آنمرد گفت، قربانت گردم: پس کار را ببندگان واگذاشته است؟ فرمود اگر بایشان واگذار کرده بود در تنگنای امر و نهیشان قرار نمیداد، عرض کرد: پس میان این دو، منزل دیگریست؟ فرمود آری، فراختر از میان آسمان و زمین.
((روایت ۱۲))
احمد بن محمد گوید: بحضرت رضا (ع) عرض کردم: بعضی از اصحاب ما شیعیان قائل بجبر و بعضی قائل به استطاعتند حضرت فرمود بنویس: (((بسم الله الرحمن الرحیم، علی بن الحسین فرمود خدای عزوجل فرموده است: ای پسر آدم، تو بخواست من میخواهی و بقوت من واجباتم را انجام دهی و بوسیله نعمت من بر نافرمانیم توانا گشتی، من ترا شنوا و بینا کردم، هر نیکی که به تو رسد از خداست و هر بدی که به تو رسد از خود تو است زیرا من به نیکیهایت از تو سزاوارترم و تو به بدیهایت از من سزاوارتری زیرا من از آنچه کنم بازخواست نشوم و مردم بازخواست شوند (سپس امام علیهالسلام فرمود یا خدا فرماید) هر چه میخواستی برایت به رشته درآوردم
شرح حدیث (این حدیث بهترین حدیث در این باب است)
فرمود بنویس: بسم الله الرحمن الرحیم، نگفت از قول رسول الله ص، بلکه امام سجاد میگوید خداوند عز و جل گفت، پس امام ع از خداوند حدیث میکند….
به خواسته من است آنچه تو میخواهی، فکر نکنی در مشیت خود استقلال داری، در حول و قوه خود استقلال نداری، آن کسی که معصیت هم میکند با نعمت خداست ووو
در واجبات گفت، با قوت من واجبات را انجام میدهی
هدیه: اگر خواستید قوت بر عبادتت پیدا کنید، بگویید
مولای یا مولای…انت القوی و انا الضعیف.. و هل یرحم الضعیف الا القوی.
میخواهید قوی بشوید، خدا را به اسم القوی بخوانید
حفظ قوای ما با خودمان نیست، چون ما نمیتوانیم انها را حفظ کنیم و چقدر زشت است خداوند این قوا را به تو داده و تو با انها نافرمانی خداوند را میکنید.
حداقل یک معذرت خواهی از خداون باید کرد استغفرالله ربی و اتوب الیه.
کار خوب ما، مال خداست و کار زشت مال نفس خودمان است.
هر عملی که انسان انجام میدهد برمی گردد طرف خود انسان،
من اولی هستم به حسنات تو از تو و تو اولی هستی از سیئاتت به من.
گناه خود را مثل شیطان طرف خدا نیندازید مؤدب باشید طلب مغفرت کنید برای گناهان خودتان و بگویید من اشتباه کردم ای خدا و تو درست کن
حضرت آدم فرمود، قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ
خداوند اسمع السامعین است
سمع دو نوع معنا دارد یک معنا شنیدن و معنای دیکر آن گوش دادن، واطاعت کردن
مثل وقتی که بکسی میگویی چرا بحرف گوش نمیکنی یعنی چرا اطاعت نمیکنی
هرچه بگویید خداوند گوش میکند مثل* ارحم راحمین* است،
عمل خدا زیر سؤال نمیرود چون خداوند خود قانون گزار است، اصلاً خداوند خود قانون است از قانون که سؤال نمیشود ولی بندگان مورد باز خواست قرار میگیرند
الحمدلله علی الولایه