۱۴۰۳-۱-۳۱ شرح دعای ندبه جلسه ۱
نکتههایی از شرح دعای ندبه
استاد محمدمهدی معماریان
جلسه روز جمعه ۱۴۰۳/۱/۳۱
– اَللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا جَرَی بِهِ قَضَائُکَ فِی أَوْلِیَائِکَ
– خدایا تو را ستایش، بر آنچه به آن جاری شد قضای تو درباره اولیائت
– چه قضایی بر اولیائت جاری شد که خدا را برای آن حمد میکنیم؟
– در سجده زیارت عاشورا میخوانیم: “اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم” یعنی در مصیبتهایی که بر آنان وارد شد، خدا را حمد میکنیم. این مصیبتها برای تقرب آنها به خداست. الحمدلله علی کل حال، در هر حالی حمد از آن خداست. زیرا در این مصیبتها نتایجی هست. این مصیبتها، عطایی است که بابت آن داریم خدا را حمد میکنیم.
– حمد در زبان عامیانه یعنی دست شما درد نکند! بابت کاری تشکر میکنیم. در مورد خدا می گوییم شکراً لله، حمداً لله
– آن بلا و مصیبت یا برای قرب اولیاء است و یا برای قرب شیعیانشان و یا برای احیای دین خدا. مثل اختیار کردن موسی بن جعفر (ع) هلاکت خودشان را بر هلاکت شیعیان. یعنی اگر مصیبتی به آنان بخورد، دین خدا زنده میشود. (مثل شهادت اباعبدالله ع)
– الَّذِینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دِینِکَ
– آنها را خالص کردی برای خودت و برای دین خودت.
– چرا فرمود لنفسک و دینک؟ علت دارد. آیه قرآن میفرماید: “واصطنعتک لنفسی” این برای خود خداست و آنجا که میفرماید “اذهب انت و اخوک بآیاتی” اینجا برای دین خداست.
– در هر زمانی رأس اولیاء، امام زمان (عج) هستند و در تحت ولایت ایشان هم اولیائی هستند که خالص شدهاند برای خدا و دین خدا.
– هر کسی نمیتواند از خدا دم بزند. خیلیها از دین و نماز و روزه و حجاب و … و حتی از ائمه هم حرف میزنند ولی از خدا و توحید هیچ حرفی نمیزنند. چون اینها اولیاء خدا نیستند. اینها دور دین میگردند. بعضی هم بخاطر منافع و معیشتشان است.
– کسی که خداشناس است از خدا و توحید میگوید در کنارش از دین خدا هم میگوید.
– خیلیها امر به معروف و نهی از منکر میکنند به خاطر خودشان. یعنی نفسانی است.
– جناب ابن عربی: کسی که گناه کرده و شلاق خورده دیگر پاک شده و کسی حق ندارد به چشم گناهکار به او نگاه کند.
– بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّهِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ
– پس از آنکه بی میل بودن نسبت به رتبههای این دنیای فرومایه، و زیب و زیورش را با آنان شرط نمودی، آنان هم آن شرط را از تو پذیرفتند.
– یکی از شروط برای اولیاء زهد در دنیاست. این شرط برای اولیایی است که متبوع هستند. یعنی از آنان تبعیت میشود و بقیه به دنبال آنانند. مثل انبیاء، مثل امیرالمؤمنین (ع). اینها باید شرایط زهد را رعایت کنند. باید در سطح ضعیفترین طبقه جامعه زندگی کنند. بقیه اولیاء هم نسبت به دنیا بیرغبتاند و دنیا طلب و دنیا دوست نیستند. نه اینکه کار نمیکنند بلکه حریص نیستند. انسان اگر به این دنیای دنی بیرغبتی کند، خیلی بزرگ میشود.
– انسان فطرتاً نسبت به علم تواضع میکند. اگر عالِم دنبال دنیا برود مردم نسبت به علم بیرغبت میشوند، چون علم در دست آنان است.
– وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ
– پس میدانستی که آنها وفا میکنند.
– آیه قرآن: ” و هو اعلم بالمهتدین” و ” و هو اعلم بمن اتقی” خداوند آگاه است که چه کسی اهل هدایت است و چه کسی اهل تقواست. خدا کسی را قبول کند، طردش نمیکند، بیرونش نمیاندازد. به هزار رکعت نماز خواندن نیست. مگر شیطان آنقدر عبادت نکرد!
– کلید گنج سعادت قبول اهل دل است؛ مباد که در این نکته شک و ریب کند!
– از خارجی هزار به یک جو نمیخرند.
– وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ
– چون خدا وفای آنان را میداند لذا آنان را قبول میکند و آنان را مقرب خود میگرداند. یعنی با علم ازلی است که خداوند یک کسی را ولیّ خودش قرار میدهد.
– وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکْرَ الْعَلِیَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِیَّ
– و مقدم داشتی برای آنان ذکر علیّ را یعنی با عظمت از آنان یاد کردی و آنان را آشکارا مدح و ثنا کردی چون به وفای آنان علم داشتی.
الحمدلله علی الولایه