۱۴۰۲-۶-۱۹ شرح عیون جلسه ۳۳۰
بسم الله الرحمن الرحیم
یک شنبه ۱۴۰۲/۶/۱۹ درس عیون،-(جلسه ۳۳۰)
موضوع: شرح عین پنحاهم در انشای نفس ابدان مثالیه را و ظهورات کمل در عوالم)
در جای دیگر فرمود: تسبیح موجودات برای اهل نظر که اهل کشف نیستند می گویند: این تسبیح به زبان حالست یعنی به زبان حال می گویند ما خدایی داریم نه اینکه چنین چیزی را واقعاً بگویند و ایشان کسی است که به مراتب سه گانه نخست متحقق شده باشد که همان ایمان و ایقان و عیان است اما صاحب مقام چهارم بنده تمام و کامل خداست و کسی که به این جا میرسد به زبان همه حیوانات جمادات و موجودات تسبیح و حمد خدا را میگوید و نظام عالم یک پارچه میشود بدنش و با آن بدن خداوند را تسبیح میکند آنها به تمام ذرات عالم خدا را ستایش میکنند همانطوری که نفس به بدنش تصرف میکند وآن حقیقت بسیط ومحیط بدن میگیرد به خودش درمیان انسانها ووو
بیان: شیخ اکبر در سؤال ۵۴ باب ۷۳ فتوحات فرمود: اما حدیث خدا در موجودات که صامتاند (ساکتاند) میگوید: حدیث خدا یعنی حرفی که خداوند نسبت میدهد به جمادات و مورچه ووو اهل ظاهر میگوید این به زبان حال است
📌نکته: ما به آنچه که پیامبر اکرم ص از جانب خداوند آورده است ایمان داریم چه بفهمیم چه نفهمیم (ما قبول داریم آنچه که در قرآن است حق و حقیقت است بدون مجاز این را داشته باشیم و یادمان باشد چه بفهمیم چه نفهمیم )
📍ضرب المثل: زمین به میخ میگوید چرا من را سوراخ میکنی و میشکافی؟ میخ میگوید این را از کسی بپرس که من را میکوبد.! میگوید: اهل نظر میگویند آن تسبیح خداوند هم از این مقوله است
🕋الإسراء: (وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ)
🕋 الأحزاب: إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا
ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﺎ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ آسمانها ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ کوهها ﻋﺮﺿﻪ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﺶ ﺍﻣﺘﻨﺎﻉ ﻭﺭﺯﻳﺪﻧﺪ)
🔥جناب حافظ:
(آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعهی فال به نام من دیوانه زدند)
– آسمان چه جوری حمل میکند یا نمیکند چه جوری است ما نمیفهمیم!
آیا خودت میفهمی چه جوری میفهمی؟!
سر باز زدن آسمانها و زمین چه جوری است؟
کشف یک موقع خیالیست ویک وقت حسی است با هم فرق دارد اهل کشف به سمع حسی میشنود که اینها دارند تسبیح میکنند همان جوری که شما با یک انسان حرف میزنید همانجوری میشنوید
🔥از جمادی سوی جان جان شوید
غلغل اجزای عالم بشنوید
پس هیچ چیزی در موجودات به نزد ما (عرفا) صامت نیست که ساکت باشد همه ناطقاند بلکه همه به ثنای خداوند ناطقاند
اول اینکه، هیچ چیز صامت نیست
دوم اینکه، هیچ چیزی به لحاظ عینش ناطق نیست که عینش را از مظهریت شی ء جدا کرده است.
فقط خداست که ناطق است و همه صامتاند به وجهی؛ از این جهت که خداوند در اینها ظهور کرده نطق میکنند نه از نظر خودشان از جهتی که مظهر حقاند ناطقاند
اعضاء و جوارع روز قیامت بر علیه طرف شهادت میدهند و طرف شاکی میشود که تو پوست منی چرا علیه من شهادت میدهی! می گویند خداوند ما را به نطق آورده است همان کسی که همه چیز را به نطق آورده است پس خودشان نطق ندارند پس کلام در مظاهر اصل است
وقتی ما ظهور خداوند را در اشیاء میبینیم می گوییم اصل است دقت کنید! صمت امری عارضی است اگر میبینید در و دیوار سخن نمیگویند این عارض شده بر اینها به دلیلی، آن دلیل برود کنار میبینید حرف میزنند
🔥 ما سمیعیم و بصیریم و هشیم
با شما نامحرمان ما خاموشیم)
برای اینکه در حجاب است
آنجا گفت کلام اصل است در مظاهر اینجا فرمود سکوت در اعیان یک اصل است سکوت چون خداوند به نطق میآورد
خداوند میفرماید: اینها (اشیاء) سخن می گویند حالا تو نمیشنوی می گویی نه سخن نمیگویند
♥از اینجا تعلیقات آقاجان حضرت علامه روحی فداه شروع میشود:
این جا این حالی را که میگوید در مقابل عین و شهود آورده میگوید این یک حالی فوق عین و شهود است مکاشفات حقایقی دارند مثلاً تعریف عرش که یک موقع طرف در کشف و شهودش می گویند عرش این است اما یک موقع کشف برایش دست میدهد و عرش را میبیند متمثل میشود برایش یک موقع هست عرش را مییابد حالا اینها کشف است اما با هم تفاوت دارند و آنکه میگوید موجودات حرف میزنند میشنوند یک موقع متحد میشود اینها باهم خیلی فرق میکند و فاصله دارند و خیلی فاصله زیاد است و این حال غیر از آن حال است یعنی اهل نظر فرموند آسمان و زمین ابا کردند از روی حال بود چیزی که علمای رسمی میفهمند مثلاً به زبان حال اینجوری گفته و تفاوت بین دوحال درفهم ذو الحال است یکی حالش این است یکی بی حال است
بحث آن حال است: آنکسی که خودش میشود عرش با کسی که یک کشفی از عرش دارد که عرش چیست!!!؟
اینها باهم خیلی فرق دارد مکاشفات مراتبی دارند قلب مؤمن عرش الله اکبر نیز کرسی خداوند میگردد ” وسع کرسیه السموات والارض” اینها مقامات انسانی است و این مقامی نیست که هر کسی به آن برسد!،
📌یک موقع طرف خیلی کتاب خوانده فصوص و اسفار و فتوحات ووعقل نظریاش خیلی خوب است اما در عقل عملی میآید میبیند نه اینها به عمل تبدیل نشده است!
🕋نکته قرآنی: ” إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ” گرامیترین شما نزد خدا با تقواترین شماست پس تقوا بالاتر از همه است اما چرا در روایات فرموده بعضی از شما صدقه زیاد می دهید برخی حج زیاد میروید یا بعضی روزه زیاد میگیرید اما بالاترین شما آنکس است که معرفتش
بیشتر است و یا یک عالمی شیعه که حدیث ما را برای دیگران میگوید بهتر از هزار عابد است
چرا فرمود علم اما قرآن میفرماید تقوا؟ علم امام عمل است؛ اینها در مقایسه باهماند ودر آخر معدل میگیرند و معدل میشود تقوا چون علم وقتی بدرد میخورد که خروجیاش میشود عمل
📌علم وقتی با عمل قرین میشود عقل نظری با عقل عملی میشود تقوا
سه روایت برای کسی که اهل شهود است کافی است چون گوشش باز است میشنود و به حرف گوش میکند
بحث دخول در عالم غیب: بحث عالم غیب و ظهور در عالم شهادت در روایات آمده است؟
روایت است میت اهل خود را زیارت میکند در چند وقت روز جمعه یا در ماهی یا در سالی به اندازه منزلتی که دارد چه منزلتی دارد به همان مقدار میتواند بیاید سر بزند البته مؤمن باشد اهلش را زیارت میکند و آنچه را دوست دارد میبیند نه آنچه را که ناراحتش میکند اما کافر بر عکس است آنچه خوب است پوشیده میشود و آنچه را که خوب نیست میبیند و برایش عذاب میشود
✴حدیث اول:
در کافی به اسنادش به نقل از اسحاق بن عمار از ابی الحسن الاول علیه السلام: قال: سألته عن المیت یزور اهله؟ قال: نعم، فقلت: فی کم یزور؟ قال (ع): فی الجمعه، وفی الشهر، و فی السنه علی قدر منزلته
– یعنی اسحاق بن عمار گفت: از حضرت پرسیدم: آیا میت خانواده خود را زیارت میکند؟ فرمود: بلی، گفتم: در چند مدت زیارت میکند؟ فرمود: در جمعهای و در ماهی و در سالی به اندازه منزلتش الخ.
✴حدیث دوم:
– در من لا یحضره الفقیه به اسنادش به اسحاق بن عمار گفت: قلت لابی الحسن الاول (ع): یزور المؤمن اهله؟ فقال: نعم، فقلت: فی کم؟ قال (ع): علی قدر فضائلهم، منهم من یزور فی کل یوم، و منهم من یزور فی کل یومین، و منهم من یزور فی کل ثلاثه ایام، قال: ثم رأیت فی مجری کلامه انه یقول: ادناهم منزله یزور فی کل جمعه- الحدیث.
یعنی به ابولحسن اول علیه السلام گفتم: آیا مؤمن خانوادهاش را دیدار میکند؟ فرمود: بله پس عرضه داشتم: به چند مدت؟ فرمود: به اندازه فضائلشان: برخی در هر روز آنها را دیدار مینمایند و برخی در هر دو روز عده ایی در هر سه روز خانوادهشان را دیدار میکند آنگاه گفت: دیدم سخنش به اینجا رسید که فرمود: کم منزلت ترین ایشان در هر جمعه دیدار اهلش میکند. الخ.
✴حدیث سوم: در کافی باسنادش به حفض بختری از ابو عبدالله علیه السلام فرمود: – حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیَزُورُ أَهْلَهُ فَیَرَى مَا یُحِبُّ وَ یُسْتَرُ عَنْهُ مَا یَکْرَهُ وَ إِنَّ اَلْکَافِرَ لَیَزُورُ أَهْلَهُ فَیَرَى مَا یَکْرَهُ وَ یُسْتَرُ عَنْهُ مَا یُحِبُّ قَالَ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَزُورُ کُلَّ جُمْعَهٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَزُورُ عَلَى قَدْرِ عَمَلِهِ. – یعنی مؤمن خانوادهاش را دیدار میکند پس آنچه را دوست دارد میبیند و از وی آنچه بدش میآید مستور میگردد. و کافر خانوادهاش را دیدار میکند پس آنچه را بدش میآید میبیند و از وی آنچه دوست دارد مستور میگردد.
فرمود: برخی از آنها هر جمعه و برخی به اندازه عملش آنها را زیارت میکند.
📌-در حدیث اول فرمود: یزور علی قدر منزلته به قدر منزلتش زیارت میکند اهلش را
📌در حدیث دوم فرمود: علی قدر فضائلهم” به اندازه فضائلشان یعنی چقدر فضائل دارند که فضائلشان به اندازه علم و عمل آنهاست.
📌در حدیث سوم: علی قدر عمله” به قدر عملشان زیارت میکنند
تبصره: ظهور کمل در عوالم را تناسخ می گوییم می دانید تناسخ باطل است و روایاتی داریم که ائمه اطهار فرمودند: از ما نیست کسی چنین عقیده ایی داشته باشد و از نظر فلسفی هم فلاسفه ابطال کردهاند روح برای بدن مثل میوه برای جسم است وقتی جدا شد، جدا شده است پس تناسخ که آقاجان حضرت علامه روحی فداه میفرمایند چیست؟ یک تناسخ ملکی داریم و یک تناسخ ملکوتی داریم
اصل بحث تناسخ چیست؟ بحث از صور ملکوتی اعمال بود که انبیاء برای امتهایشان میگفتند که آقا اگر عصبانی بشوید در زندگی بعدی یعنی در برزخ، ملکوت آنجا بدنت بصورت سگدر میآید ووو اینها تصورکردند که در زندگی بعدی یعنی پس ما میآییم به دنیا و زندگی دنیایی داریم در حالی که ما عوالم در پیش داریم و آنجا زندگی داریم لذا بحث تناسخ پیش آمد و بعضی بحث رجعت را می گویند از علمای شیعه که مردود شدند قائل به تناسخ شدند که ائمه بر میگردند تو دنیا و دوباره زندگی دنیایی دارند!!!
در حالی که رجعت یعنی رجوع حکومت به دست اهلش که امام زمان عج است.
الحمدلله علی الولایه