۱۴۰۱-۶-۹ اسرار عطش کربلا
شهادت حضرت رقیه شب دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
چهارشنبه ۱۴۰۱/۰۶۰۹)
بحث عطش در کربلا یکی از وقایع و لطایف و اشاراتی ست که عجیب است.
از روز هفتم محرم آب را بروی اردوگاه امام حسین ع بستند اما از شب عاشورا دیگر در خیمهها آب یافت نمیشد تا فردا روز عاشورا که خیمهها را
غارت کردند آنها بعد آب را باز کردند و به باقی مانده اسراء آب دادند
اما اسرار عطش که در کربلا است فقط آب ظاهری نیست بلکه عطش ظاهری با عطش باطنی با هم جمع شده بود
عطش باطن- عطش به لقاء الله است و دیدار خدا
یکی از اهل معرفت، صاحب زبده الاسرار در مکاشفهای تشنگی اهل حرم را میبیند و میرود طرف فرات که آب بیاورد کشکولش را پر میکند و میآورد به او می گویند آب برای چیست؟ ما تشنه این آب نیستیم…
در منازل السائرین بابی دارد باب العطش، عطشی که سالک را میگیرد برای دیدار خدا لقاء الله که آن عطش از آن عطش ظاهری خیلی شدیدتر است بعد مثال می زند در مورد حضرت ابراهیم ع آنجایی که ستاره را دید و گفت هذا ربی این پروردگار من است؟
وقتی دید ستاره افول کرد گفت من افول کنندگان را دوست ندارم بعد ماه را دید همین طور بعد خورشید را دید همین طور!
ایشان میگوید این از باب عطش لقاء الله است، عطشی که داشت به دیدار پروردگارش و این از شدت شوق به لقاء الله است.
این عطش در کربلا با عطش ظاهری اجتماع کرده است چون عطش ظاهری در شوق و عطش لقاء الله مؤثر است امور جسمانی ما با امور آخرتی ارتباط دارد
حضرت علامه آقاجان فرمودند:
آدم سیر! گرسنه خدا نمیشود یعنی مشتاق خدا و یکی از آثار روزه همین تشنگی و گرسنگی ظاهر انسان – انسان گرسنه را گرسنه خدا میکند انسان آگاه را تشنه خدا میکند و اصلاً یکسری از بلاها که به مؤمنین میخورد در دنیا برای این که رو کند به خدا
میگوید:
جمله خلقان را بتو بد خو کنم
تا تو را ناچار رو آنسو کنم
انسان میآید در مسیر ولایت در مسیر امام حسین ع گاهی وقت همه دست در دست داده میشود و باتو بد رفتاری میکند تا دل شما کنده شود آن سویی بشوید.
یعنی اینها اثر دارد تشنگی این جا در تشنه بودن به لقاءالله الهی اثر دارد
گرسنگی این جا در شوق به لقاء الله اثر دارد آن تشنگی که در کاروان ابا عبدالله ع است همه را از خود بی خود کرده مشتاق لقاء کرده و آنجا هیچکس به اندازه خود ابا عبدالله ع تشنه نبود هیچکس
آقا ملکی تبریزی گفتند تشنگی که بر ابا عبدالله ع عارض شد اگر بین اهل زمین تقسیم میشد همگی از تشنگی میمردند جان ابا عبدالله ع است
که میتواند آنرا تحمل کند همانطور که جان رسول الله ص نزول قرآن را تحمل کرد
آیه قران
لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ … اگر ما این قرآن (عظیم الشأن) را (به جای دلهای خلق) بر کوه نازل میکردیم مشاهده میکردی که کوه از ترس و عظمت خدا خاشع و ذلیل و متلاشی میگشت.
چون جان آنها خیلی وسیع است از وجود اباعبدالله ع آن عطش در کاروان سرایت کرده است
یکی از متعطشان در کربلا حضرت علی اکبر ع است آنقدر تشنه لقاءالله بود ابتدا ایشان میخواست به میدان برود که اصحاب گفتند تا ما زندهایم از خانواده امام ع نباید برود میدان وقتی همه کشته شدیم بعد انها بروند.
روایت: حضرت علی اکبر ع اشبه الناس به رسول الله ص بود از نظر خُلق یعنی اخلاق و در خَلق یعنی جسم واز نظرمنطق صحبت کردن…
ابا عبدالله ع یک جمله عجیبی فرمود: در مورد حضرت علی اکبر (ع) آمده است که هنگامی که در روز عاشورا، ایشان عازم میدان نبرد میشد، امام حسین (ع) خطاب به زنان حرم که اطراف علی اکبر (ع) را گرفته بودند، و نمیگذاشتند برود فرمود:
دَعَنهُ! فَإنَّهُ مَمْسُوسٌ فِی ذات اللهِ: رهایش کنید، او ممسوس در ذات خداست “مَمْسُوسٌ فِی ذات اللهِ ” یعنی:
مجنون فی ذات الله یعنی محو خدا است
بگذارید برود و عطش علی اکبر ع را گرفته بود
وقتی رفت میدان جنگی کرد برگشت طرف خیام و علتش این بود که متوجه شد که آقا اباعبدالله ع نمیگذارد برود و با قدرت ولایت هر تیر و سنانی که میآمد با گوشه ابرو رد میکرد وقتی برگشت گفت پدر جان عطش دارد من را میکشد بگذار بروم فرمود جلو بیا زبانت را بگذار در دهان من – گذاشتند زبان در دهان ابا عبدالله ع یعنی به اندازه ظرف وجود خودش میگیرد
بعد فرمود برو که از دست جدم سیرآب میشوی.
وقتی اباعبدالله ع بدنیا آمده بود شیر هیچ زنی را نخورد و حتی خانم فاطمه الزهرا س
🔆روایت: اباعبدالله ع هر وقت تشنه و گرسنه میشد رسول الله ص زبان میگذاشتند در دهان اباعبدالله ع ایشان میمکید سیرآب میشد.
اما مکیدن آب دهان راز ورمزش چیست؟ مکیدن آب دهان گرفتن علوم و تجلیات است و خود امیرالمؤمنین ع وقتی بالای منبر سخنرانی میکرد اسرار میگفت فرمودند این آب دهان رسول الله ص است که من مکیدهام علمی که از رسول خدا است گرفتهام
همانطور حضرت علامه آقا جان در یک مکاشفهای فرمود رسیدم خدمت امام هشتم ع وووآقا با اشاره به من فرمودند آب دهان مرا بخور و من
با ولع آب دهانشان را خوردم لذا ایشان علامهای هستند ذوالفنون دهر، در روزگار نداریم
قمر بنی هاشم وقتی میرود طرف علقمه و به آب میرسد دست میاندازد به زیر آب میآورد بالا وبعد میریزد سر جایش …. اگر تشنه بود
باید میخورد حتی نگذاشت اسبش آب بخورد که تو نباید آب بخوری وقتی اسب اباعبدالله ع تشنه است آنها تشنه لقاء اللهاند.
آب را نوازش میکند که بگوید تو نتوانستی خودت را به ما برسانی اشکالی ندارد ناراحت نباش قمر بنی هاشم آب را نوازش کرد محتاج آب نیست همه عالم از دست او سیرآب میشوند همه عالم از مشک او سیر آب میشوند
هنوز آب حیات میچکد بر کام شیعیان از آن مشک سوراخ شده قمر بنی هاشم است کسی یک قطرهاش را بخورد اهل ولایت میشود قمر بنی هاشم باب الحسین است اگر امام حسین ع بخواهد به کسی چیزی ببخشد از دست قمر بنی هاشم میبخشد.
روایت: رسول الله ص فرمودند:
«أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ البابَ»؛ من شهر علمم و علی هم درآن شهر است. باب آن هر کس بخواهد برود خدمت رسول الله ص باید از طریق امیرالمؤمنین ع برود.
موحد شدن یک چیز است توحید یک چیز است
ما هم باید تشنه اباعبدالله ع بشویم
قمر بنی هاشم باید دست بگیرد اباعبدالله ع دست را بگیرد وارد توحید کند
عطش حضرت علی اصغر ع چه بود؟
او اصلاً یک چیز متفاوت است باب علی اصغر ع که باب الحوائج است داستانی دارد …
البته این جذبهها مال اباعبدالله الحسین ع است امام حسین ع یک چیز دیگر است
وادی امام حسین ع فرق دارد با وادی امام جعفر صادق ع ووو اسرار امام حسین ع هم فرق دارد
آن کشش مال امام حسین ع است
دیوانگی مال امام حسین ع است
اباعبدالله الحسین قبله العشاق است
الحمدلله علی الولایه