۱۴۰۰-۱-۱۴ شرح عیون جلسه ۲۶۲
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه در س عیون
تاریخ ۱۴۰۰/۱/۱۴
موضوع درس : شرح عین ۳۹
بحث پیرامون اسماء اربعه و سفرهای چهارگانه
این اسفار شهودی هستند .
سیری که انسانهای الهی دارند شامل انبیاء هم می شود و به این سادگی نیست که هر کسی طی کند ممکن است کسی مدتها در سیر و سلوک باشد حتی سفر اول را هم طی نکرده باشد.
اینها اوج مقامات انسانی است .
در اقبال اسفار اربعه در سلوک انسانی در سفرهای فکری و استدلالی ،حکما این سفرها را بصورت علمی بیان کرده اند.
انسان چشم باز میکند و این عالم را می بیند نشانه هایی از قدرت و علم را می بیند از نظم که در ذره ،ذره ، این عالم هویداست.
هر موجودی برای خودش یک دین و راه و روشی،دارد.مثلا هر درختی برگها و میوه های مخصوص خودش را دارد با نظم خودش، که حاکم است و هیچ وقت از دین و راه و روش خودش بیرون نمی رود. مثلا درختی را میبینیم.
چه کسی این برگها را برایش درست کرده؟ به این صورت متحدالشکل
یک نظمی هست که یک ناظم و نظم دهنده می خواهد ، یک حکیم که بر اساس حکمت این نظم را بوجود اورده.
یک موجودی حاکم بر این عالم که تدبیر کرده و می کند ، تک تک موجودات را .
موجودات در ذات خود فقیر هستند چون ممکن الوجود هستند.
حدیث امیرالمومنین ع : اگر در بیابانی بروی و دیواری شکسته ببینی آن دیوار خرابه نشان میدهد کسی انجا بوده که آنراساخته
حالا این عالم با این نظم، ناظم ندارد؟ و از مخلوقات پی به خالق نمی بریم؟
همه چیز بر اساس نظم و عدل است پس خالقی عادل برعالم حاکم است
اقا جان می فرماید : دفتر وجودی هر موجودی را دانسته ورق بزنید که هر کدام آیتی است.
جناب سعدی :
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتریست معرفت کردگار
از انوار حکمتش بر تقدس اسما و صفاتش استشهاد می کنند.
سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِیٓ أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ
زود است بنمایانیمشان آیتهای خویش را در سراسر گیتی و در خود ایشان تا روشن شود برای ایشان که او است حقّ -فصلت – ۵۳
ایات خدا یعنی نشانه ، یعنی دارد خدا را به ما نشان میدهد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ﴿۱﴾
آنگاه که خورشید خاموش گردد (۱)
وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ ﴿۲﴾
و آنگه که ستارگان همى تیره شوند (۲)
وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ ﴿۳﴾
و آنگاه که کوهها به رفتار آیند (۳)
وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ ﴿۴﴾
وقتى شتران ماده وانهاده شوند (۴)
وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ ﴿۵﴾
و آنگه که وحوش را همى گرد آرند (۵)
وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ ﴿۶﴾
دریاها آنگه که جوشان گردند
وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ ﴿۷﴾
درآن هنگام میبینی که
نظام عالم کمالش مال خودش نبود و هیچ کدام استقلال نداشتند. نه کوه نه خورشید نه ستارگان …
هر وجود و کمالی را پرتوی از پرتوهای نورش و جلوه ای از جلوه های ظهورش می بینند.
و این سفر اول از سفرهای چهارگانه در ازای سفرهای سلوک از اهل الله است و این سفر من الخلق الی الحق می باشد.
اما وجود به معنای هستی و در مقابل عدم است .
هر چه هست وجود است و همه قائم به وجود هستند
لذا واجب بذاته و لذاته است.
همه چیز به وجود ظاهر است ، هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن
اولی که اول ندارد و اخری که اخر ندارد.
یَا مَنْ دَلَّ عَلَى ذَاتِهِ بِذَاتِهِ
از رسول خدا(ص) پرسیدند: «بماذا عرفت ربک» خدا را به چه چیزی شناختی؟ حضرت فرمودند: «بالله عرفت الاشیاء» به وسیله خدا اشیاء را شناختم.
وجود باعث ظهور اشیاء میشود پس وجود نور است .
وجود عین ماهیت نیست چون میشود ماهیت وجود داشته باشد یا نباشد خورشید میشود ماهیتش باشد میشود نباشد .
وجود ماهیت نیست که بگویم چه کسی به او وجود داده خودش غنی بالذات و خودش بسیط و عاری از فقر است.
در این سفر نظر به وجودش می افتد و می بیند وجود از هر چیز نزدیکتر است ودر عین نزدیکی دور است. ، خداوند یکتاست و همه قائم به او هستند
وقتی به احدیت پی بردی ، قرب و بعد و کفر همه می رود کنار .
پس احدیت ظاهر میشود صفات و اسماء می رود کنار ، و صفات هم مستهلک و مضمحل می شوند.
صمدیت چیست؟ الصمد الذی لا جوف له ، تو خالی نیست ، وجود پر است و صمد است .
قل هو الله احد ، الله الصمد،
یکتاست و جایی برای غیر نگذاشته.
غیرتش غیر در جهان نگذاشت
لاجرم عین جمله اشیا شد.
عالم جلوه خدا، و حضور خداست و حضور حق است که در ذره ذره عالم متجلی است
کلام امیرالمومنین ع
ٌ “دَاخِلٌ فِی الْأَشْیَاءِ لَا کَشَیْءٍ دَاخِلٍ فِی شَیْءٍ وَ خَارِجٌ مِنَ الْأَشْیَاءِ لَا کَشَیْءٍ خَارِجٍ مِنْ شَیْءٍ”
ترجمه: خداوند داخل در اشیاء است اما نه مانند چیزی که داخل در چیزی است و خارج از اشیاء است اما نه مانند چیزی که خارج از چیزی است.
الحمدلله رب العالمین