۱۴۰۰-۳-۸ شرح عیون عین ۴۰ جلسه ۲۶۵
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه ۱۴۰۰/۳/۸
درس عیون مسائل نفس
موضوع درس : عین ۴۰) در
مناسبت بین قوای مدرکه نفس و مدرکات آن و مناسبت بین نفس و غیب الهی
بحث مناسبات پرشاخه و مهم است .
هرچه ادراک می کنیم از ان شمه ای در وجود ماست و این همان تناسب است.
برای ادراکات قوای داریم مثلا مبصرات را بصر داریم و….
مناسبات یا ذاتی یا مقامی و یا حالی است
مناسبت چی است !
در ادعیه می خواهیم ، ما را محشور کن در زمره انها،
باید مناسبت باشد تا با انها محشور بشوید.
باید در اینطرف نسبت بر قرار بشود و انطرف حشر صورت بگیرد.
بحث افاضه صور علمیه، علم مطلقا از انطرف افاضه میشود
حالا وقتیکه فلسفه می خوانید هیچ وقت ریاضی به شما افاضه نمیشود . چون در ان لحظه نفس شما با آن صورت علمی مناسبت پیدا کرده. لذا از همان صور علمیه افاضه صورت گرفته.
نکته (اولیاء ، انسانهای صالح دارای کشف و شهود هستند و چرا یکی دارای کشف و شهود هست و دیگری نیست! اولا قستمی از اینها بسته به اوقات است وقت خاصی دارد، غیر از ان تناسب است،
موسئی نیست که دعوی اناالحق شنود. ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست.
موسی نیست وگرنه فیض هر لحظه هست ، استعداد حاصل شود افاضه صورت میگیرد.
کسیکه قبلا گناه کرده و حالا شروع کرده باید گناههای قبل را از بین ببرد و پاک شود.
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست. ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست.
وحی و الهام همیشه از انطرف هست و قطع نمیشود.
در این عالم در هر جایی قابلیت حاصل شود افاضه صورت میگیرد.
نفس باید یک تناسبی باغیب الهی پیدا کند تا حقایق در حضرت علم الهی را ادراک کند باید هم سنخ انها بشویم و با انها تناسب پیدا کنیم.
اگر به حقایق غیب بخواهی ادراک پیدا کنی باید از دنیا بروی بالاتر
توحد نفس و احدیت نفس ، همان مرتبه عقلانی نفس است.
نفس یک قسمتش بند به بدن است و ادراکات جسمانی دارد ویک قسمت ان ادراکات بالاتر و بسیط که مرتبه عقل میشود و ربطی به بدن ندارد.
نکته (ایه قران
لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها ۚ
خداوند تکلیف نمی کند هیچ نفسی را مگر به اندازه وسعش
ضیق نفس بدن است و ، وسع ان عقل است.
تکلیف هر کس به اندازه عقل است.
اگر میخواهی معقولات را درک کنی باید وسع نفس بیشتر شود و نفس توحد پیدا کند از کثرات بیرون بیاید تا احدیت را درک کند.
کسیکه بخواهد به لقاء الله برسد باید نفس چه وسعتی پیدا کند تا به بهجت کبری نایل شود و ان لذت قابل وصف نیست و ان حالات فنا قابل وصف و بیان نیست.
و فى روایه : لنَا حَالاَتٌ مَعَ الله هُوَ فِیهَا نَحنُ وَ نَحنُ فِیهَا هُوَ وَ مَعَ ذَلِک هُوَ هُوَ وَ نَحنُ نَحنُ ( کلمات مکنونه فیض , کلمه پنجاهم , مروى از امام صادق ( ع )
اصلا هر چه در عالم هست با تناسب است.
نخست موعظه پیر صحبت این حرف است
. که از مصاحب ناجنس احتراز کنید.
قوای نفس هر کدام غذای مناسب خود دارند…
ناریان مر ناریان را جاذب اند
نوریان مر نوریان را طالب اند
غذای نفس از عقل تا لمس است.
اقاجان فرمودند میوه ها با درختان تناسب دارند
معنا در خواب صورت می گیرد . علم به صورت شیر در می اید پس مناسبت دارند .
یکی از پایه های این عالم سنخیت و نسبت است،
صعب و مستصعب
صعب احادیثی که به فهم ان میشود نزدیک شد
مستصعب احادیثی که به فهم ان هم نزدیک نمیوان بشوی..
حضرت یوسف خواب را تعبیر میکرد و حوداث را تاویل میکرد.
حضرت خضر سلام الله …تمام کارها و حوداث را بر ای حضرت موسی تاویل کرد.
ایه قران
إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ
همانا در این است آیتهائی برای هوشمندان(۷۵)
حجر – ۷۵
متوسمین کسانی هستند که نشانه ها را می خواند و از نشانه ها پی به حقایق می برند
روایت ” ائمه ما متوسمین هستند.
هر رنگ تناسب و معنای دارد
رنگ زرد موجب نشاط است
قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا ۚ قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَهٌ صَفْرَآءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ
گفتند بخوان پروردگار خود را بیان کند برای ما چیست رنگش گفت او گوید همانا آن گاوی است به سختی زردفام که رنگش سرور آورد برای بینندگان(۶۹)
بقره – ۶۹
اینها همه برای تناسبها هستند
فلب و گوش و چشم ووووو تور هستند برای شکار نفس
بالاترین کتاب قران است که نفس را متوجه به ملکوت میکند
انسان از فرشتگان فیض میگیرد و با مقارنات و اجسام نیز حشر دارد
چقدر شان انسان بزرگ است
الحمدلله علی الولایه