بسم الله الرحمن الرحیم
روزی عرب بر کل عالم فخر میکرد
فخری به کل مردمان دهر میکرد
روزی عرب آقای دنیا بود بی شک
سالار و سید بر عجم ها بود بی شک
بر تارکش یک گوهر نایاب جاداشت
یک گوهری از جنس ناب انبیا داشت
فخرش محمد بود و قرآن محمد(ص)
اسلام جان افزا و ایمان محمد(ص)
گفتند ما همشهری پیغمبرستیم
از ریشه وارسته این سرورستیم
شخصی چنین درهیچ جای این جهان نیست
ماننداو از نسل آدم در میان نیست
قرآن او آخرکتاب آسمانیست
از خلق او یک شمه هم اندر شما نیست
ما را همین بس که محمد از عرب بود
آنکه تمام عالم از وی در عجب بود
اما بگویم از عرب با آل احمد
یعنی چه ها کردند با آل محمد
مظلومتر از احمد و آلش ندیدند
قلبش به مقراض جفاهاشان دریدند
درب حریمش را ز بعد او شکستند
از دخترش با ضرب در پهلو شکستند
آتش بپا کردند جائی را که جبریل
با احترامی خاص می آمد به تقبیل
میراث وی را با ستم بردند و خوردند
حق وصی و جانشینش نیز بردند
دستی که با آن کرده بیعت را ببستند
فرق علی و بیعت خود را شکستند
بر میوه ی باغ پیمبر زهر دادند
ریحانه ی قلب نبی را زجر دادند
روی منابر لعن آل او نمودند
گویا که ایشان صاحب ایمان نبودند
باخامس آل عبا دانی چه کردند؟
ای داد ای بیداد وای از آنچه کردند
در کربلا سبط نبی را سربریدند
سر از تمام آل پیغمبر بریدند
گویا که از آل محمد کینه دارند
یا بغض احمد را درون سینه دارند
آبی که بد مهریه ی زهرای اطهر
ممنوع چون کردند بر آل پیمبر
آتش به کار و بار ایشان ساز کردند
غارت ز بعد قتل عام آغاز کردند
بستند ایشان را به زنجیر اسارت
آل محمد گشته محبوس شرارت
اولاد پیغمبر شدن گویی گناه است
بین عرب ذریه ی او روسیاه است
برعقل از این مسئله جای عجب بود
زیرا محمد برترین فخر عرب بود
پس از چه رو اولاد احمد تار و مارند
گاهی به زیر پا و گه بالای دار اند
تف بر عرب از اینهمه خبث و دنائت
احسنت بر قومی که شد اهل ولایت
شعر استاد معماریان
سایت ادبستان معرفت-استاد محمد مهدی معماریان ساوجی.