۱۴۰۲-۱۲-۵ نیمه شعبان
بسم الله الرحمن الرحیم
««الحمدالله رب العالمین الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا و طبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا العبد المؤید الرسول المسدد المحمود الاحمد ابوالقاسم المصطفی محمد»
شنبه ۱۴۰۲/۱۲/۵، شب نیمه شعبان
موضوع: اوضاع زمان غیبت امام زمان عج
شب نیمه شعبان از شبهای پر قدر و پر ارج است، که مقارن با تولد امام عصر عج هم هست.
نیمه شعبان شب لیله القدر است. چطور مگر لیله القدر در ماه رمضان واقع نشده!!!!
لیله القدر ولایی نیمه شعبان است و لیله القدر نبوی ماه رمضان است.
امیر المؤمنین ع میفرماید: حیف است که انسان در این شبها بخوابد: ۱-شب اول ماه رجب ۲- شب نیمه شعبان ۳-شب عید فطر ۴-شب عید قربان
نکته (مطالعه و کسب علم بهترین اعمال شب لیله القدر است)
در کتاب الغیبه شیخ طوسی، روایت ۱۲۹،
سدیر روایت کرده که من و مفضل بن عمر و داود رقی و ابو بصیر (از اصحاب امام صادق ع) خدمت امام صادق ع رسیدیم، مشاهده کردیم آقا جان در منزل خود روی خاک نشسته است. یک لباس خاص و پوشیده تن حضرت است و حضرت مثل مادر بچه مرده گریه میکند. گریه جگر سوز. حزن در چهره حضرت موج میزند و اشک از دو طرف گونههایش میریزد و مناجاتی میکند:
آقای من غیبتت خواب از دیدگانم برده، آسایش مرا تنگ کرده و سینهام را به تنگی گرایانده است.
آقای من گریههای تو مصیبتهای ابدی بر من وارد کرده و فقدان یاران یکی بعد از دیگری به نابودی جمع رسیده، هنوز سوزش اشکی که از چشمم میریزد و نالهای که از دلم برمیخیزد با یاد بلاها و سختیهای دوران غیبت تو ٬ پایان نیافته که درد و رنج شدیدتر و دردناکتری در برابر دیدگانم شکل میگیرد!
سدیر میگوید:
هوش از سر ما پرید و قلبهای ما از این امر وحشتناک پاره میشد. فکر کردیم یک گرفتاری در هم کوبیده دارد می اید یا مصیبتی در روزگار واقع شده.
گفتیم ای فرزند عزیزترین مردمان چه حادثهای پیش آمده اینطور اشک میریزید و گریه میکنید چه حالتی پیش آمده این ماتم بر شما وارد شده!!!
امام نالهای زد آهی از ته دل کشید که خوف او بیشتر شد.
فرمود امروز داشتم در کتاب جفر نگاه میکردم (جفر، کتابی است مشمول بر علم بلاها و مصیبتها و علم آن چه بوده و خواهد اتفاق افتاد تا روز قیامت که خداوند آن را به رسول الله و امامان بعد از او اختصاص داده)
در مورد تولد قائم خود و آن حوادث نگاه میکردم و در مورد غیبت ایشان و کندی گذشت زمان غیبت، به این کتاب نگاه میکردم
حضرت میگوید به این کند بودن و طول عمر این که چقدر طولانی میشود و بعد بلاها که به مؤمنین وارد میشود در آن زمان. ـ
امام صادق به حال ما اینطور گریه میکرد و ضجه میزد. نگران شکهایی بود که در قلوب شیعه به جهت طولانی بودن غیبت، وارد میشود.
و اکثراً بدلایل مختلف از دین بیرون میروند و آن گردنبندی که به عنوان مسلمان به گردنش انداخته از گردن خود باز میکند مثلاً گردنبندی دارد که جلوگیری میکند از زنا دزدی و شرابخواری،
ان کسی که گناه میکند درواقع آن گردن بند را از گردن خود باز کرده است.
آیه قرآن: طائر هر انسانی را بر گردنش افکندهایم که ربقه ولایت است.
امام صادق علیه السلام ۱۲۰۰ سال پیش به خاطر مردم این زمان گریه میکرد.
یابن رسول الله منت بگذار و ما را بر بعضی از آن مطالب شریک کن.
فرمود خدای تعالی در قائم ما سه ویژگی از سه رسول گذشته قرار داده است:
۱- تولدش مثل تولد حضرت موسی علیه السلام است.
۲- غیبت او مثل غیبت عیسی علیه السلام است.
۳- و قرار داده کندی امرش را مثل کندی امر نوح علیه السلام و قرار داده بر او عمر عبد صالح که حضرت خضر علیه السلام است دلیل بر طولانی بودن عمر ایشان است.
آقا برای ما از این مطالب توضیح بدهید!!!
۱- اما تولدش مثل تولد موسی علیه السلام هست وقتی فرعون فهمید مملکتش به دست ایشان از بین میرود تمام ساحران را حاضر کرد و نسبت او را پیدا کردند که آنکه حکومت تو را زائل میکند از بنی اسرائیل است. او دستور داد شکم تمام زنهای حامله را پاره کنند……… تا جایی که ۲۰ هزار بچه را در طلب موسی کشت. اما نتوانست به حضرت موسی دست پیدا کند.
تولد امام عصر عجل الله مثل تولد حضرت موسی است. چرا عسگری میگویند چون امام در محاصره بود و عسگر به معنای لشکر محاصره کننده است. در محاصره بود که ببینم چه پسر بچه از او متولد میشود. لذا امام عصر از بدو تولد در غیبت بود.
۲- و اما غیبت او مثل حضرت عیسی علیه السلام است. یهود و نصارا با هم متحد شدند که ایشان کشته شده، ولی او نه کشته شده نه به صلیب کشیده شده بلکه از میان بنی اسرائیل غایب شده است. بعضیها میگویند او هنوز دنیا نیامده است و دیگران افترا میزنند که به دنیا آمده ولی مرده است. گویندهای هم که کافر میشود بدین سخن، که امام یازدهم عقیم بود.
و دیگری از دین بیرون میرود بدین گفتارش که تعداد امامان بیشتر از ۱۲ است ۱۳ نفر هستند بلکه بیشتر هستند.
و گویندهای که عصیان میکند با گفتارش که قائم از زبان دیگری سخن میگوید.
۳- اما کندی اجابت نوح علیه السلام.
وقتی وعده عذاب قوم نوح فرا رسید، جبرئیل هفت دانه هسته خرما برای او آورد گفت ای پیامبر، خدا به تو میگوید این بندگان من هستند من آنها را با صاعقه عذاب نمیکنم مگر حجت بر آنان تمام شود پس برو قوم خود را دوباره دعوت کن ثواب آن را به تو میدهیم و هستهها را بکار. وقتی به ثمر رسیدند فرج حاصل میشود. نوح هستهها را کاشت و میوه داد. یعنی ۱۵ سال طول کشید. خداوند مجدد وحی کرد از این هستهها دوباره بکار و صبر کن. مجدد باز همین فرمان آمد. حضرت نوح به کسانی که به او ایمان آورده بودند فرمان الهی را خبر داد. ۱۳ نفر مرتد شدند و گفتند اگر در وعده خود صادق بود خلف وعده نمیکرد. این کار کاشت هسته سه بار تکرار شد هر بار یک طایفه مرتد میشدند گروه گروه میرفتند آخر هفتاد و اندی ماندند و خداوند وحی کرد که الان صبح دمیده و حق آشکار شده است و پیروانت خالص شدند چرا که هر کس شکی در دلش مرتد شد و فقط آنها که خالص بودند، ماندند.
آنانکه شک داشتند باید بیرون میرفتند اگر آنها بودند وعده من درست نمیشد.
در روایت دیگر میفرماید: آنقدر غربال میشدند تا درشت از ریز و صاف از کدر جدا شود. اگر افراد خالص نمیماندند با برادران خود بر سر سلطنت دعوا میکردند.
فرمود حالا کشتی را بساز.
باید شیعیان صاف از کدر جدا شود کسانی که احتمال نفاق در موردشان هست حذف شوند. وقتی پای حکومت وسط میآید حکومتی که در عهد قائم پیش میآید کسانی میمانند از غربال رد نشده باشند.
النور
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِکَ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم دادهاند، ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﺘﻤﺎً ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ [ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ] ﻛﻨﺪ، ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﭘﻴﺸﻴﻨﻴﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ [ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ] ﻛﺮﺩ، ﻭ ﻗﻄﻌﺎً ﺩﻳﻨﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﺑﻪ ﺳﻮﺩﺷﺎﻥ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻭ ﻣﺤﻜﻢ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺗﺮﺱ ﻭ ﺑﻴﻤﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﻪ ﺍﻣﻨﻴﺖ ﻛﻨﺪ، [ﺗﺎ ﺟﺎﻳﻲ ﻛﻪ] ﻓﻘﻂ ﻣﺮﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻨﺪ [ﻭ] ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﺷﺮﻳﻚ ﻣﻦ ﻧﮕﻴﺮﻧﺪ. ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ نعمتهای ﻭﻳﮋﻩ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﻲ ﻭﺭﺯﻧﺪ [ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ] فاسقاند. (۵۵)
امام صادق علیه السلام این آیه را در دیر کردن ظهور ایشان خواند:
حَتَّىٰ إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّیَ مَنْ نَشَاءُ ۖ وَلَا یُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ
(مردم با انبیاء چندان ضدیت کردند) تا آنجا که رسولان مأیوس شده و گمان کردند که وعده نصرت خدا خلاف خواهد شد (یا گمان کردند که دیگر هیچ کس تصدیق آنها نخواهد کرد) در آن حال یاری ما بدیشان فرا رسید تا هر که ما خواستیم نجات داده شد، و نیز قهر و انتقام ما از بدکاران عالم باز گردانده نخواهد شد.
انقدر زمان غیبت طول میکشد که خود رسولان الهی … وقتی به اینجا میرسیدند یک مرتبه نصرت ما میآمد و فرج میرسید.
اما حضرت خضر علیه السلام خداوند عمر ایشان را طولانی کرد نه به خاطر نبوت که کتابی هم بر ایشان نازل نشده بود.
حالا چرا عمر او طولانی است؟!! خداوند مقرر کرده بود که عمر صاحب ما طولانی باشد. میدانست که مردم انکار میکنند لذا عمر حضرت خضر علیه السلام را طولانی کرد به خاطر این که مردم بدانند طولانی بودن عمر محال نیست.
((پایان حدیث))
روایت داریم حضرت خضر علیه السلام در زبان غیبت خدمت امام عصر عجل الله هستند.
حدیث از پیامبر خدا ص
رسول الله به اصحاب خود میفرماید: قومی بعد از شما خواهند آمد که اجر یکی از آنها مقابل ۵۰ نفر از شما است. آنها گفتند یا رسول الله ما همراه شما در جنگ بدر و در میان شما بودیم وقتی قرآن نازل شد حالا چطور است آنها بر ما برتری دارند!!!!
فرمود: اگر چیزی که به آنها حمل میشود به شما حمل شود طاقت نمیآورید. امام آنها غایب است و هر کس هم میگوید حق من هستم و من درست میگویم.
در روایت میگوید: در آخر زمان نگه داشتن ایمان سختتر از نگه داشتن آتش در کف دست است.
الحمدلله علی الولایه