مقام علمی علامه حسن زاده جلسه ۳
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله الّذی جعلنا من المتمسّکین بولایت محمّد و آل محمّد
مقامات علمی حضرت علامه حسن زاده آملی
جلسهی قبل پیرامون مقامات علمی حضرت علامه حسن زاده آملی حفظه الله تعالی مطالبی به عرض عزیزان رسید. عرض کردیم بیشتر صحبت ما با آن کسانی است که انگشت انتقاد به طرف ایشان دراز میکنند و ندانسته به عالمی حمله ور میشوند که فخر عالم اسلام است. حقیقتاً ایشان عالم ذوالفنونی هستند که در عالم اسلام کم نظیرند. یعنی کتابهای ایشان، آثار ایشان دلالت بر این مطلب میکند.
قبل از اینکه وارد بحث بشویم یک خاطرهای را که جناب هانری کربن در کتاب ملاصدرا آوردهاند، و مطلب شیرینی است. ایشان از قول جناب ابن عربی میفرماید که وقتی ابن رشد مغربی از دنیا رفت، من جوانی بودم. ایشان را که میخواستند به خاک بسپارند کتابهایی که ایشان تألیف کرده بود در یک کفّهی ترازو گذاشتند و جنازهی ایشان را که ظاهراً با تابوت هم بوده در یک کفّهی ترازو.
و دیدند کتابهایی که ایشان نوشته وزنش از خود ایشان بیشتر است.
بعد جناب ابن عربی میگوید من در دلم تمنا کردم که ای کاش من هم که از دنیا میروم کتابهای من اینگونه باشد که از وزن من بیشتر باشد.
روایت نبوی هست که خوشا بحال آن کسی که میراثش، دفتر و کتاب و قلم باشد
جناب هانری کربن میگوید وقتی جناب ابن عربی ازدنیا رفت کسی ایشان را وزن نکرد که ببیند ایشان وزنش بیشتر است یا کتابها. امّا چیزی که مسلّم است این است که کتابهای ابن عربی از کتابهای ابن رشد خیلی بیشتر است.
و همین مطلب را ما عرض میکنیم که کتابهای علامهی حسن زاده، کتابهایی که ایشان تألیف کردهاند خیلی بیشتر از وزن یک انسان است.
خطاب به آن منتقدین میگوییم. آخر این محقق بزرگ که عرض کردیم در عالم اسلام کم نظیر است و این آثارش است. شما در تمام عالم اسلام از حکما، عرفا کسی که به اندازهی ایشان در معرفت نفس قلم فرسایی کرده باشد به ما نشان بدهید. از قدما، از متأخرین و متقدمین. ایشان در علوم مختلف قلم فرسایی کردهاند.
کتاب هزار و یک نکتهی ایشان را کسی بررسی کند، کتاب هزار و یک کلمهی ایشان را کسی بررسی کند، رشتههای مختلف علمی را که ایشان در آنها تحقیق کرده، تا اندازهای بدستش میآید.
کتب معرفت نفس
امّا در زمینهی معرفت نفس چند جلد کتاب دارند. دروس معرفت نفس که قریب به صد و پنجاه درس است. که حقیقتاً در نوع خودش بی نظیر است. در زمینهی معرفت نفس، کتابی به این شیرینی و به این صلابت تألیف نشده تا آنجایی که ما تحقیق کرده و دیدهایم. اگر شما سراغ دارید بفرمایید. این کتاب طوری است که حتی اگر یک کافر این کتاب را بخواند، به حقیقت پی میبرد. درمقابلش تسلیم میشود.
و شما میدانید اثبات معاد، قیامت، برزخ، معراج، فرشتگان، ملائکهالله، کتب سماوی… اثبات اینها همه زیر سر معرفت نفس است. که خود ایشان میفرمودند دروس معرفت نفس به هزار و یک درس میرسید. ولی به دلائلی متوقف شد.
کتاب دیگری که ایشان در زمینهی معرفت نفس تألیف کردهاند صد کلمه در معرفت نفس است که خود ما چند دوره این کتاب را تدریس کردهایم. که امهات مطالب معرفت نفس در آن هست. با اینکه خیلی رسالهی مختصری است ولی شرح مبسوطی میطلبد.
کتاب دیگری که ایشان در زمینهی معرفت نفس، نوشتهاند کتاب الحجج البالغه علی تجرد النفس الناطقه است. که ایشان صد دلیل در اثبات تجرد نفس از قدما و متأخرین و متقدمین جمع آوری کردهاند. که نفس دارای مراتب تجردی برزخی، عقلی، و فوق عقلی است.
باز کتابی که در معرفت نفس به فارسی نوشتهاند کتاب گنجینهی گوهر روان است که آن هم ادلّه در اثبات تجرد نفس است.
کتاب دیگری که نوشتهاند شرح نفس شفای ابن سینا*است. که نفس شفا را که یکی از کتابهای خیلی خوب در معرفت نفس است شرح کردهاند.
و کتاب دیگر ایشان که از امهات کتب ایشان محسوب میشود عیون مسائل نفس است. که سرح العیون فی شرح العیون که این کتاب شصت و شش عین دارد. شصت و شش چشمهی معرفت است.
کسی که مثل ایشان در معرفت نفس قلم فرسایی کرده باشد ندیدهایم.
کتاب دیگر ایشان اتحاد عاقل به معقول است. که کتاب سال شناخته شد. بلکه اینها کتاب قرن است، کتاب دهر است.
کتب معقول مثل قواعد ریاضی است. زمانبردار نیست. دو دو تا چهار تا در همهی قرون دو دو تا چهار تاست. عوض نمیشود. روزنامه نیست که مال یک روز و دو روز و یک سال و دو سال باشد.
در عالم اسلام کسی که به اندازهی ایشان در معرفت نفس قلم فرسایی کرده باشد نداریم. اگر چه در رشتههای دیگر هم صاحب تصنیف و تألیفند. و عرض کردم اگر نگوییم بی نظیر، کم نظیرند. و کتابهایی که نوشتهاند تمام محققانه است.
آن کس که ز کوی آشنایی است
داند که متاع ما کجائیست
به قول جناب آیت الله بهاء الدینی درمورد حضرت علامه فرموده بودند آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری.
در علم، در عمل، در مراتب تقوای ایشان که آنها را اصلاً بنا نداریم وارد آن حیطه بشویم.
کتاب عیون مسائل نفس کتابی است که خود ایشان خیلی به این کتاب عنایت دارند.
از کتابهای دیگر ایشان کتاب هزار و یک کلمه است. که هر کلمهاش، بعضیهایش یک رسالهی علمی است. و شما آنجا ذوالفنون بودن ایشان را میبینید. یعنی در ریاضیات، در مثلثات، در علم اعداد، در فقه، در لغت، در تفسیر، در حدیث، در تاریخ، معارف اسلامی، فلسفه، عرفان، کشف و شهود، اذکار، ادعیه. و همینطور معرفی کتب. چقدر کتبی که ایشان معرفی میکنند. که در دسترس علما نیست. ایشان خودشان یکی از کتابخانههای غنی ایران را دارند. کتابخانهی بزرگی دارند که در میان کتابخانههای شخصی باز بی نظیر است. چقدر نسخهی خطی، که واقعاً جا دارد که کتابخانهی ایشان حفظ شود. میراث گنجینه ای است که حقیقتاً باید برای عالم علم حفظ شود.
یکی از زحمتهایی که ایشان کشیدهاند و باز جلسهی قبل اشارهای به آن کردیم کتاب نصوص بر فصوص است.
کتاب فصوص دو تا داریم. یک فصوص جناب فارابی دارند، یک فصوص جناب محی الدین ابن عربی دارند. که هر دو فصوص را ایشان شرح کردهاند. یکی در حکمت متعالیه است، و یکی در عرفان است.
فصوص فارابی را ایشان فرموده بودند که بنده میخواستم مطالب فلسفی را با احادیث شرح کنم. یعنی مطلبی که فلاسفه گفتهاند را بیاورم، روایت را هم بیاورم که آقا امام صادق، امیرالمؤمنین، رسول خدا، ائمهی ما هم عین همین مطلب را گفتهاند.
حالا اینها به زبان فلسفه، برهان استدلال کردهاند، آنها به زبان دیگری. و بعد دیدم که بهترین کار این است که همان کاری را که میخواهم انجام بدهم روی این کتاب فصوص الحکمهی فارابی انجام بدهم.
که آن مطالب نگینهای حکمت که ایشان آوردهاند بیایم با روایات انطباق بدهم و شرح کنم. و حقیقتاً کتابی است در نوع خودش کم نظیر و کمیاب.
و اینها را ما از سر تعصب نمیگوییم. تعصبی نداریم. اگر شما نظیرش را سراغ دارید به ما معرفی کنید.
در میان علمای ذوالفنون عرض کردیم ایشان کم نظیرند.
مصنّفاتشان هست، کتابهایشان هست. ببینیم آیا هم وزن ایشان هستند؟
یکی از علمای ذوالفنونی که کمتر به ذوالفنون بودنش اشاره شده خود جناب ابن عربی است. محی الدین ابن عربی، کسی که وارد کتابهای ایشان میشود تفسیر قرآن، شرح حدیث، کلام، فلسفه، تاریخ، فقه، عرفان که اصلاً مبنای کار ایشان است. علم حروف، اعداد، تأویل قرآن، تفسیر قرآن، و شاخههای مختلف علمی را میبیند که ایشان در کتابهایش پیاده کرده.
حالا بحث ما در مورد حضرت علامه است. ایشان مبانی عرفا را با مبانی فلاسفه، در کنار قرآن و روایات عرضه کردهاند. که اگر کسی طالب فلسفه، عرفان، حدیث، تفسیر…یکجا باشد، کتابهای ایشان رابخواند غنی میشود.
همانطور که در درس ایشان هم همینطور بود. کسی که پای درس ایشان مینشست، اگر عرفان میخواند فلسفه را هم یاد میگرفت. حدیث و تفسیر هم یاد میگرفت. فلسفه اگر میخواند، عرفان را هم یاد میگرفت. تاریخ را هم یاد میگرفت. تقوا را هم یاد میگرفت. همینطور رشتههای مختلف علمی را در سر درس با هم جمع میکردند و کسی میتواند این کار را کند که در رشتههای مختلف صاحب نظر باشد.
در کتاب عرفا وحکمای متأخرین صدر المتألهین جناب صدوقی سها یک قضیهای را نقل کردهاند که جناب آقا محمّد رضا قمشهای و میرزا ابوالحسن جلوه، یکی از عرفا، دیگری از حکما. مدرس حوزه بودند. یک بحثی در میگیرد. جناب جلوه میگوید که شما عرفان درس میدهید، عرفان ذوقیات است. این فلسفه است که اگرکسی بتواند تدریس کند زحمت کشیده. بنابراین میشود که جناب آقا محمّد رضا قمشهای فلسفه، شفا درس بدهند. جناب جلوه بیایند شرح قیصری بر فصوص تدریس کنند. میفرماید همان جلسهی اول که قیصری در شرح فصوص میفرماید الفصل الاول فی الوجود و انّه هو الحق در همین عبارت جناب جلوه گیر میکند. و طلبهها میگفتند جلوه از جلوه افتاد. ولی آقا محمد رضا قمشهای شفا را بخوبی شروع میکنند تدریس کردن، بلکه بهتر از جلوه درس میدهند.
منظور این است که کار هر کسی نیست که بتواند فلسفه و عرفان را تطبیق بدهد. آن هم در کنار روایات. چقدر باید در حدیث و روایت مسلط باشد. مخصوصاً در فهمشان، که بتواند با فلسفه و عرفان تطبیق بدهد.
این کتابهای فلسفی ایشان. شما میبینید کتاب انسان و قرآن کتاب انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه کتابهایی است که در معارف اسلامی نشان میدهد که در رشتههای مختلف چطور زحمت کشیدهاند.
شروحی که بر فصوص نوشتهاند. تعلیقاتی که بر اسفار زدهاند. تعلیقه و شرحی که بر منظومهی حاجی سبزواری نوشتهاند. یعنی آن دروسی که در حوزهی علمیه در فلسفه و عرفان بوده تاآخرین سطحش را تدریس کردهاند.
آخرین سطح فلسفه اسفار است. که ایشان اسفار ملاصدرا را از بدو تاختم تدریس کردهاند.
دورهی دومی که تدریس را شروع کردند دیگر تا یک جایی قطع میشود.
مصباح الانس ابن فناری آخرین کتاب درسی در عرفان است. البته بعد از آن کتاب فتوحات مکیه است که معمولاً درس داده نمیشود. معمولاً مراجعه میکنند. بیشتر مطالعه میکنند.
عرفان از تمهید القواعد ابن ترکه شروع میشود که ایشان چند دوره تمهیدالقواعد را در حوزه تدریس کردهاند. بعد میشود فصوص شرح قیصری، که باز چهار دوره ایشان شرح قیصری را تدریس کردهاند. که در دورهی سوم ظاهراً فرموده بودند در تدریس شرح قیصری یک دوره اسفار را پیاده کردند. متأسفانه اینها ضبط نشده. اما دوره چهارمش ضبط شده. آن شرحی که الآن نوارهایش موجود است دورهی چهارم تدریس فصوص است. و بعد از فصوص مصباح الانس ابن فناری را میخوانند که ایشان یک دوره تدریس کردهاند. بازدورهی دوم تا یک جایی دیگر که کلاسهای ایشان متأسفانه تعطیل شد
ایشان مزاجشان جواب نداد که دیگر بخواهند ادامه بدهند.
شرح منظومه را چند نوبت تجریدالاعتقاد خواجهی طوسی در علم کلام را چند سری.
تمام کتب درسی حوزه را، شفای ابن سینا را چند سری تدریس کردهاند.
درسهایی که ایشان دادهاند، تدریسهایی که کردهاند، و زحمتی که کشیدهاند، اصلاً فوق تألیفات ایشان است. تألیفات ایشان یک جزئی از تدریسات ایشان بحساب میآید. که اگر آنها نوشته میشد، پیاده میشد، کتابهای ایشان سر به فلک میکشید.
ولی حقیقتاً ایشان عالمی هستند. از آنجایی که خودشان این مطلب را در کتابهایشان آوردهاند ما این مطلب را اظهار میکنیم.
عنایت ویژه امام رضا (ع) به علامه حسن زاده آملی
ایشان میفرماید در جوانی که من به نماز شب خیلی اهمیت میدادم، درعالم خواب شخصی آمد مرا سیر داد به یک جایی، سر قبر یکی از اولیاء، گفتند اینجا نماز بخوان هر حاجتی داری از خدا بخواه که به شما میدهد. میگوید من هم از خدا علم خواستم. و چه چیز بالاتر از علم.
“قُل ربِّ زِدنی عِلما”
دستوری است که خود خداوند به ما داده.
بعد میگوید از آنجا مرا بردند به حرم امام هشتم روحی فداه. و آقا امام هشتم را زیارت کردم که با دست اشاره کرد که بیا نزدیک. وقتی نزدیک رفتم آب دهانش را آورد روی لبهای مبارکش و به من اشاره کرد که بنوش. و من از ولعی که داشتم میخواستم حتی لبهای ایشان را بخورم.
و این علوم علومی است که از اهل عصمت و طهارت به ایشان عنایت شده. و اِلا حقیقتاً انسان اگر بخواهد زحمت بکشد با آن عباداتی که ایشان داشتهاند وقتش اجازه نمیدهد، که یکی از نزدیکان ایشان نقل میکرد از قول خود ایشان که ما مدتی عبادت اویسی داشتیم. یعنی شب میگفتیم امشب شب رکوع است. آن شب بیشترین وقتمان در رکوع بودیم تا اذان صبح. یک شب میگفتیم هذه لیله القنوت. امشب شب قنوت است. یک شب میگفتیم هذه لیلهالسّجود. شب سجده است.
با آن عبادات و ریاضات، این همه کسب علم و تألیف بر نمیآید. شبیه معجزه است. کسی که خودش اهل قلم باشد متوجه میشود هرکدام از کتابهایی که ایشان نوشته چه زحمتی در این زمینه کشیده.
که عرض کردیم بعضی از کتابهای ایشان کتاب سال شناخته شده. و این نیست جز عنایتی که ائمهی اطهار کردهاند. خود امیر مؤمنان روحی فداه میفرمود: هذا لعاب رسول الله این آب دهان رسول خداست که در دهان من است. علم رسول خداست که در سینهی من جوش میزند.
همنطوری که آقا سید الشهدا زبان رسول خدا را بنا به روایت اصول کافی در کودکی میمکیدند. همانطوری که حضرت علی اکبر روز عاشورا زبان در دهان ابا عبدالله گذاشتند و شهد علم را از جان ایشان گرفتند.
که آب دهان، علم است. علمی است که ایشان از اهل بیت گرفتهاند. و اِلّا غیر از این نمیشد.
نکته مهم: یکی از کارهایی که دشمنان اسلام انجام میدهند این است که افرادی را وادار میکنند که در اذهان عموم مردم علما را کمرنگ کنند. و خیلیها دانسته و ندانسته پی همین کار را میگیرند. از جمله همان کسانی که دارند به ایشان انتقاد میکنند. چون عالم به این بزرگی بهتر از من دین را میفهمد. بهتر از من خدا را میفهمد. بهتر از من اهل بیت را میفهمد. بهتر از من میفهمد ابن عربی درست میگوید یا نه. ملاصدرا درست میگوید یا نه.
حواسمان باشد مکر یهود خدای نکرده بین ما و اهل علم جدایی نیندازد.
انشاالله که از علوم اهل بیت بهره مند باشیم و این را بدانیم که ایشان عالم اهل بیت است. عالمی است که از در خانهی اهل بیت علم گرفته. و هرچه که به ما تحویل میدهد، فلسفه، عرفان، حدیث… آن چیزی است که اهل بیت عصمت و طهارت، مورد تأیید آنهاست.
انشاءالله که خداوند سبحان همهی ما را در مسیر خودش، در مسیر امامان اهل بیت قرار بدهد و حافظان وعاملان علوم آنها باشیم انشاءالله
و السّلام علیکم و رحمت الله