۱۴۰۱-۵-۱۹ شرح زیارت جامعه کبیره جلسه ۱۳
بسم الله الرحمن الرحیم
چهارشنبه ۱۴۰۱/۵/۱۹)(شب سیزدهم محرم)
موضوع: شرح زیارت جامعه کبیره
«و بموالاتکم تمت الکلمه» به واسطه ولایت شما کلمه توحید به حد کمال رسید.
با دنباله روی از شما خیلی چیزهایی پیش میآید
یک موقع بحث محبت است یک موقع بحث اعتقادات است اعتقاد به امامت و ولایت است
اما یک موقع بحث از دنباله روی است که اصل همین دنباله رو بودن است.
چرا به شیعه، شیعه گفته میشود! بکسی که دنبال جنازه میرود میگویند تشییع جنازه میکند چون دنباله رو است، شیعه چون دنباله روی امام است شیعه می گویند و کسی که در اعتقادات دنباله رو امام است در زمینه توحید و معاد و.. میشود شیعه
روایت: مؤمن کامل باید بگوید من آنچه را امامان اهل بیت قبول دارند قبول دارم آنچه منکر هستند منکر هستم چه بمن رسیده و چه نرسیده باشد.
امیرالمؤمنین ع فرماید در برزخ من بجای شیعیانم پاسخ می گویم چرا چون امام انهاست و شیعیان دنباله رو او هستند
مولانا
شیر را بچه همیماند بدو ** تو به پیغمبر چه مانی بگو
میزان پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین ع و اهل بیت هستند
حالا چقدر به انها شباهت داری در اخلاق و اعمال، باید خود را بررسی کنیم
حدیث: «رسول خدا (صلی الله علیه وآله) میفرمایند: «حاسبُوا اَنْفُسَکُم قبلان تُحاسَبُوا و زنُواها قبلان تُوزَنُوا و تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الاَْکْبَر؛ خویشتن را محاسبه کنید قبل از آنکه به حساب شما برسند و خویش را وزن کنید قبل از آنکه شما را وزن کنند و آماده شوید برای عرضه بزرگ (روز قیامت)
مرتبه آخر اعمال است. ۱-عقاید ۲-اخلاق ۳-اعمال
در روایتی امام صادق ع میگوید، شیعه علی صدایش از گوشش انطرفتر نمیرود. ـ
با پیروی از شما کلمه تمام میشود! کلمه چیست!!
کلمه الله هی العلیا، کلمه توحید
حدیث سلسله الذهب، هنگامی که ابوالحسن الرضا (ع) به نیشابور رسید و خواست که آن جا را به قصد رفتن نزد مأمون ترک گوید، راویان حدیث، گردش را گرفتند و عرض کردند: ای پسر پیامبر خدا، از پیش ما میروی و برایمان حدیثی که از محضرتان فیضی بریم، نمیگویی؟! حضرت که در کجاوه نشسته بود سرش را بیرون آورد و فرمود: از پدرم، موسی بن جعفر شنیدم که میفرماید: از پدرم، جعفر بن محمّد شنیدم که میفرماید: از پدرم، محمّد بن علی شنیدم که میفرماید: از پدرم، علی بن الحسین شنیدم که میفرماید: از پدرم، حسین بن علی بن ابی طالب شنیدم که میفرماید: از پدرم، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب شنیدم که میفرماید: از رسول خدا (ص) شنیدم که میفرماید: از جبرئیل شنیدم که میفرماید: از خداوند جلّ جلاله شنیدم که میفرماید:کَلِمَهُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی: (کلمه) لا اله الا اللّه حصار من است و هرکس وارد حصار من شود از عذابم در امان است. اسحاق میگوید: چون شتر به راه افتاد حضرت با صدای بلند به ما فرمود:بشرطها و شروطها و انا من شروطها: اما این شرطهایی دارد و من از شرطهای آن هستم
تمت الکلمه، کلمه توحید، موحد شدن
اول موحد شدن، قولوا لااله الا الله تفلحوا
لا اله الا الله، بگو خدایی جز الله نیست، اما سؤال خدا چیست،
خدا، خود آ، است، حقیقتی که مستقل است و استقلال دارد، هیچ موجودی به خودی، خود موجود نیست و استقلال ندارد، همه فقیر هستند و هیچ موجودی غنی نیست، غیراز خداوند سبحان
تمام موجودات نظام عالم فقیر هستند و چه کسی این فقر را تأمین میکند؟ تماماً در تحت جبر جبار هستند و هیچ موجود مستقل نیست جز ذات حق که همه قائم او هستند و تحت ربوبیت حق هستند و دم بدم تحت ربوبیت هستند.
در نماز می خوانیم بحول الله و قوته اقوم و اقعد، تمام موجودات عالم با حول و قوه الهی در عالم در حرکت هستند.
هیچکس استقلال ندارد و هبچ کس اثر ندارد. جنبده ای نمیتواند بجنبد مگر به اذن ﷲ
توحید یعنی خدا یکی است و این یکیست که تمام کثرات قائم به او هستند،.
خدا و توحید را در زندگی خود پیاده کنیم
جناب سعدی
«موحد چه در پای ریزی زرش
چه شمشیر هندی نهی بر سرش
امید و هراسش نباشد ز کس
بر اینست بنیاد توحید و بس»
خدا پرستی استاد میخواهد و استاد امام است.
به دنباله روی از شما کلمه توحید تمام میشود.
امام حسین علیه السّلام فرمودند:
اِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلی اَلْسِنَتِهِمْ یَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ. به راستی که مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا جایی که دین وسیله زندگی آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران کم میشوند.
تحف العقول، ص ۲۴۵
یک بار حضرت علامه سر درس نشسته بودند فرمودند، اکثراً روحانی که اینجا نشستهاند همه خوب هستند بگذارید پای دنیا، پول….. وسط بیاید، بعد مشخص میشود چه کاره هستید.
نماز انسان را از فحشاء و منکر باز می دارد و اگر باز از شهوت و… باز نداشت اصلاً نماز نخواندهاید.
با پیروی از شما و پای جای پا شما گذاشته، میشود موحد، موحد بودن و توحید مراقبه میخواهد.
اشعث بن قیس، به خیال خام خود، میخواست با آوردن هدیهای برای علی ـ علیه السلام ـ به حکومت آن حضرت نزدیک شود و در نتیجه به هدفهای مادی و دنیوی خود برسد، در حقیقت میخواست در این راه رشوهای بدهد، که آن رشوه نام هدیه داشت.
او حلوایی آماده کرد و در آوندش ریخت و شب هنگام به در خانه علی ـ علیه السلام ـ آمد، و کوبه در را به صدا درآورد. علی ـ علیه السلام ـ در را گشود و او حلوا را تقدیم کرد.
امام علی ـ علیه السلام ـ میفرماید: او آن حلوا را به چیزی آمیخته بود که من آن را نمیپسندیدم، گویا آن حلوا با آب دهان مار (یا بر گردانه مار) آمیخته شده بود.
«فقلت اصله ام زکاه ام صدقه فذلک محرّم علینا اهل البیت؛ گفتم آیا بخشش است یا زکات است و یا صدقه؟ که زکات (واجب) و صدقه (مستحب) بر خاندان ما حرام است. [۳]
گفت: نه زکات است و نه صدقه، بلکه هدیه است، گفتم: سوگ کنندگان در سوگ تو بنشینند، آیا از راه دین خدا وارد شدهای که مرا بفریبی؟
موحد دست دهنده دارد
و اگر گیرنده باشد، مراقب است از کجا می اید.!
قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ ۖ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّهً وَکَشَفَتْ عَنْ ساقیها ۚ قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِیرَ ۗ قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
آنگاه او را گفتند که در ساحت این قصر داخل شو، وی چون کوشک را مشاهده کرد (از فرط صفا و تلألؤ) پنداشت که لجّه آبی است و جامه از ساقهای پا برگرفت، سلیمان گفت: این قصری است از آبگینه صاف، بلقیس گفت: بار الها، من سخت بر نفس خویش ستم کردم و اینک با (رسول تو) سلیمان تسلیم فرمان یکتا پروردگار عالمیان گردیدم.
چرا بلقیس گفت همراه سلیمان …؟
چون واسطه میخواهد تسلیم شدن، تسلیم چه چیز خدا بشوی! اصلاً فرمان خدا چه چیز است که تو تسلیم آن بشوی اگر حجت خدا نباشد.
«و عظمت النعمه» نعمت عظمت پیدا میکند.
نعمتهای خدا شمارش نمیشود،
لا تعد ولا تحصی است نعمتهای خدا،
آیه قران: فَاذْکُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ،
ذکر کنید الاء خداوند را،
روایت: از معصوم: هل تدری آلاء الله،
فَاذْکُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
می دانی الاء خدا چیست؟ بزرگترین نعمت خدا بر خلقش است و هی ولایتنا و آن ولایت ما است.
در بسم الله الرحمن الرحیم دو رحمت آمده یک رحمان داریم یک رحیم هر دو رحمت است تفاوت آنها، رحمان رحمتی است که تمام موجودات را در بر گرفته حتی شیطان و وووو،
«رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ
رحمت من همه چیز را در بر گرفته است
و یک رحمت رحیمی است که خداوند این را مخصوص یک عده قرار داده مختص مؤمنین است و مختص اهل ولایت است. و این قابل قیاس با هیچ رحمتی نیست،
مردى، خدمت امام سجاد (ع) رسید و گفت کسی پدرم را به قتل رسانده.
امام سجاد (ع) رو به وى نمود و فرمود: اگر بیاد میآوری که این مرد بر تو حقّی دارد، پس به جهت آن حقّ، این جنایت را بر وی ببخش و به خاطر این گناه، از خدا برایش طلب بخشش کن.
آن مرد گفت: ای فرزند رسول خدا (ص)! او بر من حق دارد، اما آنقدر نیست که به خاطر آن، او را عفو نمایم و از خون پدرم بگذرم
حضرت سجاد (ع) پرسید: حقّ او بر ذمّهات چیست؟
گفت: او یگانگی خدا و نبوّت پیامبرش و امامت علىّ بن أبى طالب و أئمّه معصومین (ع) را به من تلقین نمود [و آموخت].
امام (ع) فرمود: آیا به نظرت این کفایت از خون پدرت نمیکند؟! چرا، به خدا قسم که این، به خونبهای تمام مردم زمین از أوّلین تا آخرین کفاف میدهد
امام صادق ع فرمود انقدرکه این مطلب را گفتهام خجالت میکشم تکرار کنم، شما قدر محبت فاطمه الزهرا و علی ع را وقتی متوجه می شوید که جان به گلو گاهتان برسد
به موالات شما نعمت عظمت پیدا میکند
«دعای روز شنبه
در طلب رحمت
قالَتْ فاطِمَهُ عَلَیْها السَّلام فی دُعائِها یَوْمَ السَّبْتِ:
۱ – «اَلّلهُمَّ افْتَحْ لَنا خَزائِنَ رَحْمَتِکَ وَ هَبْ لَنا الّلهُمَّ رَحْمَهً لاتُعَذِّبُنا بَعْدَها فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ».
خدایا آن رحمتی را شامل حال ما کن که بعد از آن در دنیا و آخرت ما را عذاب نکنی
یعنی یک رحمتی است که اگر شامل حالت بشود
دیگر خداوند عذابت نمیکند و این یک نوع از رحمت است که شامل حالت بشود در دنیا و آخرت دیگه راحت هستید، قلم برداشته میشود از سرت، گناهی دیگر نوشته نمیشود، مغفور الذنب میشوی
آن رحمت شامل حالت بشود خداوند گناهان گذشته و آیندهات را میبخشد
البته گناه هم نمیکنی
«وائتلفت الفرقه»
با پیروی از شما همه امت یکی میشود.
«اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّه جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا»
این ریسمان خدا چه چیز است؟ امام است ولایت الله است از دور او پراکنده نشوید آنانکه حکومت امام علی را گرفتند خودشان باعث پراکندگی شدند، شروع به تفرقه انداختن و فرقه فرقه شدند در حالی که اگر خلافت بر محور خودش بود و بر گرد امیرالمؤمنین جمع میشدند این وائتلفت الفرقه نبود با آمدن امام مهدی عج این فرقه فرقه شدن میرود کنار و یک اتحاد به وجود میآید شیطان کارش تفرقه است، و ۷۲ فرقه شدند و از گرد امام دور شدند.
الحمدلله علی الولایه