هفته نامه ۱۳۹۳/۳/۸
نکات جلسه ۱۳۹۳/۳/۸
“الهی! رجب بگذشت و ما از خود نگذشتیم، تو از ما بگذر”. خوشا به حال کسانی که از ماه رجب توشه برداشتند وبالاتر از آنها کسانی که دائماً رجبی هستند و مقیم ماه رجب اند که هیچگاه از مسیر ولایت خارج نمی شوند.
رسول خدا (ص) فرمودند: در ماه شعبان مرا با روزه یاری کنید. از جمله امور این ماه، مناجات شعبانیه است. حضرت امام(خمینی) می فرمودند: کمتر دعایی داریم که روایت داشته باشیم همه ائمه آن را خوانده باشند که در مورد مناجات شعبانیه این هست که نشان از شأنیت این دعا دارد و فرازهای خیلی عجیبی هم دارد. وقتی در قم در نماز آقای بهجت شرکت می کردیم روزی بعد از نماز که ایشان را تا منزلشان همراهی می کردیم یکی از طلبه ها دستور خواستند؛ ایشان توصیه فرمودند که هر روز مقید باشید مناجات شعبانیه را بخوانید و لو شده یک صفحه. و خواندن این ادعیه حکمت هایی دارد. مثلاً در مورد دعای کمیل ( که زمان اختصاصی دعای کمیل نیمه شعبان و شب های جمعه است) در روایات دارد که هفته ای یک بار اگر شده ماهی یک بار، شده سالی یک بار و حتی اگر نشد در همه عمرت یک بار دعای کمیل را بخوان. چرا اینقدر تأکید می شود روی این دعاها، آن هم با این عبارات که اگر شده یک بار در تمام عمر؟
پاسخ این است که در مواطن قیامتی موطنی هست به نام موطن حمد. در این موطن رسول الله (ص) می ایستند و پس از ایشان امیرالمؤمنین(ع) و بعد تک تک معصومین علیهم السلام و بعد همه اولیاء و صلحا و… که امیرالمؤمنین می فرماید:”خوشا به حال کسی که در این موطن محشور شود.” در این موطن رسول الله (ص) حمد و ثنایی می کنند که هیچکس نگفته و نشنیده است.
هریک از این دعاها حمد و ثنایی است و هر کدام از این حمد و ثناها مربوط به یکی از مقامات موطن حمد است و ما با خواندن این دعاها داریم تقلید می کنیم، چرا که در آن درجه از حمد و ثناگفتن نیستیم. اما همین تقلید باعث می شود ما از آن مرتبه بهره ای ببریم؛ که بعضی مراتب آنقدر مهم اند که می فرماید شده یکبار در عمرت بخوان که از آن موطن بهره ببری، با آن موطن محشور شوی.
حدیث سوم از باب النوادر:
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) نِعْمَ وَزِیرُ الْإِیمَانِ الْعِلْمُ وَ نِعْمَ وَزِیرُ الْعِلْمِ الْحِلْمُ وَ نِعْمَ وَزِیرُ الْحِلْمِ الرِّفْقُ وَ نِعْمَ وَزِیرُ الرِّفْقِ الصَّبْرُ[۱].
نعم وزیر الایمان العلم
نکته۱: جناب شیخ بهائی در کتاب کشکول می فرماید: “نِعْمَ” و “بئسَ” به معنای خوب و بد نیست بلکه به معنای بهترین و بدترین است. مثلاً نعم المولی یا نعم العبد یا بئس المصیر.
نکته۲: گفته اند وزیر را وزیر گویند به این دلیل که وزر و وبال و سنگینی حکومت روی دوش وزیر است. بعضی هم گفته اند وزیر به معنای معین و کمک کار است و … .
نکته۳: رسول خدا می فرمایند بهترین وزیر ایمان علم است. وزیر کمک کار و راهنمای سلطان است در حکومت؛ هرچند حکم را سلطان صادر می کند. ایمان است که رأی صادر می کند اما آنی که به ایمان در این امر کمک می کند علم است لذا مؤمن بدون علم مثل سلطان بدون وزیر است.
نکته۴: امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: ” الزاهد الجاهل کحمار طاحونَه“؛ یعنی زاهد جاهل چون الاغ آسیابان است که زحمت می کشد و کار می کند اما از جایش تکان نمی خورد، همانی که بود هست. همچنین فرماید: “الزاهد الجاهل مسخره الشیطان“؛ زاهد است، می خواهد ایمان داشته باشد اما چون علم ندارد، شیطان به بازی می گیردش!
نکته۵: روایتی است درباره علم که اگر انسان همین یک روایت را باور کند برایش بس است؛ حضرت رسول(ص) فرماید: “ ما اتّخذ الله ولیّاً جاهلاً“ یعنی خداوند هیچ جاهلی را ولی خود اتخاذ نمی کند.
نکته۶: اولیای خدا همه عالم اند به علم حقیقی نه ضرب ضرباً… که ” لیس العلم بکثره التعلیم و التعلّم و لکن العلم نورٌ یقذفه الله فی قلب من یشاء“
و نعم وزیر العلم الحلم
نکته۷: عرب عقل را با حلم یکی می گیرد چون انسانهای جاهل حلم ندارند.
نکته۸: در ابتدای حدیث قبلی خواندیم که ” رأس العلم التواضع” و تواضع برادر حلم است؛ که تحمّل کردن اذیت دیگران است.
نکته۹: در تشییع جنازه امام مجتبی(ع) دیدند که یکی از بنی أمیه ملعون گریه می کند. گفتند تو که در زمان حسن بن علی آنقدر او را زجر دادی! گفت من کسی را اذیت می کردم که از این کوه بردبارتر بود. انسان چقدر باید حلیم باشد که دشمنش از حلم او بگوید و گریه کند.
نکته۱۰: باید در خودمان بنگریم که آیا از حلم در ما خبری هست یا نه؟ تا بگویند بالای چشمت ابروست از کوره در می رویم!!
نکته۱۱: بعضی ها سخن حق را هم نمی پذیرند؛ بعضی حق را می پذیرند باطل را نمی توانند تحمل کنند؛ اما حلیم کسی است که باطل را هم جواب نمی گوید؛ “و إذا خاطبهم الجهلون قالوا سلاماً“ (وقتی جاهلان ایشان را خطاب می کنند سلام می گویند)
نکته۱۲: روزی امیرالمؤمنین (ع) به همراه قنبر از جایی عبور می کردند، شخصی قنبر را مسخره کرد. حضرت فرمود: ” قنبر تو چیزی نگو تا خدا را راضی کنی و شیطان را ناراحت.” چرا که شیطان اینگونه است که “یرید أن یوقع بینکم العداوه و البغضاء“ می خواهد بین شما دشمنی و کینه ایجاد کند.
نکته۱۳: خشم یکی از شعبه های شیطان است. شیطان که از آتش است دو تا شعبه اصلی دارد؛ یکی آتش شهوت و دیگری آتش غضب. لذا وقتی این دو تا شعله می کشند نزدیک ترین حالت شیطان است به انسان و از بین این دو نزدیک ترین حالت شیطان به انسان غضب است که آتش غضب تندتر است از آتش شهوت.
نکته۱۴: گاهی انسانی غضبناک می شود و کفر می گوید و هیچگاه به ایمان برنمی گردد.
و نعم وزیر الحلم الرِّفق
نکته۱۵: رفق یعنی بر مردم سخت نگیریم و از خانواده خود هم شروع کنیم. بعضی هیچ رفقی در وجودشان نیست.
نکته۱۶: امام صادق (ع) به عنوان بصری فرمودند: اگر کسی به تو گفت: اگر یکی بگویی ده تا جواب می شنوی، تو بگو: برادر اگر تو ده تا بگویی یکی هم از من نخواهی شنید!!
نکته۱۶: مدارا یعنی یک مقدار هوای دل طرف را هم داشته باشیم. مثلاً طرف عصبانی شده و چیزی گفته است، تو بگو: حق با توست. بعد از اینکه عصبانیتش از بین رفت توجیهش کن. اختلاف زن و شوهرها برای چیست؟ رفیق نیستند کمی به هم حق نمی دهند.
نکته۱۷: اگر دوستت خطایی کرد هفتاد عذر بتراش برای خطایش…
و نعم وزیر الرِّفق الصبر
نکته۱۸: صبر در اصل لغت به معنی تلخی است. لذا صبر کردن آسان نیست. و جالب اینجاست که روایت داریم صبر ثمره ایمان است. یعنی اگر درخت ایمان در وجودش هست و این درخت میوه بدهد، میوه آن صبر است. یعنی اگر صبر ندارد یا ایمان ندارد یا ایمانش ثمره ندارد و خشکیده است.
نکته۱۹: در ابتدای این روایت ایمان بود و در انتهایش صبر؛ که صبر ثمره ایمان است.
نکته۲۰: صبر سه گونه است صبر بر مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر معصیت….
نکته۲۱: در آخرالزمان دیگران را توصیه به صبر کنیم (که بر سر ایمان خویش صبر کنند) “و تواصوا بالحق و تواصوا بالصّبر“
پایان