بسم الله الرحمن الرحیم
جهل نامقدس
از بی خدا ترین فقیه
به بی رحم ترین والی
آری حسین گرچه زاولاد انبیاست
گر چه که پروریده دامان اولیاست
جدش رسول خاتم و بابش علی بود
زهرای اطهر است که او را بپرورید
شب در نماز و روز پی بندگی بود
دریایی از خصایص و الطاف کبریاست
با اینهمه یزید خلیفه است یاحسین ؟
ما با کدام بیعت و پیمان نموده ایم
حتی اگر رسولخدا بود این زمان
چانه نمی زد و بیعت نمی شکست
گرچه یزید شارب خمرست و زانی است
یا از نژاد هنده و نسل فلانی است
لکن خدا سپرده به او تخت سلطنت
ما را کجا سزاست که بر او ستم کنیم
بر کار حق دخالت بیجا چرا کنیم
یا غیبت از عیوب خلیفه روا بود؟
اینکار در شریعت ما نابجا بود
مستی و شرب خمر گناهی نهانی است
گویا حسین بیخبر از دین حق بود
یا بی خبر زحرمت و حکم مناهی است
باید نهان نمود عیوبات خلق را
ای وای از حسین که بی پرده میبرد
عرض و شرافت و جبروت خلیفه را
ازما که حکم دین خدا را نوشته ایم
بشنو که چیست داوری بین این دو خصم
باید حسین سر بنهد پیش پای تو
زیرا که تو والی حکم خلیفه ئی
دست شما دست خداوندگار ماست
حکم شما هرآنچه بود واجب است وحق
اما اگر حسین نخواهد قبول کرد
قتلش وجوب شرعی و حکم کفائی است
سلطان همان خدای جهان است در زمین
حکمش هماره نافذ و امری ضروری است
دین است آنچه که سلطان بخواهدش
باقی تمام مستحب و احتیاط ماست
دین پرده دار حرمت سلطان و حکم اوست
سرها به روی نیزه و ابدان به زیرپا
گر میفتد فدای شما باد و حکمتان
قطعه ادبی با سبک جدید از استاد معماریان
سایت ادبستان معرفت-استاد محمد مهدی معماریان ساوجی.