شعر :پیر ما گفت
بسم الله الرحمن الرحیم
پیر ما گفت که من
خود به چشم خویشتن
دیده ام چیزی که
آسمان با همه ی وسعت خود یاد نداشت
دیده ام روزی که
سگی از ظلمت آن صاحب خود را نشناخت
روز پر حادثه ی شومی بود
روز پر خوف و خطر
آتش از روی زمین تا در خانه ی خورشید شتابان می رفت
و در خانه ی حق شعله گرفت
ریسمانی به سرو گردن ماه افکندند
و به سمت در مسجد بردند
آه ای…
ادامه مطلب ...