ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

۱۴۰۴-۲-۷ شرح عیون مسائل نفس جلد دوم جلسه ۳۷۳ معاد انسان

بسم الله الرحمن الرحیم

یکشنبه، ۱۴۰۴/۲/۷، عیون مسائل نفس، جلد دوم، جلسه (۳۷۳)

موضوع: عین ۵۹ (انسان دارای دو معاد است)

فرمایش وی که در حقیقت ملذ و موذی همین صورت مرتسم در نفس است نه موجود در خارج….

شرح:

آن چیزی که باعث لذت و عذاب می‌شود همین صورت مرتسم در نفس ماست نه آن موجود خارجی، اگر چیزی دست شما را می‌سوزاند آنشی خارجی نیست بلکه این سلسله اعصاب است که پیام عصبی را به مغز می‌رساند و از پیام نفس صورتی ایجاد می‌کند که صورت سوزش است و آن صورت ما را آزار می‌دهد نه مثلاً سوزنی که به دست شما خورده است، که اگر عصب دست کسی قطع شود هزار هم سوزن در دست او بزنند دردی حس نمی‌کند و در مورد لذات هم همینگونه است.

این مطلب هم در دنیاست و هم در آخرت.

می‌فرماید این فرمایش جناب ابن سینا همان اتحاد عاقل به معقول است درحالیکه ایشان این مطلب را قبول نداشتند.

بحث مدرک بالذات و مدرک بالعرض:

آن حقیقتی که ذاتاً درک می‌شود آن صورتی است که در نزد نفس حاضر شده است و به او می گوییم مدرک بالذات و آنی که در خارج موجود است مدرک بالعرض است.

مثلاً ما در خارج نفسمان یک کتاب داریم و نور می‌خورد به این کتاب منعکس می‌شود بعد نور به چشم ما برخورد می‌کند، سلسله اعصاب پیغام عصبی را می‌رسانند به مغز و از پیغامی که به مغز رسیده نفس این صورت را در خودش ایجاد می‌کند و آن صورتی که در نزد نفس ایجاد شده است معلوم بالذات است یعنی حقیقتاً و ذاتاً نفس آن را درک می‌کند منتها چون منطبق با صورت خارجی است ما می گوییم‌ ما این کتاب را درک می‌کنیم در حالی که این صورت خارجی مدرک بالعرض است، تمام ادراکات اینگونه اند یعنی ما از خارج خودمان بالذات چیزی را درک نمی‌کنیم و هر چه هست در نفس خودمان است منتها چون انطباق دارد با خارج می گوییم ما داریم خارج را درک می‌کنیم که خب این یک بحث خیلی مهم است.

/ بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست

از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی/

تحریر با شرح چه فرق دارد؟

تحریر از حریت و آزادی است، در تحریر فقط قسمت‌هایی از متن توضیح داده می‌شود اما در شرح وقتی شما می‌خواهید یک کلامی را شرح کنید باید تمام کلمات را توضیح بدهید‌.

همه حکمای متأله و الهی در امهات مسائل اصلی شرعی متفقند و در برخی مسائل طبیعی اختلاف دارند…

مثلاً اینکه در بدن چند تا قوه داریم، می‌گوید اختلاف در اینهاست و در کلیات توحید و در معرفت نفس حکمای الهی با هم اختلاف نظر ندارند لذا می‌بینیم که آقاجان کلمات جناب ابن سینا را می‌آورد می‌فرماید همان کلماتی است که ملاصدرا هم آنها را به تفصیل گفته است.

تبصره:

آقاجان (علامه حسن زاده) قبلاً فرمودند که بحث معاد و معراج از یک آبشخور سیراب می‌شوند.

آیا پیامبر اکرم با روحش به معراج رفته است یا با جسمش عروج کرده است؟

آیا اصلاً با جسم می‌شود عروج کرد؟

معراج آن حضرت به جسم شریف بوده چنانکه برای وارثین ایشان هم با تفاوت درجاتشان می‌باشد…

علمای حقیقی وارثان انبیا هستند یعنی کسانی اند که وارثان مقامات پیامبر اکرم ص هستند و حالا درجاتی که دارند متفاوت است.

و خدای سبحانه فرمود:

الإسراء

سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ

ﻣﻨﺰّﻩ ﻭ ﭘﺎﻙ ﺍﺳﺖ ﺁﻥ [ﺧﺪﺍﻳﻲ] ﻛﻪ ﺷﺒﻲ بنده‌اش] ﻣﺤﻤّﺪ (ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠﻢ)] ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺴﺠﺪﺍﻟﺤﺮﺍم ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺍﻟﺎﻗﺼﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﻛﺖ ﺩﺍﺩﻳﻢ، ﺳﻴﺮ [ﻭ ﺣﺮﻛﺖ] ﺩﺍﺩ، ﺗﺎ [ﺑﺨﺸﻲ] ﺍﺯ نشانه‌های [ﻋﻈﻤﺖ ﻭ ﻗﺪﺭﺕ [ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻴﻢ; ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺍﻭ ﺷﻨﻮﺍ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ. (۱)

چند نکته درمورد این آیه «سبحان الذی اسری بعبده لیلا»

وقتی می‌گوید بنده‌اش را پس این مقامی نیست که مربوط به نبوت باشد که بگوییم ما که نبی نیستیم پس مربوط به ما نمی‌شود! نگفت رسولش را که بگوییم برای رسالت است و مربوط به ما نمی‌شود.

پس اگر کسی عبده شد ممکن است این سیر را پیدا کند.

اسرائیل یعنی بنده خدا و اسری یعنی بنده

باید دقت کنید: «سبحان الذی اسری بعبده»

این‌ها تفسیر نیست و از نکات اشاری قرآن است که معنای اسری را اینجا آورده است.

فرمود سیر شبانگاه لذا ذکر و دستورالعمل و نماز شب و اینها را باید در شب داشته باشیم و توفیق داشته باشیم شب‌ها بعد از نماز عشا یا قبل از خوابیدن ذکر و دستورالعمل و… را انجام بدهیم که سیر در شب اتفاق می افتد.

حضرت پیامبر ص با جسمش سیر کرده است یعنی در خواب نبوده است.

 

پس در کلام امام ملک و ملکوت حضرت صادق علیه السلام اندیشه کن که فرمود:

به خدا قسم بنده‌ای از شیعیان ما نیست که بخوابد مگر اینکه خداوند بالا می‌برد روح او را به آسمان پس تبرک می‌شود آنجا…

وقتی انسان مؤمن شد و در راه افتاد خواب‌هایی می‌بیند و روحش به آسمان‌ها برده می‌شود حالا در این رفت و آمد شکارهایی می‌کند، دریافت‌هایی پیدا می‌کند و یک چیزایی می‌بیند حالا بعضی‌ها را یادش می‌ماند و بعضی‌ها در یادش نمی‌ماند ، خیلی وقت انسان خیلی چیزهایی را می‌بیند که یادش می‌رود و بعضی وقتها هم خوب است که یادش برود.

روایات: نماز معراج مؤمن است.

در نماز خیلی دریافت‌هایی به انسان مؤمن دست می‌دهد.

مراتب معراج:

ابتدا از مکه سیر می‌کند تا مسجد الاقصی

” سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى ….

حدیث:

امام صادق ع فرمود:

برکت پیدا می‌کند و این برکت همان ولایت است.

النمل

فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِیَ أَن بُورِکَ مَن فِی النَّارِ وَمَنْ حول‌ها وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻧﺰﺩ ﺁﻥ ﺁﻣﺪ، ﻧﺪﺍ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﭘﺮﺑﺮﻛﺖ ﺑﺎﺩ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﻜﻪ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻣﻨﺰّﻩ ﻭ ﭘﺎﻙ ﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ. (۸)

سوره سبأ

وَجَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ الْقُرَى الَّتِی بَارَکْنَا فی‌ها قُرًى ظَاهِرَهً وَقَدَّرْنَا فی‌ها السَّیْرَ سِیرُوا فی‌ها لَیَالِیَ وَأَیَّامًا آمِنِینَ

ﻭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩم ﺳﺒﺎ ﻭ ﺷﻬﺮﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ آن‌ها ﺑﺮﻛﺖ ﻧﻬﺎﺩﻳﻢ، آبادی‌های ﺑﻪ ﻫﻢ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻭ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ، ﻭ ﺳﻴﺮ ﻭ ﺳﻔﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﻘﺮّﺭ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ، شب‌ها ﻭ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﺎ ﺍﻣﻨﻴﺖ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﻛﻨﻴﺪ. (۱۸)

این روستاهای بابرکت باطنی هستند که علمای حقیقی‌اند که اهل ولایت‌اند.

به مسجد الاقصی که می‌رسد برکت پیدا می‌کند یعنی وسعت پیدا می‌کند که آیات ما را ببیند، آیات ما همان آیات ولایت هستند و ولایت آن قرب الهی است که آیات عظیم الهی را می‌بیند.

«انه هو سمیع البصیر»

ضمیر در هو السمیع البصیر به عبد برمی گردد یعنی آن عبد سمیع و بصیر می‌شود و می‌بیند و می‌شنود.

تا اینجا رسول الله با بدن مبارکشان سیر کردند پس معراج سه مرحله دارد یکی طی الارض است که از مکه به مسجد الاقصی است بعد سیر می‌کند به آسمان‌ها و بعد یک سیری دارد که فراتر است و فوق آسمان‌هاست و در هر مرتبه‌ای حقایقی را دیده است که مناسب با آن مرحله است.

روایت:

در کامل ابن اثیر است که مردم…

در باره فرمایش دوم آن حضرت ع در احادیث معراجی است که: «مثل لی النبیون» یعنی: (پیامبران برای من متمثل شدند)

و نیز ملائکه مقرب با مکالمه و پرسش و پاسخ برای آن حضرت متمثل شده بودند.

مرتبه دوم یعنی سیر در آسمان‌ها که پیامبران و ملائکه مقرب برای رسول الله متمثل شدند و…

و درباره سوم:

جبرئیل گفت اگر به اندازه بند انگشتی نزدیکتر شوم می‌سوزم

«اگر بند انگشت فراتر پرم

فروغ تجلی بسوزد پرم »

اینجا دیگر آن جایی است که جبرئیل هم راه ندارد.

پس یکی شد سیر زمینی، یکی شد سیر آسمانی و یکی شد فوق آسمان که دیگر جبرئیل و ملائکه هم آنجا راه ندارند.

و این سه تا مرتبه معراج نبی اکرم ص اشاره دارد به مراتب مومنان امتش و سیر برخی از امت وی از مرحله نخست تجاوز نمی‌کند…

بارها گفتیم که عزیزان اینها را قدر بدانید،

نبوت تشریعی ختم شده به پیامبر ص و هیچ کس نمی‌تواند بیاید و شریعت جدید بیاورد اما نبوت

انبائی که خبر می‌دهد از آسمان‌ها و از عالم غیب و از آینده و گذشته همچنان ادامه دارد و ختم نمی‌شود.

مؤمن به جایی می‌رسد که مکاشفات و نبوت‌های انبائی برایش حاصل می‌شود همان طور که خود شما هم خواب‌هایی می‌بینید، تمثلاتی دارید و احوالی به شما دست می‌دهد.

اما مرتبه سوم:

مرتبه بالاتر تنها برای اوحدی امت وی می‌باشد…

اوحدی یعنی برای تک و توک افرادی پیش می‌آید، اینکه خواب ببیند و مکاشفه ببیند اینها خیلی خوب است اما بالاتر از اینها داریم بله بالاتر از اینها هم هست که برای تک و توک از افرادی پیش می‌آید تا جایی که حضرت جبرئیل را راه نمی‌دهند.

چنان که افلاطون الهی گفت بلندای معرفت شامخ‌تر از این است که هر پرنده‌ای بدان پرواز کند و سراپرده بصیرت پنهان‌تر از آن است که هر رونده‌ای در پیرامون آن گام زند…

الحمدلله علی الولایه

دانلود فایل صوتی

به این نوشته امتیاز دهید
مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.