۱۴۰۳-۹-۴ شرح عیون مسائل نفس عین ۵۶ جلسه ۳۶۳
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه۱۴۰۳/۹/۴، عیون مسائل نفس، جلد دوم،
جلسه ۳۶۳، عین ۵۶
موضوع: در اینکه نفس را اقتدار بر جانشین نمودن صورت در ماده بدن عنصری خویش است که ماده را بر طبیعت خود نگه میدارد.
نفس قدرت دارد صورتی را در بدن خودش به جا بگذارد بعد از مفارقت از بدن که تا مدتهای مدیدی بدن را حفظ کند.
جناب شیخ ابن سینا در داستان اصحاب کهف فرمودند این داستان یک بار دیگر اتفاق افتاده که قبل از زمان اصحاب کهف بوده است و در اخبار آمده است که واقعه اصحاب کهف پس از حضرت عیسی و قبل از رسول اکرم بوده، در حالیکه علامه حسنزاده آملی میفرماید این واقعه تکراری نیست و زمان اصحاب کهف نزدیک به زمان رسول الله نبوده است و البته در قرآن هم حدود آن ذکر نشده است پس ممکن است آن واقعهای که جناب ارسطو میگوید که در زمان قدیم رخ داده همین واقعهی اصحاب کهف قرآن باشد.
نکته (فاصله بین حضرت مسیح تا پیامبر ما حدوداً ۵۵۰ سال است، اصحاب کهف ۳۰۰ سال یا ۳۰۹ سال فقط در غار خوابیدند که لااقل ۳۰ الی ۴۰ ساله بودند پس وقتی بیدار شوند حدود ۳۵۰ سال میشود و اگر این واقعه در حدود ۱۵۰ سال بعد از حضرت مسیح باشد باید اینها در زمان پیامبر اکرم هم میبودند و همه اینها را میشناختند درحالیکه قرآن میفرماید از کسی سوال نکن چون هیچکسی خبر ندارد از اینها.
در بعضی اخبار اینها را نصرانی خواندند و زمانشان را بعد از حضرت عیسی مشخص کردهاند که اشتباه است.
اینها از علمای مسیحی نقل قول شده و بعد به صورت حدیث و روایت درست کردند که اینها مومن به حضرت مسیح بودهاند.
داستان را قرآن روایت میکند اما مکرر در داستان اصحاب کهف فرموده شده است که در مورد اینها از کسی سوال نکن، کسی اطلاع ندارد، کسی تعداد اینها را نمیداند.
پس به لحاظ تاریخی زمان این واقعه نزدیک به زمان رسول الله نبوده است که کسی اطلاع داشته باشد.
در قرآن آمده:
((قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ ۗ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا))
بگو: خدای من به عده آنها آگاهتر است، که بر عدد آنها به جز افراد قلیلی، هیچ کس آگاه نیست، پس تو (با اهل کتاب) درباره آنها مجادله مکن جز آنکه هر چه به ظاهر وحی دانستی اظهار کن و دیگر هرگز فتوا از احدی در این باب مپرس.
علامه بیرونی در «الاثار الباقیه» در قصه اصحاب کهف علیه السلام برخی از وقایع را نقل کرده…
قرآن در مورد تعداد آنها میگوید ولی نمیگوید تعداد دقیق آنها را.
در اینجا میفرماید چرا نگفت ۳۰۹ گفت ۳۰۰ سال و ۹ افزون است زیرا اگر سال شمسی را به قمری برگردانیم ۹ سال ۷۵ روز و اندی تفاوت دارد.
در منطقه عمان یک شهری است به نام رجیب
((أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا))
اسم روستای رجیب همان رقیم است که معرب شده و در آنجا یک غاری است که یک لوح بر سر در آن غار حکاکی شده منتها خطوط آن قابل خواندن نیست که بعضیها میگویند غار اصحاب کهف آنجا بوده.
قرآن سمت درب غار را معرفی کرده است و از نظر باستان شناسی آورده است که بعد از پیدا شدن غار و اصحاب کهف مردم گفتند ما باید بر روی این غار مسجدی بنا کنیم پس آنجا که غار باشد بنایی از آن مسجد یا آثاری باید باشد.
اینکه بیرونی فرمود و به نزد ما ۳۰۰ سال الی آخر که در قبال قول نصاری است میرساند که وی قول خداوندگار سبحان وَلَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَهٍ سِنِینَ وَازْدَادُوا تِسْعًا
و آنها در کهف کوه سیصد سال، نه سال هم افزون درنگ کردند.
یعنی قول اهل کتاب با قرآن مطابقت ندارد و درست آن را قرآن بیان میکند.
خیلی از داستانهای تاریخی و… را قرآن درستش را بیان کرده است.
مثلاً در کتاب باستان شناسی کتاب مقدس در مورد حضرت یوسف در تورات آمده است که فرعون به حضرت یوسف اینگونه گفت، هر چقدر در خطوط و سلسله فراعنه گشتند کسی را شبیه حضرت یوسف پیدا نکردند، بعد به طور اتفاقی در سلسله هکسوس ها که قبل از فراعنه بودند برخورد کردند به وزیری که نام او حضرت یوسف بود و متوجه شدند در تورات فرعون حضرت یوسف اشتباه است و ایشان قبل از فراعنه بوده است.
و نکته اینست که در سوره یوسف اسمی از فرعون نیامده و میگوید پادشاه و ملک این گونه گفت و و و…
علامه حسن زاده آملی منجم بودند و تقویم مینوشتند.
بدون اینکه از کار بیرونی در الاثار الباقیه مطلع باشیم، از آن جمله در درس هفتاد و پنجم کتاب دروس معرفت وقت و قبله…
خدای سبحان از مدت مکث اصحاب کهف در غارشان چنین خبر داد که وَلَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَهٍ سِنِینَ وَازْدَادُوا تِسْعًا..
در تفسیر مجمع البیان طبرسی آمده از یهودی از علی بن ابی طالب علیه السلام از مدت ماندن ایشان پرسید حضرت از آنچه در قرآن بود به وی خبر داد یهودی گفت ما در کتاب فی ۳۰۰ سال مییابیم حضرت علیه السلام فرمود آن به سالهای شمسی است و این مثالهای قمری.
حدیث از امام صادق علیه السلام روح در مکان خود اقامت دارد روح محسن در نور و فسحت و روح بدکار در تنگی و ظلمت است و بدن خاک میگردد چنانکه از آن خلق شده تا اینکه آن حضرت فرمود یعنی خاک روحانیون به منزله طلا در بین خاکهاست ایشان درباره همین جمله منزله الذهب فی التراب الی آخر فرمود «و اما جسد مقربان نمیپوسد چنانکه آن را در جسد صدوق محمد بن علی بابویه قم رضی عنهم دیدم که در سرزمین ری در سراب بود من بعد از گذشت سالیان نزدیک به ۱۰ سال از پیدا شدن جسد طیب و طاهر او را به سان انسان زنده با همه اعضای بدن بدون نقص و فساد و پوسیدگی دیدم که بر پشت خوابیده بود…
نکته (در کربلا مگر سرها از بدن جدا نشده بود چرا در اینجا میگوید بر سر حر دستمال بسته شده بود، چون بستگان او مانع شده بودند سر او را از بدن جدا کنند حتی حر جداگانه دفن شده است.)
علت اینکه بدن سالم میماند چیست؟!!
بعضی از نفوس کامله که بعد از مرگشان هم به دیگران فیض میرسانند بدنشان سالم میماند و این قدرت نفس آنهاست که صورتی را در بدن مادی خود به جای میگذارند.
پایان عین ۵۶
الحمدلله علی الولایه