۱۴۰۳-۸-۲۰ عیون مسائل نفس جلسه ۳۶۱
تکامل برزخی
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه ۱۴۰۳/۸/۲۰، عیون مسائل نفس
جلد دوم، جلسه ۳۶۱
🧿موضوع: شرح عین ۵۵ در تکامل برزخی.
🖊آنچه که ذاتی است میماند و آنچه عارضی است ازبین میرود.
اگر یک سنگ را به بالا پرتاب کنیم دوباره به پایین میآید زیرا این نیرویی که ما به سنگ وارد کردیم عارضی است.
🖊 انسان ذاتاً بر صحت و سلامت است پس یک مریضی وقتی بر او عارض میشود بر مریضی غلبه میکند مگر اینکه مریضی طوری عارض شود که کلاً سیستم را مختل کند و منجر به مرگ شود.
🖊 بحث تکامل است که عذاب عارضی است و اصل بر خوبی است یا اصل آن بر رحمت خداست.
🖊 چرا رحمت بر غضب سبقت دارد؟!! هر جا که غضب وارد شود رحمت قبلاً وارد شده است و جایی که رحمت نرفته باشد اصلاً غضب نمیتواند آنجا ورود کند. ((رحمتی وسعت کل شئ))
🖊 بحث تکامل برزخی است بالاخره مآل به رحمت است در همان جهنم هم به یک راحتی میرسند.
🖊 إن الحسنات یذهبن السیئات
حسنات سیئات را از بین میبرند چون اصل در حسنات است لذا سیئات را محو میکند/ میخواهد بگوید سیئات ذاتی نیستند عارضی هستند بر ذات انسان.
⬅️ علامه حسنزاده آملی در اینجا کلماتی از ابن سینا را میآورند،
🖊 ابن سینا هزار سال پیش است و در فلسفه
یک مقدار نسبت به حکمت متعالیه ضعیفتر است یعنی خیلی از مباحث را باز نکرده است.
در مورد معاد جسمانی و برزخ ملاصدرا در حکمت متعالیه مطلب را به خوبی باز کرده است اما ابن سینا وقتی درمورد برزخ حرف میزند همش «شاید» میآورد.
⬅️ ز- شیخ در تعلیقات فرمود جسم به ناچار در ورود وجود نفس شرط است اما در بقای آن نیازی به جسم نیست……
🖊 نفس تعلق به جسم دارد اگر نداشت میشد عقل، اما در بقای نفس احتیاج به جسم ندارد و شاید از بدن جدا شود کامل هم نشود از امور غیر از جسم بهره ببرد برای تکامل….
🖊 شرط به وجود آمدن نفس جسم مادی است ولی شرط تکامل نفس نیست.
⬅️و در جای دیگر از آن فرمود:
«برهانی نداریم که نفوس غیر مستکمل وقتی مفارقت کردن برای آن مکملهایی باشد….
⤴️ برهانی نداریم نفس از بدن مفارقت کرد مکملهایی داشته باشد، دلیلی نداریم که چیزی باشد او را به کمال برساند بعضی گفتهاند نفوس کواکب نفس را به کمال میرساند.
⬅️ و همچنین در جای دیگر تعلیقات فرمود وقتی نفس از بدن مفارقت جست و دارای استعداد معقولات بود شاید آن معقولات بدون نیاز به قوای جسمیه ای که از وی فائت شد برای وی حاصل شود….
⤴️ بدون اینکه خودش بخواهد یا بفهمد ممکن است تکامل پیدا کند بدون اینکه وابسته به جسم باشد، کودک چطور معقولات برای او حاصل میشود درحالیکه نه درس خوانده است نه آموزش دیده است؟ فطرت او میگوید، بچه کوچک هم میفهمد که نمیشود هم مادر باشد هم نباشد. چطور این اولیات برای او حاصل شده؟
تکامل نفس بعد از مفارقت از بدن هم حاصل میشود بدون اینکه انسان بخواهد.
🖊 نفس تا وقتی با ماده همنشین است نه تنها ذات خود را نمیشناسد بلکه هیچ صفات نفس مجرد را نمیداند که نفس چه عظمت و بهایی دارد.
🖊 حکماً تعبیر میکنند اینجا زندان و ظلمات است چون نمیدانند در توان او نیست نفس را از لباسهایی که پوشانده مجرد کنند همین امر است که نمیگذارد به ذات خود علم پیدا کند و به احوالات خود عارف شوند.
الان تصور میکنند حقیقت همین جسم محسوس است و غیر از این ، همه خیالات است حتی علما هم اینطور هستند از قدیم و جدید که بنا و اصل را ماده ی محسوس می دانند.
متکلمان قدیم هم خدا را جسم میدانستند.
🖊 ابن سینا میفرماید تا وقتی اینجا هستید فکر میکنید اینجا حقیقت دارد.
آنها که قائل به رجعت مادی هستند عالم ماده را اصل میدانند که امام برمیگردد و اینجا حکومت میکند یا دشمنان را بر میگردانند و اینجا آتششان میزنند، چرا باید کسی که در جهنم میسوزد را برگردانند به دنیا؟ اینکه برای او تبدیل به لذت میشود.
متاسفانه همه ی این افکار غلط بخاطر اصل دانستنِ ماده است.
عالِمی که برپاشدنِ قیامت را در این دنیا میداند اینجا را اصل گرفته است و برزخ را مثل خواب میداند و میگوید همه برمیگردند اینجا.
🖊 کفار استخوانهای پود شده را میگیرند و میگویند چه کسی اینها را زنده میکند چون آنها اصل انسان را این استخوان مادی میدانند، در حالی که انسان در هر عالمی بدنی مخصوص آنجا را دارد.
🖊 وقتی از بدن مفارقت میکنند میبینند که این ماده به چه چیز قائم بوده است.
آنهایی که آنقدر ماده را اصل میدانند که خدا را هم قائم به جسم میدانند.
خود این جسم قائم به چه چیز است؟!!
نفس مجرد.
🖊 بحث معقولات وسط میآید، معقولات را اوهام و خیالات میدانند، نمیدانند اصل این عالم، عقل است، عقل ظهور کرده شده این عالم.
🖊 اما بحث ابن سینا به بحث جناب ملاصدرا نمیرسد چون جناب ملاصدرا بابی را باز کرده در باب تکامل برزخی.
🖊 هر کار نیکی برای رفتگان انجام بدهید، صله رحم کردهاید، وقتی پدری از دنیا رفته برای او خیرات بدهید، صله رحم است، مثلاً یک پدر از فرزند خود راضی نیست فرزند که خیرات بدهد پدر از او راضی میشود.
⬅️ ح- لازم است که بین امر تکوینی و امر تشریعی تفاوت قائل شد…..
⤴️ در بحث امر الهیست
🖊آیا امر الهی امکان دارد تحقق پیدا نکند؟!!
🕋إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿۸۲﴾
چون به چیزی اراده فرماید کارش این بس که میگوید باش پس [بی درنگ] موجود میشود (۸۲)
🖊 چرا خداوند میگوید روزه بگیرید یا نماز بخوانید ولی انجام نمیدهند مگر این امر الهی نیست؟!! مگر میشود امر الهی پیاده نشود؟؟؟
🖊 یک امر تکوینی وجودی داریم، و یک امر تشریعی که با هم تفاوت دارند.
🖊 پیامبر اکرم امر تشریعی خدا را برای ما انسانها میآورد. که ممکن است پیاده نشود.
🖊 امر با واسطه امر تشریعی است و امر بدون واسطه امر تکوینی است.
واسطه سفرای الهی هستند.
🖊 اگر واسطهای در کار باشد ممکن است با مخالفت روبرو شود.
🕋نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ
ما به برخی (از انبیاء) ایمان آورده و به پارهای ایمان نیاوریم.
🖊 این در مورد امر تشریع است امری که شرعی است.
🖊 امر بدون واسطه امر تکوینی است که کسی نمیتواند با آن مخالفت کند و قطعاً پیاده میشود در عالم.
(إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ)
🖊 امر خدا نافذ است و کسی نمیتواند جلوی امر خدا را بگیرد البته امر تکوینی را میفرماید.
⬅️ شیخ عارف طائی حاتمی در آخر فصل داوودی فصوص الحکم آورده: هر حکمی که امروز در عالم نافذ است حکم خداست…..
🖊همه چیز به حکم خداست که چه کسی پادشاه باشد چه کسی فقیر ووو
🕋قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ ۖ بِیَدِکَ الْخَیْرُ ۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
⤴️بگو (ای پیغمبر): بار خدایا، ای پادشاه ملک هستی، تو هر که را خواهی ملک و سلطنت بخشی و از هر که خواهی ملک و سلطنت بازگیری، و هر که را خواهی عزت دهی و هر که را خواهی خوار گردانی، هر خیر و نیکویی به دست توست و تنها تو بر هر چیز توانایی.
🖊 در اینجا امر تکوینی و امر تشریعی فرق دارد، بنی امیه که لعنت خدا بر آنها باد از این راه مردم را گول زدند /جبر را بنی امیه مطرح کردند/
🖊 برای حضرت زینب یزید این آیه را خواند:
قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ ۖ بِیَدِکَ الْخَیْرُ ۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.
و حضرت زینب هم این آیه را خواندند:
(وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ ۚ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوا إِثْمًا ۚ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ)
⤴️آنان که به راه کفر رفتند گمان نکنند که مهلتی که ما به آنها میدهیم به حال آنان بهتر خواهد بود، بلکه آنها را (برای امتحان) مهلت میدهیم تا بر گناه و سرکشی خود بیفزایند، و آنان را عذابی خوارکننده است.
🖊 در امر تکوینی بحث خوبی و بدی نیست که من خوب بودم پولدار شدم و و و…
🖊 خداوند میفرماید نماز بخوانید ولی نمیخواند و یا میفرماید از علی بن ابیطالب تبعیت کنید ولی نمیکنند، اینها امر تشریعی است.
🖊 امر الهی و مشیت الهی با هم فرق دارند.
🖊 همهٔ فعل انسانها را خدا خواسته است ولی خوبی و بدی ربط به شریعت دارد نه مشیت.
🖊 گاهی وقت امر و مشیت با هم همسو هستند اما گاهی خواست خدا یک چیز و امر خدا یک چیز دیگر است.
⬅️روایت: گاهی وقت خداوند میخواهد اما نهی میکند و گاهی نمیخواهد اما امر میکند.
مثلاً خداوند نخواست که شیطان بر آدم سجده کند (اگر میخواست سجده میکرد) اما امر کرد که سجده کن.
🖊 خدا میخواست آدم از درخت بخورد اما امر کرد نخور.
حضرت مشیت و حضرت امر با هم متفاوت است.
🖊 آنچه در عالم پیاده میشود مشیت خداست، مگر چیزی در عالم بدون مشیت هست؟ یا بدون خواست خداست؟ هیچ اتفاقی در این عالم جز با اذن خدا نمیافتد، سلطان مشیت سلطان عظیم است.
🖊نکته (پس آنکه مخالفت میکند به لحاظ مشیت مخالفت نکرده آن امر تشریعی را مخالفت کرده نه امر تکوینی را)
🖊 چرا آقاجان علامه حسنزاده آملی این بحث را اینجا آوردند در بحث تکامل برزخی؟؟؟
بحث مآل به رحمت است.
🖊 آنکه گناه کرده و جهنمی شده در بحث مشیت الهی مطیع محض بوده است.
🖊جناب ابن عربی:
اگر کسی این را بداند که هیج کس از سلطان
مشیت خارج نیست؛ مگر میتواند با مشیت
مخالفت کند؟!
عارف وقتی به اینجا برسد؛
به این معرفت نائل بشود، همه عالم را معذور میداند.
⬅️ط- تدبر در آنچه که در عین پنجاه و هفتم در مزاج عنصری و روحانی میآید به اینکه مرکب و سواری کاملی که همان بدن مثالی و برزخی است روشن میدارد….
🖊ما مزاج عنصری و مزاج روحانی داریم
چطور مزاج عنصری به هم میخورد مریض میشویم، اگر مزاج روحانی هم به هم بخورد از انسانیت خارج میشویم مثلاً اگر طرف زیاد دروغ بگوید یا زیاد عصبانی بشود مزاج روحانی اش بهم میخورد!
🖊هر یک از اهل کمال به لحاظ درجات و مناسبات آنها با ملااعلی و ارواح آسمانها و دیگران
و از آن مرکبی که از این مزاج حاصل شده لذت
میبرند.
🖊برای اهل نقصان به حسب درکات و نقائص؛
مرکب آنها چیست!!؟ بخاطر آن انحراف مزاجشان است لذا از آن در عذاب میشوند؛ بخاطر آن مرکب.
🖊نتیجه: وقتی برگشت میکند بطرف کمال به حسب ذات که بر میگردد؛ آن سیر درکات و عذاب بر طرف میشود.
➖➖/پایان شرح عین ۵۵/➖➖
الحمدلله علی الولایه