ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

۱۴۰۳-۵-۲۱ شرح عیون جلسه ۳۵۲

بسم الله الرحمن الرحیم

یکشنبه ۱۴۰۳/۵/۲۱، درس عیون مسائل نفس، جلسه ۳۵۲

موضوع: عین ۵۴ در تناسخ

همانگونه که کملین در عالم شهادت از ورود به عالم غیب ممنوع نبودند پس به هنگامی که در عالم غیب باشند از ظهور در عالم شهادت ممنوع نمی‌شوند.

می‌فرماید چطور اولیا الله زمانیکه در عالم دنیا هستند می‌توانند در عالم ملکوت وارد شوند و سیر کنند همانگونه هم وقتی در عوالم بالا هستند می‌توانند در عالم طبیعت ظاهر بشوند.

مؤمنان هم می‌توانند بعداز مرگ به عالم دنیا سر بزنند اما اینکه بتوانند در عالم شهادت ظاهر شوند بحث دیگری است که مخصوص کملین است.

️ چه وقت می‌توانند ظهور پیدا کنند؟! موقعی که از زبان استعدادشان از خدا بخواهند بیایند که ناقصان را کامل کنند پس ظهور پیدا می‌کنند برای سالکی و مطالبی برای ایشان می گویند.

روح اول یا خلق اول چطور در مظاهرش ساری و جاری است و در کل عالم سریان دارد؟! کملین هم وقتی مغایرت بین آنها و روح اول از بین می‌رود به همان اندازه نزدیک می‌شوند به او و متحد می‌شوند و این سریان در مظاهر برایشان پیش می‌آید و به صورت‌های مختلف می‌توانند ظهور کنند.

سرّ دخول پیامبر در جهنم چیست؟ که در احادیث آمده چندین بار ایشان در جهنم برای نجات عده‌ای حضور می‌یابد.

مانند همین حدیث است دخول اولیا کمل در مرتبه دنیا که ظاهر جهنم است، و جهنم باطن دنیا است، (این حدیث اشاره به این مطلب دارد دخول اولیا در عالم دنیا بعد از گذشتن از دنیا است برای نجات مومنینی که دچار تعلقات هستند)

حالا بحث اینست وقتی که این‌ها در بدن دیگری ظاهر می‌شوند تناسخ نمی‌شود؟!!! مگر گفته نشدکه نفس به بدن دیگر تعلق نمی‌گیرد؟؟؟ خیر جنس این با آن متفاوت است زیرا این سریان در مظاهر است و غیر از تعلق نفس است به بدن دیگر بلکه سریان در مظاهر است برای تکمیل و تکامل دیگر نفوس انسانی.

((پایان سخن علامه قیصری))

علامه حسن‌زاده طبری آملی

یعنی اولیاء آن تناسخ را نفی کرده‌اند و منظور ما از تناسخ ملکوتی سریانی آن تناسخ نفی شده نیست.

تناسخ سریانی در معجزات انبیاء هم وارد شده است.

عارف شبستری در گلشن راز در بیان همین معنای قویم و نفی توهّم تناسخ از این معنا به خاطر مشابهت فرمود:

/ تناسخ نیست این کز روی معنی

ظهوراتی است در عین تجلی/

میگویند در تناسخ باطل مطلب اینست که نفوس تناسخ می‌پذیرند تا کامل شوند ولی در بحث تناسخ ملکوتی سریانی کملین کامل هستند که می‌توانند دیگران را کامل کنند مثلاً در دنیا می‌توانند به عالم غیب بروند و از عالم غیب می‌توانند به دنیا بیایند.

مؤمن بعد از مفارقت از این نشأه اهلش را سرکشی می‌کند، در یک روایت مؤمن به اندازه منزلت، اهلش را زیارت می‌کند و در دیگری به اندازه فضایل خود و در دیگری به اندازه عملش، در اینجا سه روایت را فرمود.

استاد ما علامه شیخ محمد حسین فاضل تونی رضوان الله تعالی علیه فرمود: بحثی که در روایات رجعت آمده این را می‌گوید.

اما خیلی از روایات رجعت فقط لفط رجعت در آن آمده است و اصلاً بحث دخول جسمانی ائمه در دنیا نیست که امامان حکومت می‌کنند و…

در مورد رجعت داستان پردازی شده است.

معنای حقیقی رجعت بازگشت حکومت بدست امام عصر عج است.

نکته (اینجا اشکال بزرگ آن است که در روایات رجعت نقل به معنا شده است، مثلاً شخصی از امام صادق ع چیزی شنیده، از فهم خودش هر چه فهمیده نقل می‌کند…، این نقل به معناست)

امام علی علیه السلام مطلبی را گفتند به عده‌ای در مورد اینکه دوباره برمی‌گردند به دنیا و کارهایی انجام می‌دهند، شخصی در آنجا گفت یعنی شما بعداز مرگ برمی‌گردید به دنیا؟ امام علی علیه السلام فرمودند کلام من این نیست که تو فهمیدی ولی کسی می‌آید که مثل من عمل می‌کند.

ائمه اطهار یک نور واحد هستند.

ما رجعت را قبول داریم اما آن چنان که امام رضا علیه السلام توضیح دادند حضرت فرمود: اسلام غریبانه آغاز شد دوباره به غربت خود برمی‌گردد و بعد رجوع می‌کند به اهلش.

رجعت یعنی حکومت به دست اهل بیت می‌افتد.

و در آن بحث مأمون گفت بحث تناسخ چه می‌شود؟!! امام فرمود تناسخ از نظر ما باطل است.

یکی از معانی رجعت که ائمه در دنیا ظهور کنند برای تکامل نفوس را قبول داریم

واما اینکه سلطنت کنند نه زیرا در نظام عالم سیر معکوس و قهقرایی راه ندارد.

خداوند سبحان فرمود:

مریم

وَإِن مِّنکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَىٰ رَبِّکَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا

ﻭ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻭﺯﺥ می‌شود، [ﻭﺭﻭﺩ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻭﺯﺥ] ﺑﺮ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﻣﺴﻠّﻢ ﻭ ﺣﺘﻤﻰ ﺍﺳﺖ. (۷۱)

 

ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِینَ فی‌ها جِثِیًّا

ﺳﭙﺲ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ [ﺍﺯ ﻛﻔﺮ، ﺷﺮﻙ، ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ] ﭘﺮﻫﻴﺰ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻧﺠﺎﺕ می‌دهیم، ﻭ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺯﺍﻧﻮ درافتاده‌اند، ﺩﺭ ﺩﻭﺯﺥ ﺭﻫﺎ می‌کنیم. (۷۲)

در کافی به اسنادش از جابر از ابی جعفر ع آمده

أَخْبَرَنیاَلرُّوحُ اَلْأَمِینُأَنَّ اللَّهَ لا إِلَهَ غَیْرُهُ إِذَا وَقَفَ اَلْخَلاَئِقَ وَ جَمَعَ اَلْأَوَّلینَ وَ اَلْآخِرِینَ أُتِیَ. بِجَهَنَّمَتُقَادُ بِأَلْفِ زِمَامٍ أَخَذَ بِکُلِّ زِمَامٍ مِائَهُ أَلْفِ مَلَکٍ مِنَ اَلْغِلاَظِ اَلشِّدِ…»

یعنی پیامبر فرمود روح الامین به من خبر داد که خدایی که جز او خدایی نیست به هنگامی که خلایق ایستادند همه اولین و آخرین را جمع کرد جهنم را می‌آورند در حالی که با هزار افسار به جلو رانده می‌شود که هر افساری را هزار فرشته غلاظ و شداد دارند….»

و در آیه قرآن می‌فرماید:

وَجِاْیٓءَ یَوۡمَئِذِۭ بِجَهَنَّمَۚ

و در آن روز، دوزخ آورده شود.

و در بعضی روایات آمده جهنم به صورت شتری مست در عرصه محشر آورده می‌شود.

فیض رضوان الله تعالی علیه بعد از نقل این روایت در وافی در بیانش موافق آنچه است استادش صاحب اسفار….

جهنم عبارت است از باطن این نشئت دنیا به هنگام ظهور و بروز در نشأء آخرت است…

در آخرت هر حقیقتی صورتی دارد یعنی اینجا گناه یک فعل است ولی در قیامت صورت می‌گیرد. دنیا صورت می‌گیرد و می‌شود جهنم.

خود دنیا عالم تضاد است مثل شب و روز گرما و سرما و… این تضادها همدیگر را دفع می‌کنند.

جهنم هم چون باطن دنیاست اعضای آن با هم جمع نمی‌شوند مگر اینکه با افسارهایی تسخیر شود به دست ملائکه غلاظ شداد.

در تفسیر آیه به سخنان بیان السعاده گنابادی رحمه الله…

بدان که درکات جهیم در آخرت واقع است و تنها کسی که از دنیا خارج شود و از عقاب برزخ بیرون رود و به اعراف رسد…

اعراف در قرآن آمده است که بحث مبسوطی دارد…

وَبَیْنَهُمَا حِجَابٌ ۚ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیمَاهُمْ ۚ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّهِ أَنْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ ۚ لَمْ یَدْخُلُوهَا وَهُمْ یَطْمَعُونَ

و میان این دو گروه حجاب و پرده‌ای است (از سرشت نیک و بد که مانع دیدار یکدیگر است) و بر اعراف (یعنی جایگاهی میان دوزخ و بهشت) مردانی هستند که همه را به سیمایشان می‌شناسند و بهشتیان را که هنوز داخل بهشت نشده و چشم امید به دخول آن دارند ندا کنند که سلام بر شما باد.

یک تعریف اعراف این است: افرادی هستند که حال آنها معلوم نیست نه معلوم است جهنمی هستند و نه مشخص است که بهشتی هستند.

آیه قرآن:

لَمْ یَدْخُلُوهَا وَهُمْ یَطْمَعُونَ

داخل بهشت نمی‌شوند ولی طمع بهشت را دارند.

بحث دیگر در اعراف: کسانی هستند که انقدر مقام دارند محیط‌اند به بهشت و جهنم، اهل بیت گفتند ما اهل اعراف هستیم که محیط به بهشت و جهنم هستیم.

درهای جهنم بسته است بحث اینجاست (و ٱدۡخُلُوٓاْ أَبۡوَٰبَ جَهَنَّمَ) پس، از دروازه‏هاى جهنم وارد شوید،

و خدای تعالی فرمود: حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا

چون آنجا رسند درهای جهنّم (به رویشان) بگشایند

نکته ظریف آیه ۷۱ سوره زمر این در مورد جهنم است و در آیه ۷۳ فرمود:

حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا

و در آیه یک •واو• اضافه شده و معنا خیلی فرق دارد.

در آیه ۷۱ وقتی جهنمیان به سمت جهنم می‌روند درها گشوده می‌گردد یعنی درقبل بسته بوده اما در آیه ۷۳ وقتی •واو• میاید ((و فتحت))

یعنی درب‌های بهشت گشوده شده است، یعنی درهای بهشت ازقبل باز است، ازقبل باز شده است.

آن‌ها می‌آیند و با درهای باز بهشتی مواجه می‌شوند.

پس فتح و فتوحی در جهنم نیست یعنی همه آنجا در تنگنا هستند.

درب‌ها فقط وقتی باز می‌شود که جهنمیان می‌آیند و اگر نیایند درها بسته است.

نکته: فتح و گشایش در جهنم نیست، جهنم ظلماتی است که نور ندارد، سختی‌هایی است که آسایش به دنبال ندارد.

(پناه بر خدا، خدایا ما را از اینان قرار مده)

وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚکَانَ عَلَىٰ رَبِّکَ حَتْمًا

و هیچ یک از شما (نوع بشر) باقی نماند جز آنکه به دوزخ وارد شود؛ این حکم حتمی پروردگار توست.

برزخ ادامه دنیاست، و جهنم برزخی باطن دنیاست که همگان جحیم دنیا را انجا می‌بینند.

اما برزخ بهشت دنیاست برای مؤمنین.

هر کس به اعراف می‌رسد به جحیم وارد شده است پس مؤمن از جهنم رد می‌شود می‌رود و دامن او گرفته نمی‌شود.

اعمال زشتی که مرتکب شده‌اند نمی‌گذارد آنها رد بشوند یا اینجا باید خود را درست کنند و به تکامل برسند و یا در آنجا گیر می‌افتند عذاب می‌کشند تا پاک بشوند بستگی دارد به انسان که چطور از آنجا عبور کند.

 

إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَىٰ أُولَٰئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ

و البته (مؤمنان) آنان که توفیق و وعده نیکوی ما (در سرنوشت ازلی) بر آنها سبقت یافته از آن دوزخ به دور خواهند بود.

گنابادی: در آن آیه‌ای که فرمود هیچکس نیست مگر وارد جهنم می‌شود، این آیه نسخ شده به این آیه است ان الذین سبقت…..

اما این مطلب درست نیست زیرا نسخ فقط مخصوص احکام فقه است نه عقاید.

نسخ یعنی در زمان پیامبر حکم می‌آمد که این کار را انجام بدید و بعد از زمان آیه دیگر می‌آمد و این حکم را از بین می‌برد مثلاً آنجا که فرموده شد وقتی می‌خواهید با پیامبر (ص) نجوا کنید باید صدقه بدهید و این حکم را فقط امیرالمؤمنین علیه السلام انجام می‌داد و بعد از مدتی آیه‌ای نازل شد و این آیه را نسخ کرد و حکم برداشته شد.

نسخ مخصوص احکام است نه عقاید، به همین خاطر خداوند فرمود ((کان ذالک حتماً مقضیا))

 

الحمدلله علی الولایه

دانلود فایل صوتی

مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.