۱۴۰۳-۹-۲۰ شرح فص فاطمیه جلسه ۱۴۶ قرآن و مراتب آن
بسم الله الرحمن الرحیم
سه شنبه ۱۴۰۳/۹/۲۰، درس فص فاطمیه، فصل ۱۹، جلسه ۱۴۶.
موضوع: قرآن و مراتب آن
فرمود در قیامت به قاری قرآن میگویند اقرا وارق، بخوان و بالا برو…
به هر مرتبه از قرآن رسیدی توقف مکن و بالاتر برو، زیرا قرآن دارای مراتب مختلفی است و حدی ندارد و هرکس به اندازهی سعه وجودی خود بهره میبرد از این دریای لایتناهی الهی.
انسان برای اقیانوس عظیم الهی ساحل میپندارد…
در محفل روشنیها یعنی افرادی که نورانی هستند و آنهایی که با نور قمر و نور شمس حقایق قرآن را میبینند و ادراک میکنند.
(الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ)
با نور شمس یک سری از حقایق قرآن را میبینند و با نور قمر حقایق دیگر را.
قرائت سوره قمر نوری به انسان میدهد که فهمش از قرآن را بالا میبرد و چیزهایی میبیند که دیگران نمیبینند و این عبارت در سوره قمر تکرار شده است که:
آیه ۱۷ سوره قمر
وَلَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکرٍ
و همانا ما قرآن را برای تذکر (و پندپذیری)، آسان ساختیم، پس آیا پندپذیری هست.
زبان فهم یعنی کسی که زبان قرآن را بفهمد قرآن زبان خاص خودش را دارد.
((نهفته معنی نازک بسی است در خط یار
تو فهم آن نکنی ای ادیب من دانم))
ادیب آن اشاراتی که در خط یار است را نمیبیند و فقط ظاهر را میفهمد.
و به اسرار آیات قرآنی پی نبرده است زیرا در این دریا غواصی نکرده است.
در قرآن فرو نرفته است که یک آیه او را بگیرد و ساعتی در آن آیه فرو رود که گوهرها و جواهرات را بیرون بیاورد.
چه انوار و حقایقی و چه اسراری بیرون میآید از هر کدام از آیات قرآن که متفاوتاند.
این عالم فعل خداست و فعل خدا را نهایت نیست.
همانطور که فعل خداوند نامتناهی است کلام خدا را هم نهایت نیست و کلام هر کس به فراخور سعه ی وجودی خودش است.
علامه حسنزاده آملی فرمودند آنچه ما نوشتیم و گفتیم قطرهای از اقیانوسی است که به ما دادهاند.
اثر هر کس نمودار دارایی اوست، قوله سبحانه (کل یعمل علی شاکلته) هر کس به شاکله خودش عمل میکند مثلاً کسی که ذاتاً مهربان است به مهربانی خود عمل میکند.
فعل خداوند نامتناهی است و به شاکله خودش عمل میکند که فعل او میشود نامتناهی «قل کل یعمل علی شاکلته»
اگر در آیه دقت شود ۵ کلمه به کار رفته است و در هر کدام حرف «ل» آمده است.
/ کاسه چینی که صدا میکند
خود صفت خویش ادا میکند /
وقتی ضربهای به کاسه چینی زده میشود صدا انعکاسی دارد که در کاسههای دیگر نیست این صدا صفت و ویژگی کاسه چینی است.
انسان هم اینطور است، وقتی حرف میزند صفت خود را بیان میکند.
/ تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد/
خداوند سبحان وجودی غیر نامتناهی است آثار او کلمات او کتاب او هم غیر نامتناهی هستند.
اثار خدا (اسمان، زمین….)
کلمات خدا (موجودات هستند)
کتاب هم قرآن کریم غیرمتناهی است.
آقا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند عجایب قرآن پایان ناپذیر است.
وقتی در اوایل از علامه حسنزاده آملی در مورد تفسیر المیزان سؤال شده بود حضرت آقا فرمودند: علامه طباطبایی به اندازه فهم خودش از قرآن نوشته است.
در حدیث آمده است ۰. انّ للقرآن ظهراً وبطناً ولبطنه بطن الی سبعه أبطن
برای قرآن ظاهری و باطنی و برای باطن آن باطنی است تا هفت باطن و به روایتی تا ۷۰ باطن.
یکی از مصادیق باطن قرآن:
امام صادق فرمودند ظاهر قرآن همین است که نازل شده است مثل آیه (تَبَّتْ یدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ ﴿۱﴾) و باطن آن کسانی هستند که این آیه شامل حال آنها میشود یعنی فقط ابولهب نیست بلکه در هر عصری ابولهبها هستند.
انسانها بطون قرآن هستند چه انسانهای منفی و چه انسانهای الهی.
/حرف قرآن را بدان که ظاهر است
زیر ظاهر باطنی بس قاهر است/
فقط حروف ظاهری قرآن را نگاه نکنید که فکر کنید فقط قرآن این است!!؟
بنده زمانی در مورد قرآن دعا میکردم که خدایا فهم قرآن را به من عنایت کن.
این ظاهرش است که داستان است. باطن آن چیست!!!!
/ زیرا آن بطن یکی بطن دیگر
خیره گردداندر او فکر و نظر/
در بطن قرآن متحیر میشود که در بطن آن هم بطنی است.
/زیر آن باطن یکی بطن سوم
که درو گردد خردها جمله گم/
/بطن چارم از نبی خود کس ندید
جز خدای بینظیر بیندید/
/ همچنین تا هفت بطن ای بوالکرم
میشمر تو زین حدیث معتصم/
/تو ز قرآن ای پسر ظاهر مبین
دیو آدم را نبیند جز که طین/
شیطان گفت خدایا مرا از آتش آفریدی و انسان را از طین، ظاهر انسان از خاک است ولی باطن انسان را باید دید که چه عظمتی دارد، مثل شیطان نباشید که فقط ظاهر قرآن را ببینید، باید به باطن آن هم نظر کنید.
/ظاهر قرآن چو شخص آدمیست
که نقوشش ظاهر و جانش خفیست/
ظاهر قرآن مثل ظاهر انسان است و باطن آن مخفی است.
سورههای قرآن همه با بسم الله الرحمن الرحیم شروع میشود، خیلی مطالب در قرآن به ظاهر مشترک است ولی در باطن چه خبر است!!!
/مرد را صد سال عم و خال او
یک سر مویی نبیند حال او/
میفرماید یک انسان الهی را اگر دایی و عمویش دیدارش کنند فقط ظاهر او را میبینند و نمیدانند که باطن او چه عظمتی دارد.
بعضی از کتابها خوانده میشود و جلو میروید ولی قرآن خلوت میخواهد وحدت میخواهد.
«بنده وقتی نوجوان بودم و مرتب مطالعه میکردم هر کتابی به دستم میرسید میخواندم تا وقتی کتاب تذکره آغاز و انجام حضرت علامه حسنزاده آملی به دستم رسید طوری مرا مجذوب کرد که یک گوشه نشسته بودم و فقط با خود این کتاب را میخواندم و گم شدهای بود که دنبال آن بودم»
بعضی از کتابها افکار بیخودی انسان را کنار میزنند و انسان باید صاف بشود و توحد روحانی پیدا کند تا آن را بفهمد.
بعضی از کتابها طهارت میخواهد پاکی میخواهد اگر طهارت نداشته باشی آن کتاب را نمیفهمی.
در مورد نماز اول وقت: که نماز سر وقت خیلی مهم است، نماز سروقت که خوانده شود نشانه شوق مناجات با خداوند است.
نماز اول وقت شوق به اتصال با خداوند است «مَا لَکمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا» چرا شما مردم خدای را به عظمت و وقار باور ندارید؟
یکی از آنها اول وقت نماز خواندن است.
سید علی آقا قاضی:
اگر کسی یک سال نماز اول وقت بخواند به مقامات معنوی میرسد.
بعضی از کتابها طهارت و پاکی و نماز اول وقت میخواهد که فهمیده شود.
جناب ابن عربی میفرماید بدترین صدا صدای الاغ است إِنَّ أَنْکرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ
بی تردید ناپسندترین صداها صدای خران است.
که تعبیر آن اینست که سالک قبل از رسیدن به کشف حرف بزند از روی نادانی.
خداوند سبحان فرمود:
إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیک قَوْلًا ثَقِیلًا
ما کلام بسیار سنگین (و گرانمایه قرآن) را بر تو القا میکنیم (سوره مزمل آیه ۵)
قول سنگین است، «کلُّ شَیءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ» و مقدار همه چیز در علم ازلی خدا معین است.
هر چیز در نزد خداوند مقدار دارد هر کدام از شماها نزد خداوند یک وزن و مقداری دارید.
وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ
و برای کافر در قیامت برای او وزنی قرار نمیدهد.
ترازوی عمل مؤمن سنگین است پر از علم و معرفت است.
دنیا هوا و هوس است، هوا سبک است و آن حقیقت است که سنگین است و ثقل دارد.
و چقدر سنگین است این کلام الهی:
قول ثقلیست که لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَی جَبَلٍ لَرَأَیتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیهِ اللَّهِ وَتِلْک الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَفَکرُونَ ﴿۲۱﴾
اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم، قطعاً آن را از ترس خدا فروتن و از هم پاشیده میدیدی و این مثلها را برای مردم میزنیم تا بیندیشند.
در اینجا میفرماید مثل میزنیم و گرنه فوق اینهاست.
انسان حامل آن حقیقت است و اینها سفره گسترده خداست که دعوت شدهایم به آن.
اگر انسان لیاقت نداشت که دعوت نمیشدبه کنار این سفره (مادبه الله)
اگر حال ندارید که قرآن بخوانید حداقل قرآن را باز کنید و به آن نگاه کنید.
یا یک آیه از آن را بخوانید.
روح انسان از قرآن قوت میگیرد، عقل بارور میشود، خود انسان متوجه نمیشود، وقتی پردهها کنار برود متوجه میشود که چه عقلی پیدا کرده، قرآن را با توجه و تدبر بخوانید، خیلی برکات در قرآن است.
/ تا خیال و فکر خوش بر وی زند
فکر شیرین مرد را فربه کند/
در اینجا مولانا از نظر روانشناسی میگوید افکار خوب مرد را چاق میکند همانطور که افکار بد انسان را لاغر میکند.
فکر خود را الهی کن با فکر الهی، انسان الهی میشوید.
/جانور فربه شود لیک از علف
آدمی فربه ز عزست و شرف/
/آدمی فربه شود از راه گوش
جانور فربه شود از حلق و نوش/
جان ما یک دهان دارد و آن گوش ماست که چه چیز و چه سخنی میشنوید، به شرطی که آن گوش دیگر را بگیرید که بیرون نرود، یعنی عمل کنید به علمتان.
عمل نکردن این است که از یک گوش بشنوید و از گوش دیگر بیرون کنید.
«وقتی که قرآن میخوانید طوری بخوانید که بشنوید زیرا ثواب قرائت آن یک چیز دیگر است»
هر کجا که باشید و به هر کجا که برسید قرآن شما را بالا میبرد چون در قرآن گفته شده «اقرأوارق»
خود نبی اکرم قرآن میخواند.
یک موقع یک آیه قرآن برای شخص یک روزنه است و همان آیه برای شخص دیگر دروازه است و برای یک شخص دیگر جهان و برای دیگری جهانهایی.
انسان زمانی که با قرآن آشنا شود سراغ هیچ کتاب دیگری نمیرود، اصلاً نمیشود اسم کتاب روی دیگر کتب گذاشت.
/ برضیافتخانه فیض نوالت منع نیست
در گشاده است و صلا در داده خوان انداخته/
ضیافتخانه یعنی مهمان سرا، فیض نوالت یعنی بهرههای الهی در آن داده میشود.
صلا یعنی در قدیم صدا میزدند در باز است.
سفره انداخته شده صدا میزنند و میگویند بفرمایید سر سفره و کسی نگاه نمیکند.
قرآن وقف عام است یعنی برای استفاده همه است.
چه کسی گفت خدایا من آمدم آدم بشوم و بهره بگیرم بعد بگویند برو تو به درد نمیخوری!!!!
/بمجاز این سخن نمیگویم
بحقیقت نگفتهای الله…./
حقیقتاً الله نگفتهای که اگر بگویی به مقصد میرسی.
الحمدلله علی الولایه