۱۴۰۳-۶-۲۷ فص فاطمیه جلسه ۱۳۸
بسم الله الرحمن الرحیم
سه شنبه۱۴۰۳/۶/۲۷، درس فص فاطمیه، جلسه۱۳۸
🧿موضوع: فصل ۱۸ وحی و مراتب آن.
🖊تمام مکاشفات ذیل قرآن کریم است.
🖊به امیرالمومنین ع گفتند: آیا از علم وحی چیزی در نزد شما هست؟ فرمود: خیر مگر اینکه خداوند فهم جدیدی از آیات کتابش نصیب بندهاش کند.
🖊هر عارفی هر چه میگیرد از قرآن میگیرد. یعنی یک آیه قرآن برایش باز میشود و معارفی در قلبش ریزش میکند.
🕋 جنات تجری من تحتها الانهار….
بهشتهایی که نهرها از زیر آن جاری است.
جنت یعنی پوشیده، پوشیدگیهایی است که از زیر آن نهرها جاریست.
آیات قرآن جنت هستند که در زیر آن نهارها جاری هستند.
هر آیه علومی دارد در ذیل خودش که به قلوب اهل الله میریزد.
🖊القاء همان افکندن است، القاء سبوحی یعنی از جانب خداوند سبحان افکنده میشود.
🖊 قلب انسان باید باز باشد و پاک باشد که واردات الهی واردش بشود.
🖊خلسه چیزی شبیه به چرت است، یک مرتبه یک حالتی به انسان دست میدهد، انسان در حالت رخوتی فرو میرود. و چیزهایی میبیند و بر او افاضه میشود که حالت خلسه است، و یا حالت غیبت به او دست میدهد از حواس جسمانی خود خارج میشود و دریافتهایی میکند.
⬅️بند نوزدهم❤دفتر دل❤ «دفتر دل علامه حسن زاده املی ۱۹ بند دارد که به تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم است»
کلیات دیوان این متمسک بذیل ولایت صفحه ۳۷۷ در حدود ۸۰۰ بیت در بیان تجلی و اقسام آن گفته آمده که بسیار مطلوب است ولکن به نقل این چند بیت اکتفا میکنیم:
▪️-به بسم الله الرحمن الرحیم است
– تجلیها چو صرصر تا نسیم است
⤴️ همهٔ تجلیات و واردات به بسم الله الرحمن الرحیم است. تجلیها که از صرصر یعنی از طوفان گرفته تا نسیم، یک تجلی مثل طوفان آدم را جابجا میکند و یک تجلی هم مثل نسیم است که نوازشگر است.
▪️- تجلی گاه مانند نسیم است
– که زو نه جسم و جانرا لزر و بیم است
⤴️ وقتی که مثل نسیم است در جسم و جان لرزه و بیم پیش نمیآید چون خیلی راحت است و فشاری به انسان وارد نمیکند.
▪️ نسیمی کان و زد بر غنچه گل
– شکوفایش نماید بهر بلبل
⤴️ مثل نسیمی که به گل و غنچه میوزد و غنچه را باز میکند و به خاطر بلبل او را شکوفا میکند.
باد بهاری شکوفا کننده است و به بدن انسان هم بخورد تن را شکوفا میکند.
✅️ (منبع: بحارالانوار، ج ۵۹، ص۲۷۱: پیامبر اکرم
ﺍِﻏْﺘَﻨِﻤُﻮﺍ ﺑَﺮْﺩَ ﺍﻟﺮﱠﱠﺑِﻴﻊِ ﻓَﺈِﻧﱠﱠﻪُ ﻳَﻔْﻌَﻞُ ﺑِﺄَﺑْﺪَﺍﻧِﻜُﻢْ ﻣَﺎ ﻳَﻔْﻌَﻞُ ﺑِﺄَﺷْﺠَﺎﺭِﻛُﻢْ
باد بهار را غنیمت شمارید، پس همان کاری که با درختان میکند، با بدنهای شما نیز همان کار را مینماید)
▪️ بسالک می فزاید انبساطش
– که دنیا را کند سم الخیاطش
⤴️ این نوع تجلی باعث میشود بسط به سالک دست بدهد یعنی بدون دلیل، بسط و شادی و انبساط روحانی سالک را میگیرد.
و یک موقع تجلی باعث میشود غم دل سالک را بگیرد بدون دلیل، که قبض است.
سم الخیاطش یعنی سوراخ سوزن.
سالک حالی پیدا میکند که دنیا به این عظمت برای او تنگ میشود و به نظرش نمیآید مثل سوراخ سوزنی میشود.
▪️ دو عالم را کند یکجا فراموش
– بگیرد شاهد خود را در آغوش
⤴️ یک انبساطی دست میدهد که مانند حالت مستی است.
▪️سفر بنماید از هر چه نمود است
– بسوی آنکه او عین وجود است
⤴️ این عالم نمود است، هرچه میبینیم نمودار است، نمودی از حقیقت اصلی است.
این دنیا موهومات است، این موهومات کنار برود، حقیقت خود را نشان میدهد، سراسر عالم همه حق است.
▪️ مرا ورا زمزمه است و سوز و آه است
– چه آهی خود نسیم صبحگاه است
⤴️سالک زمزمه پیدا میکند و آه او مثل نسیم صبحگاهی است آهی از سر درد فراق یا نزدیکی به وصال.
علامه حسن زاده آملی فرمودند: آن را که درد نیست مرد نیست (درد الهی را میگوید)
▪️ در اول ذکر آرد انس با یار
– در آخر ذکر از انس است و دیدار
⤴️ در اول کار ذکر باید بگویید تا با یار انس پیدا کنید، الله الله بگویید، این ذکر گفتن شما را با خدا مونس میکند.
استحضار یعنی خدا را پیش خودت حاضر کنی و این قرب را احساس کنی و ادراک کنی، بعد به جایی میرسی که از دیدار خدا ذکر بر زبانت جاری میشود، خیلی فرق دارد بین این دو ذکر یکی ذکر می گوید تا با خدا انس پیدا کند و یکی خدا را می بینید و بر اثر حضور ذکر می گوید.
یکی میرود در رکوع و ذکر میگوید یکی هم خدا برایش تجلی میکند و از عظمت خدا به رکوع میرود.
🖊جناب عطار میفرماید
//ذکر باید گفت تا فکر آورد
صد هزاران معنی بکر آورد //
▪️ چنانکه مرغ تا بیند چمن را
– نیارد بستنش آنگه دهن را
⤴️ بلبل وقتی چمن را میبیند میزند زیر چهچهه
▪️ شود مرغ حق آن فرزانه سالک
– که با ذکر حق است اندر مسالک
⤴️ حقیقتاً سالک فرزانه مرغ حق میشود در همه مسیرها به ذکر خدا مشغول است.
▪️تجلیات اسماء و صفاتی
کشاند تا تجلیات ذاتی
⤴️ اینها که گفته شد تجلیات اسماء و صفات است، شهودات اسمایی پایینتر و آسانتر از تجلیات ذاتی است، اینها آدم را میکشاند تا تجلیات ذات که ذات برای انسان تجلی کند، اصلاً عارف میخواهد به اینجا برسد.
▪️ تجلیات اسماء و صفاتی
– خفیف است و تجلیات ذاتی
▪️ نماید سینهات را جرحه جرحه
– چو همام شُریحت شرحه شرحه
⤴️ تجلیات اسماً و صفات خفیف و روح بخش و سبک است اما تجلیات ذات سینه را پاره پاره میکند.
همانطور که در خطبه همام وقتی امیرالمومنین صفات متقین را برایش فرمود همام صیحه زد و جان داد.
تجلیات ذات اینطور قلب انسان را شرحه شرحه میکند.
علامه حسنزاده آملی فرمودند: وقتی انسان در آن حالت قرار میگیرد خورشید را، دیوار را و تمام موجودات را ناز میکند و همه را تجلی حق میبیند و قلب در انبساط است اما وقتی ذات تجلی میکند کوه میخواهد که جلوی او بایستد.
▪️ تجلی گاه همچون باد صرصر
– فرود آید بدل الله اکبر
⤴️ تجلی گاه مثل طوفان است، در هزار و یک نکته آمده است وقتی تجلیات ذاتی رخ میدهد همان کاری را با سالک میکند که باد با کاه میکند، از شدت فشار، سالک خود را نزدیک به مرگ میبیند.
در احوالات آقا امیرالمؤمنین ع دارد که گاهی ایشان از هوش میرفت و مانند چوب خشک ردی زمین میافتاد.
▪️بسان گرد باد و برگ کاهی
– نماید با تو ار خواهی نخواهی
⤴️️بخواهی نخواهی همه وجودت را میگیرد
مثل گرد باد که با پر کاه آن کار را میکند.
▪️ زجایت خیزی و افتی و خیزی
– همی افتان و خیزان اشک ریزی
⤴️️حالا وقتی اشک بریزی یعنی داری به حال میآیی و آخرش است، از جا بلند میشود میافتد،
چه حالی است نمیشود بگویی در آن حال
چه میبیند.
✅️امیرالمومنین ع در خطبه فرمود نمیپرستم
خدایی که نبینم شخصی گفت: ای امیر مؤمنان!
آیا پروردگارت را دیدهای؟
حضرت فرمود: وای بر تو! من خدایی را
که نبینم، نمیپرستم.
پرسید: ای امیر مؤمنان! پس چگونه او را دیدهای؟
فرمود: وای بر تو! دیدگان با مشاهده او را نمیبینند، ولی قلبها با حقایق ایمان او را میبینند. وای بر تو! خدای من چنان لطیف است که لطفش به وصف در نمیآید و چنان عظیم است که با عظمت وصف نمیگردد و چنان بزرگ کبریاست که با بزرگی وصف نمیشود.
▪️ چو با مرات صافی چشمه هور
– مقابل شد بتابد اندر او نور
⤴️️هور یعنی خورشید
وقتی آینه صافی را جلوی خورشید بگیرید
آن نور خورشید در آن تابش میکند وقتی آینه
صاف باشد عکس خورشید را منعکس میکند.
▪️- ز نور خور چنان آیدش باور
– که میگوید منم خورشید خاور
⤴️در آن حال یک نوری در او تجلی میکند
میگوید من خورشیدم؛ خورشید منم.
یعنی من نیستم و همه خورشید است.
▪️- انا الشمسی که او گوید در آنحال
– انا الطمس است زان فرخنده اقبال
⤴️در آن حال میگوید انا الشمس
چنان نور تجلی میکند در آن سینه که میگوید
انالحق؛ به منصور گفتند از انالحق گفتن توبه کن
گفت آنکس که گفت توبه کند یعنی خود حق گفت انالحق
انا الطمس یعنی من نیستم و همه اوست.
▪️ خزف چون بی بها و بی تمیز است
– با آیینه همیشه در ستیز است
⤴️️خزف سفال است و بی بهاست
همیشه با آیینه در ستیز است نور ندارد
لذا اگر یک نفر گفت انالحق میگویند:
کفر میگویی! چون اصلاً نمیفهمد و نمیداند.
دل که صاف شود نور الهی در آن میتابد.
علامه حسن زاده آملی: کسی که میخواهد در مورد خاتم الانبیاء کتاب بنویسد باید خودش یک چیزهایی چشیده باشد و دستگیرش شده باشد، از حالات پبغمبر ص چه میدانی؟
▪️حدیث چشم با کوران چه گویی
– خدا را از خدا دوران چه جویی
⤴️جایی که کورند؛ حرف از چشم میزنید!!
میگویند این حرفها چیست که میزنید؟ شما گمراهید.
به حضرت یعقوب ع گفتند تو گمراه هستی!
🕋یوسف
وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ یَالَ أَیُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْلَا أَن تُفَنِّدُونِ
ﻭ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻛﺎﺭﻭﺍﻥ [ﺍﺯ ﻣﺼﺮ] ﺭﻫﺴﭙﺎﺭ [ﻛﻨﻌﺎﻥ] ﺷﺪ، ﭘﺪﺭﺷﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ، ﺑﻮﻱ ﻳﻮﺳﻒ ﺭﺍ مییابم ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﺳﺒﻚ ﻋﻘﻞ ﻧﺪﺍﻧﻴﺪ . (۹۴)
▪️ بده آینه دل را جلایی
– که تا بینی جمال کبریایی
⤴️آینه دل را جلا بده که جمال کبریا را
ببینی.
▪️ بدان حدی که آینه است روشن
– نماید روی خود را مثل گلشن
⤴️به همان اندازه که آینه روشن و پاک است
روی خودش را مثل گلشن نشان میدهد
بستگی به پاکی آینه دارد.
▪️چه گلشن صد هزاران گلشن ایدوست
– بسان سایهای از گلشن اوست
⤴️️صدهزاران گلستان سایهای از گلستان
اوست. یعنی چه چیزهایی که میبینید!
▪️ترا در وسع استعداد مرآت
– ظهور ذات میباشند ز آیات
⤴️ ذات از آیاتش برایت تجلی کند و بستگی
دارد چقدر قلبت پاک شده باشد تا بتوانی
دریافت کنی.
⬅️شرح این فصل را نیز به قصیدهای غراء از کتاب نفیس «نامه فرهنگیان» تالیف منیف جناب محمد علی مصباحی نائینی متخلص ب عبرت (ص ۱۵۱)، در ولادت و مدح عصمه الله الکبری حضرت فاطمهٔ زهراء علیهاالسلام سروده میرزا غلامحسین خان ادیب کرمانی- رحمه الله علیه- که در شعر و شاعری از نوابغ روزگار بوده است، خاتمه میدهیم:
▪️ بشری و غصن ریاضنا خضراء
– غنت بالحان الهنا و رقاء
⤴️️بشارت باد و شاخههای باغ ما سرسبز است
و کبوتر با نغماتش مارا واله میکند.
▪️و خدیجه الکبری لها مولوده
دعیت بفاطمه هی الزهراء
⤴️️و خدیجه کبری برای او مولوده ای
است دختر که فاطمه نامیده شد و آن زهراست ع
▪️هی بنت خیرالخلق و هو محمد
سادت به الاباء و الابناء
⤴️و دختر محمد ص که او دختر بهترین خلق است و آن رسول خداست ص که سیادت دارد و
سروری یافتند به او پدران و فرزندانش و به خاطر وجود او بود که سروری یافتند پدرانش اگر سید بودند و دارای منزلت بودند.
🖊در این جا یک بحث قرآنی داریم:
گاهی وقت طرف بقدری عظمت پیدا میکند که
ما قبل و ما بعد خودش را تحت تاثیر قرار میدهد
یعنی روی پدران و فرزندان خودش اثر میگذارد
و این مطلب در قرآن هست و قبلاً هم گفتیم!
الحمدلله علی الولایه