۱۴۰۴-۲-۲۵ شرح اصول کافی تصریح امام بعدی توسط امام
بسم الله الرحمن الرحیم
((الحمدلله رب العالمین الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا و طبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا العبد المؤید الرسول المسدد المحمود الاحمد ابوالقاسم المصطفی محمد))
پنجشنبه ۱۴۰۴/۲/۲۵، اصول کافی
موضوع درس: باب مواردی که خدای عز و جل و رسولش بر ائمه (ع) یکی پس از دیگری تصریح کردهاند.
روایت (۳)
امام صادق علیه السلام راجع به قول خداى عزوجل (((همانا ولى شما خداست و رسولش و کسانیکه ایمان آوردهاند))) فرمود: یعنى اولى به شما و سزاوارتر به شما و کارهاى شما و جان و مال شما خداست و رسولش و کسانیکه ایمان آوردهاند، یعنى على و اولادش که ائمه علیهم السلام هستند تا روز قیامت، سپس خداى عزوجل ایشان را وصف کرد و فرمود: (((کسانیکه نماز مىخوانند و در حال رکوع زکوه مىدهند))).
امیرالمؤمنین مشغول نماز ظهر بود، بعد از آنکه دو رکعت را خوانده و در رکوع بود، در حالیکه حلهای که هزار دینار قیمت داشت، در برش بود و آن حله را نجاشى به پیغمبر (ص) هدیه کرده و او به امیرالمؤمنین پوشانیده بود، مرد سائلى آمد و گفت: سلام بر تواى ولى خدا و اى کسى که نسبت بمؤمنین از خودشان سزاوارترى! بفقیر صدقهاى ده، على علیه السلام آن حله را به جانب او انداخت و با دست اشاره کرد که بردار، سپس خداى عزوجل آن آیه را در شأن او نازل فرمود. و تصدق اولادشرا بتصدیق او متصل ساخت (و نعمت بر اولادش را بوسیله نعمت به او قرار داد) پس هریک از اولاد او که بدرجه امامت رسد، مانند خود او همین صفت را دارد که در حال رکوع تصدق مىدهد، و آن سائلیکه از امیرالمؤمنین تقاضا کرد از ملائکه بود، و آنها که از ائمه اولادش سؤال کنند، از ملائکه مىباشند.
شرح حدیث
️ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا…
«آیه ولایت» است.
إنما یعنی فقط و فقط اینان اند که ولایت دارند بر شما: خدا و رسول و کسانیکه نماز میخوانند و در رکوع زکات میدهند.
نکته عرفانی: نماز سه قسمت دارد.
۱- قیام
۲- رکوع
۳- سجده
سجده مختص بنده است و قیام مختص حق است و رکوع مشترک بین خالق و مخلوق است.
در حال قیام قرآن تلاوت میکنیم که از مقام قیومیت نازل شده است اما در حالت رکوع و سجده نباید قرآن بخوانیم.
سجده نزدیکترین حالت بنده به خداوند است.
و حالتی که اشتراک دارد بین حق و بنده رکوع است.
میفرماید ولی شما کسی است که نماز میخواند و در رکوع زکات میدهد یعنی ولی الله باید متصل به خدا باشد یعنی حالت رکوع اشاره دارد به مقام اتصال ولی الله به حق تعالی که میشود واسطهی فیض بین خالق و مخلوق.
روایت: در کتاب خصایص امیرالمؤمنین ع آمده است که در زمان خلافت خلیفه دوم شخصی پیش خلیفه آمد و گفت شترهای من جنی شدهاند و زمانی که پیش آنها میروم حمله میکنند و فریاد میزنند، چه کاری انجام بدهم؟ خلیفه گفت برو به شترها بگو که عمر ابن خطاب گفته مطیع من باشید، سلمان در آنجا بود شنید و رفت به امیرالمؤمنین ع گفت و حضرت فرمود صبر کن سال دیگر او برمیگردد و سرش هم شکافته است، سال دیگر او برگشت و با سر شکافته و سلمان به آن شخص گفت آیا میخواهی مشکلت را حل کنیم؟!! او گفت بله و او را پیش امیرالمؤمنین برد و حضرت این دعا را تعلیم او کرد: (((اللهمانی اتوجه الیک بنبیک نبی الرحمه و اهل بیته الذین اخترتهم علی علم علی العالمین اللهم ذلل لی صعوبتها واکفنی شرها فانک الکافی المعافی و الغالب القاهر».)))
خلیفهی پیامبر باید متصل به حق باشد و هر کسی نمیتواند جای پیامبر بنشیند.
نکته در مورد حُلّه که در حدیث آمده:
در احادیث مشهور آمده است که امیرالمؤمنین درحال رکوع حلقهی انگشتری را به فقیر داد اما اینجا میگوید حله یعنی شال گردن، نکتهای که به ذهن بنده رسید اینست که در این حدیث این حله نبوده بلکه حلقه بوده که رفته رفته تصحیف شده به حله.
آنچه شیعه و سنی اشتراک دارند حلقه است نه حله.
روایت (۴)
عمر بن اذینه از زراره و فضیل و بکیر و ابن مسلم و برید و ابى الجارود، همگى از امام باقرعلیه السلام روایت کنند که فرمود: خداى عزوجل رسولش را بولایت على علیه السلام امر کرد و آیه (((سرپرست شما تنها خداست و رسولش و کسانیکه ایمان آورده، نماز بپادارند و زکوه دهند – ۵۵ سوره مائده -))) را بر او نازل فرمود و ولایت اولوالامر (کارداران) را واجب ساخت، مردم ندانستند مقصود از ولایت چیست، خدا بمحمد صلى اللّه علیه و آله امر فرمود تا ولایت را براى آنها توضیح دهد، چنانکه نماز و زکوه و روزه و حج را توضیح داد، و چون امر بولایت از جانب خدا به پیغمبر رسید حضرتش دلتنگ شد و ترسید مردم از دین برگردند و او را تکذیب کنند، از اینجهت دلتنگ شد و بپروردگارش مراجعه کرد، خداى عزوجل با وحى فرستاد (((اى پیغمبر آنچه از پروردگارت به تو نازل شده برسان، و اگر نکنى پیام او را نرسانیدهئى، خدا ترا از گزند مردم حفظ میکند – ۶۷ سوره مائده -))) او هم
امر خداى – تعالى ذکره – را اعلان کرد و بامر ولایت على علیه السلام در روز غدیر خم قیام نمود و مردم را براى نماز جماعت بانگ زد و فرمان داد که حاضرین و بغائبین برسانند.
عمر بن اذینه (که از آن شش نفر روایت میکند) گوید: همگى جز ابىالجارود گفتند: امام باقر علیه السلام فرمود: واجبات خدا یکى پس از دیگرى نازل مىشد و امر ولایت آخرین آنها بود، که خداى عزوجل این آیه را نازل فرمود: (((امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم – ۳ سوره مائده – امام باقر علیه السلام فرمود: خداى عزوجل مىفرماید: بعد از این واجبى بر شما نازل نکنم، واجبات را براى شما کامل کردم.
شرح حدیث:
در اینجا سند خیلی محکم است و همه با هم روایت کردهاند از امام باقر علیه السلام…..
۲۳ سال زحمت کشیده رسول الله و ترسان است از اینکه بخواهد ولایت را معرفی کند زیرا میترسد عدهای بخاطر حسادت از دین روی برگردانند.
ولایت و امامت آخرین فریضه بود و بعد از آن واجبی نمیآید و واجبات تمام شد.
پس آن چیزی که واجبات را تمام کرد ولایت و امامت بود.
روایتی بسیار شیرین:
رسول خدا به امیرالمؤمنین فرمود خدا بدون ولایت هیچ عملی را از هیچکس قبول نمیکند. اما استدلالی که رسول الله آورد فرمود من موقعیتم نسبت به امت چطور است؟!! خیلی از امت فاصله دارد و والاتر است اما خداوند در مورد من گفت اگر علی را معرفی نکنی اصلاً ابلاغ رسالت نکردهای و هیچ کاری را از تو قبول نمیکنم، وقتی در مورد من اینطور بگوید در مورد دیگران چطور است!!!
/ آن را که دوستی علی نیست کافر است
گو زاهد زمانه و گو شیخ راه باش/
حدیث: انبیاءالهی با شفاعت امیرالمؤمنین وارد بهشت میشوند.
مظلوم عالم علی
الحمدلله علی الولایه