۱۴۰۴-۲-۱۱ شرح اصول کافی جلد دوم چرا امامت پدر و فرزندی است؟
بسم الله الرحمن الرحیم
((الحمدلله رب العالمین الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا و طبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا العبد المؤید الرسول المسدد المحمود الاحمد ابوالقاسم المصطفی محمد))
پنجشنبه، ۱۴۰۴/۲/۱۱، اصول کافی جلد دوم
موضوع: باب: ثبوت امامت در اعقاب و عدم رجوعش به برادر و عمو و خویشان دیگر
«مقدمه»
سوالی که خیلیها مطرح میکنند:
چرا امامت پدر فرزندی است؟
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِیَاءَ
اى کسانى که ایمان آوردهاید، یهود و نصارا را به دوستى برمگزینید.
امامت از نسل و ذریه ابراهیم و از نسل پیامبر میباشد و شناخت نسب و نسل امام جز به طریق پدر و پسری امکانپذیر نیست.
روایت (۱)
امام صادق علیه السلام فرمود: بعد از امام حسن و امام حسین، امامت هرگز بدو برادر نمیرسد، و از دوران على بن الحسین، چنانکه خداى تبارک و تعالى فرماید جارى گشت: (((خویشاوندان در کتاب خدا بیکدیگر سزاوارترند -۷۵- انفال و ۶- أحزاب -))) پس از دوران على بن ابىالحسین علیهالسلام امامت جز در میان فرزندان و فرزندان آنها نباشد (یعنى پشت بپشت از پدر بپسر رسد).
شرح حدیث:
امامت بعد از امام حسن و امام حسین در دو برادر جمع نمیشود.
الأحزاب
النَّبِیُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَىٰ أَوْلِیَائِکُم مَّعْرُوفًا کَانَ ذَٰلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُورًا
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺍﻭﻟﻲ ﻭ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻫﻤﺴﺮﺍﻧﺶ [ﺣﺮﻣﺖ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﻪ] ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﺁﻧﺎﻧﻨﺪ، ﻭ ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪﮔﺎﻥ ﻗﺮﺍﺑﺖ ﻧﺴﺒﻲ [ﺩﺭ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﺑﺮﺩﻥِ] ﺍﺯ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻭ ﻣﻬﺎﺟﺮﺍﻥ [ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﻫﺠﺮﺕ ﻣﻴﺮﺍﺙ میبردند] ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮﻧﺪ، ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ [ﺩﺭ ﻭﺻﻴﺖ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺍﺭﺙ] ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺘﺎﻥ ﺍﺣﺴﺎﻥ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮﻱ ﺛﺒﺖ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ [ﺧﺪﺍ] ﺳﺖ. (۶)
پیامبر به مؤمنین ولایت دارد.
همسران پیامبر ام المومنین هستند یعنی چه؟!! یعنی مؤمنین نمیتوانند با آنان ازدواج کنند همانطور که نمیتوانند با مادر خود ازدواج کنند.
اولوا الارحام، یعنی نزدیکترین رحم به امام ولایت دارد نسبت به همه مثل پدر به فرزندش.
این آیه را برای چه آورد؟ برای اینکه رسول الله بعد از خود اعلام کرد و فرمود من کنت مولاه فهذا علی مولاه…..
رسول خدا در زمان خودش اوصیا خود را معرفی کرد و فرمود علی جانشین من است و حسن و حسین امام هستند.
در کتب اهل سنت هم روایت داریم که رسول الله فرمود حسن و حسین ولایت دارند بر شما.
اما نام دیگر ائمه را فقط برای افرادی خاص برده است.
حالا امامان بعدی را مردم چطور بشناسند؟!! از معرفی امام قبل میشناسند، چطور امام حسین امام بعد را معرفی کرد؟ نزدیکترین شخص به امام حسین چه کسی است؟ فرزند خودش است و فقط امام سجاد است.
نفر بعدی را هم امام سجاد معرفی میکند، امامت در فرزندان است هیچ وقت به برادر یا عمو منتقل نمیشود.
روایت (۲)
یونس بن یعقوب گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام مىفرمود: خدا ابا و امتناع فرموده از اینکه امام ترا بعد از حسن و حسین علیهما السلام براى دو برادر قرار دهد.
روایت (۳)
ابن بزیع از امام رضا علیه السلام سؤال کرد: آیا امامت به عمو و دائى (امام سابق) مىرسد؟ فرمود: نه گوید: عرض کردم. به برادر؟ فرمود: نه؛ عرض کردم: پس به کى مىرسد؟ فرمود: به پسر من – و در آن روز امام رضا علیه السلام پسرى نداشت.
شرح حدیث:
امام رضا علیه السلام حدوداً در سن ۴۰ سالگی فرزنددار شدند.
از امام رضا علیه السلام سؤال شد بعد از شما امامت به چه کسی میرسد فرمود پسرم، وآنها میگفتند ایشان که پسر ندارد (اینها واقفیه بودند) که در امام رضا توقف کردند، و امام رضا علیه السلام در ۴۰ سالگی فرزنددار شد و وقتی فهمیدند اهل واقفیه ریزش کردند.
حدیث (۴)
امام صادق علیه السلام فرمود: بعد از امام حسن و امام حسین، امامت در دو برادر جمع نشود، بلکه فقط در فرزندان و فرزندان آنها باشد.
حدیث (۵)
عیسى بن عبدالله گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: اگر حادثهاى رخ دهد (یعنى اگر شما وفات کنید) که خدا به من نشان ندهاد، از کى پیروى کنم؟ حضرت به پسرش موسى علیه السلام اشاره کرد، عرض کردم: اگر براى موسى حادثهاى پیش آمد، از کى پیروى کنم؟ فرمود: از پسرش، عرض کردم: اگر براى پسرش حادثهاى رخ دهد و برادر بزرگ و پسر کوچکى داشته باشد، از کى پیروى کنم؟ فرمود: از پسرش، بعد هم یکى پس از دیگرى – و در نخسه صفوانیست: سپس همیشه همین طور.
پایان باب
باب: مواردی که خدای عز و جل و رسولش بر ائمه یکی پس از دیگری تصریح کردهاند.
روایت (۱)
ابو بصیر گوید: از امام صادق درباره قول خداى عزوجل (((خدا را فرمان برید و پیغمبر و کارداران خود را فرمان برید – ۵۹ نساء))) پرسیدم، فرمود: درباره على بن ابىطالب و حسن و حسین علیهم السلام نازل شده است (زیرا در آن زمان همان سه نفر از ائمه حاضر بودند)، به حضرت عرض کردم: مردم مىگویند: چرا على و خانوادهاش در کتاب خداى عزوجل برده نشده؟ فرمود: به آنها بگو: آیه نماز، بر پیغمبر صلى اللّه علیه و آله نازل شده و سه رکعتى و چهار رکعتى آن نام برده نشده تا اینکه پیغمبر صلى اللّه علیه و آله خود براى مردم بیان کرد و آیه زکوه بر آن حضرت نازل شد و نامبرده نشد که زکوه از هر چهل درهم یک درهم است، تا اینکه خود پیغمبر آن را براى مردم شرح داد و امر بحج نازل شد و به مردم نگفت هفت دور طواف کنید تا اینکه
خود پیغمبر صلى اللّه علیه و آله براى آنها توضیح داد.
و آیه (((اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم))) نازل شد و درباره على و حسن و حسن نازل شد، پس پیغمبر صلى اللّه علیه و آله درباره على علیه السلام فرمود: (((هر که من مولا و آقایم على مولا و آقاست))) و باز فرمود: در کتاب خدا و اهل بیتم به شما سفارش مىکنم. من از خداى عزوجل خواستهام که میان آنها جدائى نیندازد تا آنها را در سر حوض به من رساند، خدا خواسته مرا عطا کرد، و نیز فرمود: شما چیزیى به آنها نیاموزید که آنها از شما داناترند، و باز فرمود: آنها شما را از در هدایت بیرون نکنند و بدر گمراهى وارد نسازند.
اگر پیغمبر خاموشى مىگزید و درباره اهلبیتش بیان نمىکرد، آل فلان و آل فلان آن را براى خود ادعا مىکردند، ولى خداى عزوجل براى تصدیق پیغمبرش بیان آن حضرت را (که مقصود آل پیغمبر است نه آل فلان و فلان) در کتابش نازل فرمود (((همانا خدا مىخواهد ناپاکى را از شما اهل این خانه ببرد و پاکیزهتان کند، پاکیزه کامل – ۳۳ سوره احزاب) در خانهام سلمه و على و حسن و حسین و فاطمه علیهم – السلام بودند که پیغمبر صلى اللّه علیه و آله آنها را زیر عبا گرد آورد و سپس فرمود: خدایا هر پیغمبرى اهل و حشمى داشت، و اهل و حشم من اینهایند، ام سلمه گفت: من از اهل شما نیستم؟ فرمود: تو به خوبى مىگرائى، ولى اینها اهل و حشم من هستند. بنابراین چون پیغمبر صلى الله علیه و آله وفات یافت، براى پیشوایى مردم، على از همه مردم سزاوارتر بود، بجهت تبلیغات بسیارى که رسولخدا صلى الله علیه و آله نسبت به او فرموده بود، و دست او را گرفته و در میان مردم بپاداشته بود، و چون على درگذشت، نمىتوانست و اقدام هم نمىکرد که محمد بن على و نه عباس بن على و نه هیچیک از پسران دیگرش را (غیر از حسنین علیهماالسلام) در اهل پیغمبر داخل کند، زیرا در آنصورت حسن و حسین مىگفتند: خداى تبارک و تعالى آیه اهلبیت را درباره ما نازل فرمود، چنانکه درباره تو نازل کرد و مردم را باطاعت ما امر کرد، چنانکه باطاعت تو امر فرمود، و رسول خدا صلى الله علیه و آله نسبت به ما تبلیغ کرد، چنانکه نسبت به تو، تبلیغ فرمود و خدا ناپاکى را از ما برد چنانکه از تو برد، و چون على درگذشت، حسن علیه السلام بامامت سزاوارتر بود براى بزرگسالیش و چون وفات نمود، نمىتوانست و اقدام هم نمىکرد که فرزندان خودش را در امر امانت داخل کند و در میان آنها قرار دهد، در صورتى که خداى عزوجل مىفرماید: (((خویشاوندان در کتاب خدا به یکدیگر سزاوارترند))) زیرا در آن صورت حسین علیه السلام مىگفت: خدا مردم را به اطاعت من امر نمود، چنانکه به اطاعت تو و اطاعت پدرت امر فرموده و رسول خدا صلى اللّه علیه و آله درباره من هم تبلیغ کرده، چنانکه درباره تو و پدرت تبلیغ فرموده و خدا ناپاکى را از من برده، چنانکه از تو و پدرت برده است، پس چون امامت به حسین رسید، هیچ یک از اهل بیت او نمىتوانست بر او ادعا کند، همچنانکه او بر برادر و پدرش ادعا مىکرد، اگر آن دو مىخواستند امر امامت را از او به دیگرى بگردانند، ولى آنها چنین کارى نمىکردند، سپس زمانى که امامت به حسین علیه السلام رسید، معنى و تأویل آیه (((و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى کتاب الله))) جارى گشت، و بعد از حسین به على بن الحسین رسید، و بعد از على بن الحسین به محمد بن على رسید، آنگاه امام فرمود: مقصود از ناپاکى همان شک است، به خدا که ما درباره پروردگار خود هرگز شک نکنیم.
شرح حدیث (اولی الامر در مورد امام علی و امام حسن و امام حسین هست)
برای بعضی از مردم سؤال شده است که چرا اسم علی و خاندانش در قرآن نیامده است.
از زمان امام صادق تا الان این سؤال مطرح است که چرا امامت اهل بیت در قرآن نیامده است؟!!
نکته (بعضی از روایات آمده است که اسم ائمه در قرآن آمده ولی حذف شده است معلوم هست که این روایات جعلی است چون امام میتوانست بگوید دلیل دارد که نیامده)
حکم نازل میشود و رسول خدا تبیین میکند این حکم چطور است.
آیه قران«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ…
خداوند فرموده است اطاعت کنید از اینها و رسول الله فرموده اینان اهل بیت من هستند که باید اطاعت شوند.
حدیث ثقلین
إنّی تارکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین، ما إن تَمَسَّکتُم بهما لَن تَضلّوا: کتابَ اللّه وَ عترَتی أهلَ بَیتی، فَإنَّهُما لَن یفتَرقا حَتّی یردا عَلَی الحَوضَ.
من در میان شما دو چیز گران بها به یادگار میگذارم. اگر به آن دو چنگ زنید، هرگز گمراه نمیشوید: کتاب خدا و عترتم، [یعنی] دودمانم. این دو از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض [کوثر] بر من وارد شوند.
تا وقتی که قرآن هست اهل بیت هستند و الان اهل بیت امام زمان است، طبق حدیث اینها از هم جدا نمیشوند.
باید دو زانو نشست و از آنها علم گرفت، به دنبال آنها بروید هدایت میشوید و گمراه نمیشوید، کسانی که جلوی امامت را گرفتند یک امت را گمراه کردند.
وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَىٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاهَ وَآتِینَ الزَّکَاهَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا
و در خانههایتان قرار و آرام گیرید، و [در میان نامحرمان و کوچه و بازار] مانند زنان دوران جاهلیت پیشین [که برای خودنمایی با زینت و آرایش و بدون پوشش در همه جا ظاهر میشدند] ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید و زکات بدهید، و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید، جز این نیست که همواره خدا میخواهد هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت [که به روایت شیعه و سنی محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام اند] برطرف نماید، و شما را چنان که شایسته است [از همه گناهان و معاصی] پاک و پاکیزه گرداند.
این آیه تطهیر در وسط آیههای نسا النبی آمده که میفرماید شما مثل بقیه زنها نیستید اگر تقوا پیشه کنید، و اگر گناه کنید گناه شما دو برابر است.
در وسط اینها میگوید انما یرید الله لیذهب… تمام ضمیرها مؤنث است اما یکباره ضمیر مذکر میشود و میگوید شما اهل بیت زیرا خانه اینها چسبیده به زنان پیامبر بود و فقط در مورد اهل بیت میگوید اینها پاکیزه هستند و خدا خواسته پاکیزه باشند این خاندان.
رسول الله میآمد در چارچوب خانه علی و فاطمه میایستاد و میفرمود اینها اهل بیت من هستند.
در ذیل حدیث کسا رسول الله آنها را در زیر کسا جمع کرد در خانهام سلمه.
در آنجا که گفته شد در خانه عایشه بوده دروغ است چون میخواستند فضیلت سازی کنند برای عایشه.
کسی که ولایت داشت بر مردم علی بن ابیطالب بود همانطور که رسول الله ولایت داشت.
میگوید امام علی هم از جانب خودش نمیتوانست کس دیگر را امام قرار دهد.
فرمود شک در مورد خدا را از ما دور کرده و بخدا در مورد خداوند ما شک نکردیم ابداً.
تا امام سجاد اختلافی نیست و اختلاف در مورد ائمه بعد از امام سجاد شروع میشود.
الحمدلله علی الولایه