۱۴۰۳-۷-۵ شرح اصول کافی
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹الحمدالله رب العالمین الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا و طبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا العبد المؤید الرسول المسدد المحمود الاحمد ابوالقاسم المصطفی محمد
پنج شنبه؛ ۱۴۰۳/۷/۵-اصول کافی، جلد اول
🧿موضوع: در شان سوره انا انزلناه فی لیله القدر و تفسیر آن
🖊نکته: «در یک عصر اگر دو امام معصوم باشد یک امام ناطق و امام دیگر صامت است»
🖊 سند و متن این حدیث مشکل دارد و فقط از روی آن میخوانیم.
🖊اصول کافی از محکمترین و بهترین کتابهای
حدیثی شیعه است، اما در این کتاب هم احادیث
جعلی پیدا میشود و با آن ریزه کاریها میتوان متوجه صحت حدیث شد.
⬅️روایت (۲)
🖊️ترجمه:
امام صادق علیه السلام فرمود: در آن میان که پدرم نشسته بود و افرادی هم نزد او بودند، ناگهان او را خندهای گرفت که دو چشمش پر از اشک شد، سپس فرمود: میدانید چه مرا بخنده آورد؟ گفتند: نه، فرمود: ابن عباس معتقد است که از جمله کسانی که (۳۰ سوره ۴۱) (((گفتهاند: پروردگار ما خداست و سپس استقامت کردند – دنباله آیه: – فرشتگان برایشان نازل شوند که بیم مدارید و غم مخورید))) من باو گفتم: ابن عباس! تو فرشتگان را دیدهئی که دوستی خود را نسبت بتو در دنیا و آخرت و ایمنی ترا از بیم و اندوه خبر دهند؟! ابن عباس گفت: خدای تبارک و تعالی فرماید: (۱۰ سوره ۴۹) (((همانا مؤمنین برادر یکدیگرند))) پس تمام امت در این حکم شریکند (یعنی همچنانکه من فرشتگان را ندیدهام، سایر مؤمنین با استقامت هم ندیدهاند).
امام علیه السلام فرماید: من خندیدم (شاید جهت خنده حضرت اینست که: مقصود از استقامت در آیه، استقامت بر حق است در هر گفتار و کردار و آن ملازم با عصمت و مختص بائمه علیهم السلام است و ابن عباس گمان میکند که هر گونه استقامت و هر مومنی را شامل میشود) و باو گفتم: راست گفتی (مؤمنین برادر یکدیگرند) ولی ابن عباس! ترا بخدا آیا در حکم خدای جل ذکره اختلافی هست؟ گفت: نه، گفتم: رأی تو چیست درباره مردیکه با شمشیر انگشتان دست مردی را بیندازد و فرار کند و مرد دیگری بیاید و کف دست او را قطع کند، اگر تو قاضی باشی و او را نزد تو آورند، چه خواهی کرد؟ گفت: بکسی که کف دست را بریده میگویم: باید دیه کف دست او را بدهی و بدست بریده میگویم با او بهر چه خواهی مصالحه کن و او را نزد دو عادل میفرستم (تا دیه کف او را معین کنند).
من گفتم: در حکم خدای عز ذکره اختلاف پیدا شد (زیرا اول گفتی مصالحه کنند و سپس گفتی نزد دو عادل میفرستم) و سخن اولت را باطل کردی (که گفتی در حکم خدا اختلاف نیست) خدای عز ذکره هرگز نخواسته که موضوعی راجع بحدود در میان خلقش پیدا شود و تفسیر و حکمش در زمین نباشد، درست کسی که کف را بریده قطع کن و دیه انگشتان را باو برگردان (وسائل ج ۳ ص ۴۸۱- این حدیث را با سه طریق ذکر نموده و طبق آن فتوی داده است و مجلسی ره گوید: بیشتر اصحاب ما باین حدیث عمل کردهاند مرآت ص ۱۷۹) حکم خدا در شبی که بر امتش نازل کرده است، (شب قدر) چنین است. اگر تو بعد از آنکه از پیغمبر صلی الله علیه و آله شنیدهای آنرا انکار کنی، خدایت بدوزخ فرستد، همچنانکه چشمت را کور کرد، روزیکه علی بن ابیطالب را انکار کردی. ابن عباس گفت: بهمان جهت چشمم کور شد (؟) امام علیه السلام فرمود: تو از کجا این را دانستی؟ بخدا که چشم او جز از ضربه پر فرشته کور نشد، سپس خندیدیم و او را در آنروز بواسطه سستی عقلش رها کردم.
سپس او را دیدم و گفتم: ابن عباس! تو هیچگاه مثل دیروز راست نگفتی، علی بن ابیطالب علیه السلام به تو فرمود: شب قدر در هر سالی هست و امر آن سال (حکم خدا و مقدر بندگان) در آن شب نازل میشود و برای آن امر (که نازل میشود) و الیانی بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله تعیین شده است. تو گفتی: آنها چه کسانند؟ علی علیه السلام فرمود: من و یازده نفر امامان محدث از صلب من میباشیم، تو گفتی: من عقیده ندارم که شب قدر جز با پیغمبر باشد (یعنی پس از وفات پیغمبر صلی الله علیه و آله امر خدا در شب قدر بر کسی نازل نشود) آنگاه فرشتهایکه با او سخن میگفت، مجسم شد و گفت: ابن عباس! دروغ گفتی، من با دو چشمم فرشتهای را که با علی علیه السلام سخن میگفت، دیدهام ولی علی علیه السلام فرشته را با چشمش ندیده بلکه با قلبش دریافته (و آواز او) در گوشش قرار گرفته سپس با پر خود بتو زد که کور گشتی.
ابن عباس گفت: در هر چه ما با یگدیگر اختلاف کنیم، حکمش با خداست. امام علیه السلام فرماید: من گفتم مگر خدا در هیچیک از احکامش، دو گونه حکم میکند؟
(در حکم خدا اختلاف پیدا میشود؟) گفت: نه فرمود: همینجاست که هلاک شدی و هلاک کردی (یعنی چون علم بدون اختلاف که فقط بواقع و حقیقت ناظر است و متصل بوحی الهیست، تنها نزد ماست که جانشینان پیغمبر صلی الله علیه و آله میباشیم و علومی که در دست مردمست، همه متناقض و مختلف است، اگر تو هم به علم خویش متکی شود، خودت هلاک گشته و دیگران را هلاک کردهای).
🖊توضیح علامه مجلسی (ره) گوید: مناظره بین امام باقر علیه السلام و ابن عباس لابد در زمان کودکی امام و حیات پدرش زین العابدین علیهما السلام بوده است، زیرا تولد امام باقر علیه السلام در سال ۵۷ هجری بوده و وفات ابن عباس در سال ۶۸ و وفات امام چهارم در سال ۹۵ بوده است، و اما راجع ب شب قدر میان امامیه خلافی نیست که بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله تا انقراض دنیا شب قدر و فضیلتش باقیست و در شب قدر هر سال ملائکه و روح نازل میشوند و بیشتر و عامه هم چنین معتقدند.
🖊بحث این است که آیا لیله القدر فقط در زمان
پیامبر ص بود یا بعد از پیامبر ص هم هست؟!
بله هر سال ملائکه و روح بر قلب انسان کامل نازل میشوند.
فعل مضارع است و استمرار دارد.
🕋بسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ ﴿۱﴾
ما [قرآن را] در شب قدر نازل کردیم (۱)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَهُ الْقَدْرِ ﴿۲﴾
و از شب قدر چه ادراکی داری (۲)
لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿۳﴾
شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است (۳)
تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ﴿۴﴾
در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان برای هر کاری [که مقرر شده است] فرود میآیند (۴)
🖊الآن این مطلب را علمای عامه قبول دارند منتهی در صدر اسلام این مسئله داستان داشت برای غاصبان خلافت؛ یعنی غاصبان حق امیرالمومنین ع میگفتند اگر بگوییم لیله القدر هست مردم میگویند بر چه کسی نازل میشوند؟ آیا نباید به وصی رسول الله نازل شود؟
پس برویم سراغ کسی که صاحب این مقام است مانند پیامبر.
لذا بعد از رسول الله شب قدر را انکار میکردند و در این حدیث هم میخواهد همین را بگوید.
🖊اما بعد که علمایشان آمدند و یک مقدار عقلانیت بخرج دادند گفتند لیله القدر بر داشتنی نیست و هر سال فرشتگان و روح نازل میشوند و امر سال را بر امام ع نازل میکنند و خودشان این جا گیر کردهاند که این امام ع چه کسی است که فرشتگان و روح بر او نازل میشوند؟
(ودر این روایت میخواهد همین را بگوید و ضعیف است و بنده به این حدیث
اعتقادی ندارم)
⬅️روایت (۳)
۳- وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ یَقُولُ یَنْزِلُ فِیهَا کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ وَ الْمُحْکَمُ لَیْسَ بِشَیْئَیْنِ إِنَّمَا هُوَ شَیْءٌ وَاحِدٌ فَمَنْ حَکَمَ بِمَا لَیْسَ فِیهِ اخْتِلَافٌ فَحُکْمُهُ مِنْ حُکْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ حَکَمَ بِأَمْرٍ فِیهِ اخْتِلَافٌ فَرَأَى أَنَّهُ مُصِیبٌ فَقَدْ حَکَمَ بِحُکْمِ الطَّاغُوتِ إِنَّهُ لَیَنْزِلُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ إِلَى وَلِیِّ الْأَمْرِ تَفْسِیرُ الْأُمُورِ سَنَهً سَنَهً یُؤْمَرُ فِیهَا فِی أَمْرِ نَفْسِهِ بِکَذَا وَ کَذَا وَ فِی أَمْرِ النَّاسِ بِکَذَا وَ کَذَا وَ إِنَّهُ لَیَحْدُثُ لِوَلِیِّ الْأَمْرِ سِوَى ذَلِکَ کُلَّ یَوْمٍ عِلْمُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْخَاصُّ وَ الْمَکْنُونُ الْعَجِیبُ الْمَخْزُونُ مِثْلُ مَا یَنْزِلُ فِی تِلْکَ اللَّیْلَهِ مِنَ الْأَمْرِ ثُمَّ قَرَأَ وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَهٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَهُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ
⤴️ترجمه:
امام محمد تقی علیه السلام فرماید: خدای عزوجل راجع بشب قدر فرموده است (۴ سوره ۴۴) (((در آنشب هر امر محکمی تفصیل داده شود))) خدا میفرماید: هر امر محکمی از آسمان نازل میشود و محکم دو چیز نیست، بلکه تنها یک چیز است، پس هر که حکم بیاختلاف کند، حکمش حکم خدای عزوجل است و هر که حکمی کند که در آن اختلافی باشد و خود را مصیب داند، بحکم طاغوت (باطل) حکم کرده است.
همانا سال بسال در شب قدر تفسیر و بیان کارها بر ولی امر (امام زمان) نازل میشود، در آن شب امام علیه السلام درباره کار خودش چنین دستور میگیرد و راجع بکار مردم هم بچنین و چنان مأمور میشود، و نیز برای ولی امر غیر از شب قدر هم در هر روزیکه خدای عزوجل صلاح داند، مانند آنشب امر مخصوص و پوشیده و شگفت در گنجینه پدید میآید، سپس قرائت فرمود: (آیه ۲۶ سوره ۳۱) را (((اگر همه درختانی که در زمین هست قلم باشد، و دریا و هفت دریای دیگر بکمک او مرکب شود، کلمات خدا تمام نشود، زیرا که خدا نیرومند و فرزانه است))).
⤴️توضیح مجلسی (ره) گوید: از این حدیث استفاده میشود که در شب قدر آیات قرآن توضیح داده میشود، محکم و متشابهش جدا میشود آیات مجملش بیان میشود، آیات متشابهش تأویل میشود، مطلقاتش مفید میگردد و خلاصه انزال قرآن کامل میشود بطوریکه برای مردم هدایت باشد (و مناسب پیش آمدها و اوضاع مردم در آنسال باشد) سپس مجلسی گوید: مراد بامر محکم امر معلوم یقینی است که حتمی و واقعی باشد و در
شب قدر نازل میشود و لازمست که در زمین عالمی باشد که آن امر واقعی را بداند وگرنه انزال آن فائدهای ندارد و آن عالم هم جز امام معصومی که از جانب خدا مؤید است نباشد، پس آیه دلالت دارد که در هر عصری تا انقراض تکلیف خدا از روی زمین، باید امامی که تمام امور دین را از جزئی و کلی بداند، موجود باشد و اطاعت او هم بر مردم لازمست.
🖊در لیله القدر هر سال برای امام ع حقایق
نازل میشود یعنی آن دستوراتی که در کل سال دارد را در لیله القدر میگیرد و احکام و دستورات درمورد کارهای مردم را دریافت میکند و اینکه چه اتفاقاتی در امسال میافتد و چگونه باید حکم کنی وکجا سکوت کنی و یا فرمان بدهی، یا قیام کنی یا قعود کنی و در فلان حادثه شعار بدهی یا ندهی و در فلان کار دخالت کنی یا دخالت نکنی.
مثلاً آقا سیدالشهدا ع قیام کردند اما امام سجاد ع کارشان این بود که نماز بخوانند و عبادت کنند و دعا بخوانند و امام باقر ع و امام صادق ع دستور دیگری داشتند که علوم را برای شیعیان باز کنند و گسترش دهند و دیگر امامان هم دستور خودشان را داشتند؛ و باز یک اموری هست که در هر روز به امام ع گفته میشود؛ غیر از آن امری که در شب لیله القدر نازل میشود؛ میخواهد بگوید که علم امام ع پایان نا پذیر است چه آنچه در لیله القدر دریافت میکند چه در غیر لیله القدر دریافت میکند و علم ویژه و پنهان و نوشته شده است.
🖊 (البته این حدیث باز بر همان سند است و اشکال دارد)
⬅️روایت (۴)
🖊ترجمه:
امام صادق علیه السلام فرمود: علی بن حسین علیهما السلام میفرمود: (((انا انزلناه فی لیله القدر))) راست فرمود خدای عزوجل که قرآن را در شب قدر نازل فرمود (((تو میدانی شب قدر چیست؟))) پیغمبر (ص) فرمود: نمیدانم، خدای عزوجل فرمود: (((شب قدر از هزار ماه بهتر است))) که شب قدر ندارد (یعنی شب قدر از هزار ماه غیر رمضان بهتر است تا تفضیل شئی بر نفس لازم نیاید) خدا به پیغمبر (ص) فرمود: میدانی چرا آن یکشب از هزار ماه بهتر است؟ گفت: نه، فرمود: زیرا (((در آنشب فرشتگان و جبرئیل به اجازه پروردگارشان برای هر مطلبی نازل میشوند))) و چون خدای عزوجل نسبت بچیزی اجازه دهد آنرا پسندیده است (((آنشب تا بر آمدن سپیده دم سلام است))) خدا میفرماید: ای محمد: فرشتگان و جبرئیل از آغاز فرود آمدنشان تا طلوع صبح سلام مرا برای تو میآورند.
و در آیه دیگر قرآن میفرماید: (۲۷ سوره۸) (((بترسید از فتنهای که تنها بستمگران نمیرسد))) یعنی آنها که درباره (((انا انزلناه فی لیله القدر))) ستم کردند و در آیه دیگر قرآنش فرمود (۱۳۷ سوره ۳) (((محمد جز فرستادهای نیست که پیش از او فرستادگان بوده و در گذشتهاند، آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، شما بعقب بر میگردید، هر که بعقب برگردد، بخدا زیانی نمیزند، و خدا سپاسگزاران را پاداش خواهد داد))) خدادر آیه اول میفرماید: چون محمد بمیرد، مخالفین امر خدای عزوجل گویند (((شب قدر هم با پیغمبر (ص) در گذشت))) این فتنهای بود که تنها به آنها رسید و بسبب آن بعقب بر گشتند، زیرا اگر میگفتند شب قدر (بعد از پیغمبر (ص)) از میان نرفته ناچار برای خدای عزوجل در آنشب امری لازم است (که فرود آید) و چون بامر اعتراف کردند، چارهای نیست جز اینکه صاحب الامر هم باشد.
⤴️شرح: علامه مجلسی گوید: مقصود از روح یا جبرئیل است و یا بزرگترین فرشته خدا و یا مخلوقی که از جنس فرشته نیست و اشرف و اعظم از آنها است.
طبرسی (ره) گوید: آنشب را شب قدر گویند زیرا خدا هر چه در آن سال واقع میشود در آنشب تقدیر میکند و حکم مینماید و گفتهاند: برای اینستکه شب مبارکیست و خیر و برکت و مغفرت در آنشب نازل میشود، پس قدر و منزلت دارد و گفتهاند: برای اینستکه طاعات در عبادات در آنشب ثواب بسیار دارد انتهی.
وهمین است معنی (((شب قدر از هزار ماه بهتر است))) یعنی با وجود اینکه قطعات زمان و ایام از نظر ما مساوی و برابر است ولی از نظر خالق جهان و صانع زمین و زمان روز جمعه بر سایر روزها شرافت دارد، ماه رمضان بر سایر ماهها رجحان و فضیلت دارد، عید فطر و عید قربان در میان ایام امتیاز مخصوصی دارد، عبادت در شب قدر از عبادت هزار ماه بهتر است. خدائیکه منظومه شمسی را ساخته و ماه و سال و شب وروز پدید آورده، چنین مقرر داشته است الا یعلم من حلق و هو اللطیف الخبیر آیا میشود که خالق دقیق کاردان نداند.
و اما راجع به تعیین شب قدر، مجلسی (ره) فرماید: بعضی از عامه گفتهاند. یکشب نامعلوم در میان سال است: برخی گفتهاند: از ماه رمضان خارج نیست و بعضی شب اول و هفتم و هفتدهم را گفتهاند ولی نزد ما شیعیان اختلافی نیست که شب قدر از شبهای ۱۹ و ۲۱ و۲۳ رمضان خارج نیست.
🖊و اما راجع به نزول قرآن در این شب، مرحوم طبرسی گوید: خدا در این شب همه قرآن را از لوح محفوظ به آسمان پائین فرود آورد و سپس جبرئیل در مدت ۲۳ سال آنرا کم کم بر پیغمبر (ص) نازل کرد.
موضوع دیگر اختلاف عامه و خاصه در نزول ملائکه است. علماء عامه میگویند: نزول ملائکه و جبرئیل فقط در زمان پیغمبر (ص) بوده و پس از وفات آن حضرت قطع شده است، علماء خاصه (شیعه) گویند: اولاً کلمه «تنزلل» فعل مضارع است و دلالت بر استمرار میکند، پس باید نزول ملائکه در هر شب قدری ادامه داشته باشد و ثانیاً استدلالی است که امام چهارم علیه السلام به کمک دو آیه دیگر قرآن مینماید. بدین ترتیب که:
خدای تعالی در سوره آل عمران میفرماید: اگر پیغمبر از میان شما برود، به عقب بر میگردید، یعنی مانند دوران جاهلیت که بدون رهبر و پیشوا بودید، خود را بدون رهبر میدانید، زیرا میگودید: خدا در روی زمین، پس از پیغمبر خلیفهای نگذاشته که ملائکه در شب قدر امور آن سال را از جانب خدا برای او بیاورند و در سوره انفال که راجع بفتنه فرموده است: مقصود از فتنه همان ارتداد بیشتر مسلمین و رو گردانیدن آنها از علی ابیطالب علیه السلام است و در کلمه «لا تصین» بعضی از قراء «لتصیبن» قرائت کردهاند و آن مطابق تفسیری است که امام علیه السلام فرمود.
🖊آنچه به نظر کوتاه من رسید اینستکه علاوه بر این دو استدلال به عامه گفت، اگر بعد از وفات پیغمبر (ص) شب قدر و نزول ملائکه از بین رفته باشد، لازم آید که این آیه قرآن مرده باشد و بعد از پیغمبر (ص) معنی و مصداق نداشته باشد، در صورتیکه تمام آیات قرآن، مانند خورشید تابان همیشه در جریان و با وضع زمان قابل انطباق است، چنانچه در اخبار باین معنی تصریح شده است.
🖊این که میفرماید (و ما ادراک) میخواهد عظمت لیله القدر را بیان کند که ورای ادراک بشری است.
حتی در روایتی آمده که رسول الله در جواب این آیه فرموده است: لا ادری.
یعنی من نمیدانم، که از حیث نبوتش میفرماید.
لذا اگر میبینید پیامبر میداند از حیث ولایتش
میداند نه از حیث نبوتش!
🖊اگر لیله القدر همیشگی است پس امر خدا هم همیشه در حال نزول است پس حتماً صاحب امر
هم هست که امر خدا را دریافت کند.
در صدر اسلام منکر این مطلب میشدند چون میدانستند صاحب امر امیرالمومنین است.
🖊امیرالمومنین ع صاحب الامر است و وارث
رسول الله ص است که دائماً متصل به ملکوت است.
صاحب «اناانزلناه فی لیله القدر» است
مطلب این نیست که علی شجاعتر و قویتر است و یا علم او بیشتر است؛ صحبت از این است که امام از جانب خداست؛ این امر از
جانب خداست؛ این نیست که دست کسی
را بگیریم بلند کنیم بالا که این خلیفه است.
✓نکته:
در نمازها سوره توحید که میخوانیم
سوره بعدی را سوره قدر بخوانیم.
شخصی که همراه امام رضاع بود از مدینه تا مرو
میگفت دقت میکردم در نمازها ایشان
سوره توحید و سوره «اناانزلناه» میخواند.
⬅️روایت:
رسول خدا ص وقتی در معراج بودند
در رکعت اول سوره توحید و در رکعت دوم
سوره «اناانزلناه» خواندند.
🖊آقاجان حضرت علامه فرمودند:
روایاتی داریم از امامان اهل بیت ع که در
نماز در رکعت اول سوره «اناانزلناه» و در
رکعت دوم سوره توحید میخواندند.
⬅️روایت: از امام ع سوال کردند آقا در مورد بعضی از سورههای قرآن ثوابهای زیادی بیان شده است. ما گاهی وقت میخواهیم این سورهها را در نمازمان بخوانیم؛ بعد یادمان میافتد که سوره «اناانزلناه» را بخوانیم چکار کنیم!!
🖊حضرت فرمود: هر سورهای را خواستید بخوانید «اناانزلناه» بخوانید ثواب آن سوره را هم به شما میدهند، چون سوره ولایت است؛ سوره امامت است.
🖊پس در نمازها سوره توحید و سوره قدر خوانده شود.
الحمدلله علی الولایه