۱۴۰۳-۱۱-۴ شرح اصول کافی واگذاری امر دین به پیغمبر و ائمه ع
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا و طبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا العبد المؤید الرسول المسدد المحمود الاحمد ابوالقاسم المصطفی محمد»
پنجشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۴، اصول کافی جلد اول،
🧿باب «واگذاری امر دین به پیغمبر و ائمه ع»
⤵️«مقدمه»
🖋خداوند پیامبر را ادب کرد و امور دین را به دست او سپرد پس حلال و حرام را فقط رسول الله است که مشخص میکند و هیچ فقیهی نمیتواند از خودش این کار را انجام بدهد.
🕋آیه قرآن
🖋أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ…
اطعیوا الرسول یعنی هرچه که در قرآن نیامده و پیامبر دستور داده است باید اطاعت شود.
⤵️ادامه بحث»
⬅️روایت (۷)
⬅️حضرت ابی جعفر علیه السّلام فرمود: قانون خونبهای چشم و خونبهای جان را پیغمبر صلی اللّه علیه و آله وضع فرمود و نبیذ (شراب خرما) و هر مست کنندهئی را او حرام کرد، مردی عرضکرد: پیغمبر صلی اللّه علیه و آله وضع قانون کرد بدون آنکه دستوری نسبت بآنها آمده باشد؟! فرمود: آری تا کسانیکه اطاعت رسول میکنند از نافرمانان او مشخص شوند.
🖋شرح حدیث:
در میان صحابه بعضی از افراد بیادب بودند، یکی از علما گفته است من ۲۰۰ مورد در روایات پیدا کردم که رسول خدا وقتی چیزی میفرمودند آن بی ادبها میگفتند این از قول خودت است یا از قول خداوند است؟!!!
خدا از رسول خدا جدا نیست.
⬅️روایت (۸)
⬅️امام صادق علیه السّلام فرمود: نه، بخدا سوگند که خدا امری را بخلقش واگذار نفرموده است، مگر بپیغمبر صلی اللّه علیه و آله و ائمه علیهم السّلام. خدای عزوجل فرموده است (((ما این کتاب را بحق و درستی بر تو نازل کردیم تا بآنچه خدایت ارائه داده حکم کنی – ۱۰۶ سوره ۴ -))) و این آیه درباره اوصیاء پیغمبر هم جاریست.
🖋شرح حدیث(هیچ فقیهی نمیتواند از خودش حلال و حرام کند و نظر بدهد باید تحقیق کند کشف کند و وو… و از قران دلیل بیاورد.
⬅️ روایت (۹)
⬅️امام صادق علیه السّلام میفرمود: خدای عزوجل رسولش را تربیت کرد تا چنانکه میخواست او را استوار ساخت، سپس باو واگذار کرد و فرمود (((آنچه را رسول برای شما آورد بگیرید و از آنچه نهیتان کرد باز ایستید))) و آنچه را خدا بپیغمبرش واگذار کرده، بما واگذار فرموده است.
🖋شرح حدیث:
یعنی اینکه خداوند ابتدا رسول خدا را به تکامل رسانید و بعد امر دین را به او سپرد، لذا آنچه رسول خدا میفرماید عین دین است و در مورد اوصیاء پیامبر هم همینگونه است که هرچه میگویند از طرف خداوند تفویض شده است به آنها.
🖋جناب حافظ
/به مِی سجّاده رنگین کُن گَرَت پیرِ مُغان گوید
که سالِک بیخبر نَبْوَد ز راه و رسمِ منزلها/
⤴️ اگر پیر مغان به شما گفت سجاده خود را با شراب رنگین کن باید انجام بدهید، منظور اینکه مطیع خدا و رسول خدا و امامان اهل بیت باشید.
⬅️روایت (۱۰)
⬅️زید شحام گوید: از امام صادق علیه السّلام راجع بقول خدایتعالی (((اینست عطاء ما، خواهی ببخش و خواهی نگهدار، حسابی نیست))) پرسیدم. فرمود: خدا بسلیمان سلطنت بزرگی داد (و این آیه درباره اوست) سپس این آیه درباره رسولخدا صلی اللّه علیه و آله جاری گشت، پس برای او رواست که هر چه خواهد، بهر که خواهد ببخشد و از هر که خواهد باز گیرد، و خدا باو بهتر از آنچه بسلیمان داد عطا فرمود، زیرا فرموده است (((آنچه را رسول برای شما آورده بگیرید و از آنچه منعتان کرده باز ایستید ۷ سوره ۵۹ -))) (پس اختیارات جناب سلیمان نسبت به مال دنیا و اختیارات رسول خدا صلی اللّه علیه و آله نسبت بامر و نهی بندگانست در امور دینی).
🖋شرح حدیث:
((این عطای ماست پس خواهی ببخش یا امساک کن))
این آیه در مورد حضرت سلیمان است.
امام صادق فرمود: خداوند به حضرت سلیمان یک
ملک عظیم عنایت کرد و بعد این آیه جاری شد.
اما خداوند آنچه عطا کرده به رسول الله افضل از آنی است که عطا کرده است به سلیمان نبی.
((آنچه که رسول میآورد بگیرید و از آنچه نهی میکند باز ایستید))
این آیه بالاتر از آیه اول است زیرا در آیه اول به حضرت سلیمان میفرماید: به هر کس خواستی ببخش و به هر کس خواستی نبخش بدون حساب اما این جا مخاطب مردماند و میفرماید که آنچه رسول الله میآورد را بگیرید و از آنچه نهی میکند باز ایستید.
آنجا مخاطب خود حضرت سلیمان است ولی این جا به مردم میگوید شما در مقابل رسول الله باید این گونه باشید و به هر کس بخواهد میدهد به هر کس بخواهد نمیدهد، اختیار به ایشان تفویض شده است.
این که میفرماید به غیر حساب یعنی حسابش پیش رسول الله است و مردم بی خبرند.
🖋در یکی از جنگها خیلی غنیمت به دست مسلمانها افتاد بعد رسول اکرم در تقسیم غنائم به یک طریق خاصی عمل کرد و به اهل مکه چند شتر و به اهل مدینه چند تا گوسفند میداد که بعضی از اهل مدینه یک مقدار دلگیر شده بودند، رسول اکرم اینها را صدا کرد فرمود که الان پیش خودتان می گویید که رسول خدا غنائم را به مکیها
چند برابر داد با اینکه ما کمکش کردیم، ما پناهش دادیم، اهل مدینه شرمنده شدند، رسول خدا فرمود اما شما دقت نکردید من غنیمتی که برای خودم برداشتم به اندازهای بود که به شماها دادم و من غنائم را به آنها دادم اما خودم را به شما دادم و در مکه نماندم، که اینها به گریه افتادند بعد یک نفر از اینها یک شعری گفت که من از فلانی اهل مکه کمتر نیستم اگر او چند تا شتر برده است که رسول الله به امیرالمؤمنین فرمود علی جان این را ببر و زبانش را کوتاه کن. امیرالمؤمنین دستش را گرفت گفت بیا بریم! این میگوید من داشتم قالب تهی میکردم و اگر میدانستم کسی میتواند از دست علی نجاتم بدهد بهش پناهنده میشدم، میگوید همین طور که من را میبرد گفتم علی جان واقعاً میخواهی زبان من را ببری، ایشان هم هیچی نمیگفت، بعد من را آورد تا کنار گوسفندها و شترها فرمود برو هرچند تا میخواهی انتخاب کن برای خودت و بردار، میگوید تازه آن جا فهمیدم زبانش را کوتاه کن یعنی چه! بعد میگوید که یا علی تو اگر خودت بودی چه کار میکردی؟ امیرالمؤمنین فرمود من اگر خودم بودم راضی میشدم به همان قسمتی که رسول الله برایم مشخص کرده است، گفت پس من هم به همان راضیام .
🖋منظور اینست که وقتی رسول الله اینگونه تقسیم میکند قطعاً حسابی خاص پیش خودش دارد که دیگران بیخبرند.
فرمود: آنچه رسول الله آورده بگیرید و از آنچه نهی کرده باز ایستید، رسول خدا گفته بعد از من جانشین من علی بن ابی طالب است، حالا همه اصحاب جمع بشوند بگویند نه! اصحاب کارهای نیستند! آنچه رسول الله (ص) میآورد بگیرید.
➖««پایان باب»» ➖
🧿باب «در اینکه ائمه مانند کدام دسته از گذشتگان میمانند و کراهت قول به نبوت ایشان»
⤵️«مقدمه»
🖋در این که ائمه مانند چه کسانی از گذشتگان هستند و ناروا بودن سخن در پیامبری آنان.
اگر کسی بگوید امام پیامبر است اشکال دارد! پس ائمه در قرآن و در بین گذشتگان شبیه به چه کسانی هستند.
این بحث را دقت کنید چون معجزه از ائمه سر میزند درحالیکه پیامبر که نیستند، پس چگونه معجزه دارند؟! چگونه ائمه علم غیب دارند؟
با قرآن باید اثبات کنید!!!!
⬅️روایت (۱)
⤴️ترجمه:
حمران بن اعین گوید: بامام باقر علیه السّلام عرضکردم: علماء (امامان) چه موقعیتی دارند؟ فرمود: مانند ذوالقرونین و همدم سلیمان (آصف بن برخیا) و همدم موسی علیهم السلام (یوشع بن نون یا جناتب خضر) میباشند.
⤵️شرح حدیث
🖋 فرمود ائمه مانند ذوالقرنین و مانند صاحب سلیمان یعنی حضرت آصف بن برخیا و مانند صاحب موسی یعنی حضرت خضر علیهم السلام اند.
ذوالقرنین داستانش در سوره کهف آمده است و کسی است که با خدا مکالمه میکند و ذوالقرنین کسی بود که صاحب شرق و غرب عالم بود اما آیا ذوالقرنین پیامبر بود؟ نخیر.
روایات هم داریم که ذوالقرنین پیغمبر نبود اما صاحب شرق و غرب عالم بود و تمام اسباب در اختیارش بود.
🕋آیه قرآن ((از تو سؤال میکنند در مورد ذوالقرنین))
گفتیم وقتی سؤال میکنند یعنی او یک شخصیتی خاص بوده است که در قبل مطرح بوده.
قضیه دوم این که وقتی سؤال میکنند یعنی دقیق نمیدانند که او کیست و در قرآن برای ذوالقرنین اصلاً سپاهی مطرح نشده و ایشان تنهاست و لشکر ندارد و جناب ذوالقرنین حتی به آنها که یأجوج و مأجوج بهشان حمله میکردند گفت مرا کمک کنید، اگر سپاه داشت که به نیروی آنها احتیاج نداشت پس او پادشاه نبود.
از تورات در قسمت عهد عتیق در کتاب دانیال آوردیم که در مکاشفهای حضرت دانیال میگوید
قوچی را دیدم که صاحب دو شاخ بود که یک شاخ کوتاهتر و یک شاخ بلندتر بود، او به طرف شمال رفت، به طرف جنوب رفت و به طرف شرق رفت، سه جهت را میگوید که او در زیر سم خودش در مینوردید، میگوید شاخهایش یکی جلوتر بود و یکی عقبتر بود آن که جلوتر بود کوتاهتر و آن که عقبتر بود بلندتر بود.
بعد یک قوچی تک شاخ آمد و این را زد و کشت،
از پیامبر میپرسند میفرماید او که دو شاخ داشت یعنی ذو القرنین، امیر المومنین
است که دو شاخ دارد یعنی دو تا فرزند دارد امام حسن و امام حسین، آنی که جلوتر است امام حسن است که کوتاهتر است و آنی که عقبتر است امام حسین است که بلندتر است چون در ذریه او امامت وجود دارد، بعد به سه جهت سیر میکند اشاره به سه جنگ امیرالمؤمنین دارد و بعد یک تک شاخ میآید و می زند او را میکشد که منظور معاویه بود که امیرالمؤمنین را به شهادت رساند.
ذوالقرنین پیغمبر نیست اما خدا با او مکالمه میکند و حرف می زند و اسباب را به او داده است و او صاحب شرق و غرب عالم است.
بعد فرمود ما مانند صاحب سلیمان هستیم، کسی که علمی از کتاب نزد او بود که این جناب آصف بن برخیا بود که در چشم بهم زدنی تخت بلقیس را حاضر کرد.
❗نکته:
گفتند ایشان یک ذکری داشت که با آن ذکر تخت بلقیس را جابجا کرد و آن ذکر به عبری «اهیا شر اهیا» بود که به زبان عربی میشود «یاحی یاقیوم» که ذکری عظیم است.
🖋 صاحب موسی، حضرت خضر علیه السلام بود که میفرماید از نزد خویش به او رحمتی عطا کرده بودیم و از نزد خود به او علم داده بودیم یعنی علم لدنی داشت، علم لدنی علمی است که از نزد خداوند بدون واسطه افاضه میشود و کسبی نیست!
و داستان حضرت خضر و حضرت موسی را که بخوانید متوجه میشوید حضرت خضر چه علومی داشت که حتی موسی کلیم الله هم تاب آن را نداشت درحالیکه خضر پیامبر نیست و موسی پیامبر اولوالعزم است.
⬅️روایت (۲)
⤴️امام صادق علیه السّلام فرمود: درباره ما بدانستن حلال و حرام باید توقف کرد. اما نبوت، نه (ما تنها حلال و حرام میدانیم و پیغمبر نیستیم).
⤵️شرح حدیث:
مردم عقولشان ضعیف است، چهار تا کرامت میبینند فکر میکنند خداست.
به امیرالمؤمنین میگفتند خدا بعد ایشان میفرمود من بندهٔ خدایم و خداوند منزه است. آنها میگفتند نه تو خدایی. جالب است که ایشان را خدا میدانستند اما حرفش را قبول نمیکردند و فکر میکردند بهتر از خدا میدانند.
⬅️روایت (۳)
⤴️ایوب بن حر گوید شنیدم امام صادق علیه السّلام میفرمود: خدای – عز ذکره – با پیغمبر شما بپیغمبران خاتمه داد، پس از او هرگز پیغمبری نباشد و با کتاب شما (قرآن) بکتب آسمانی خاتمه داد، پس بعد از آن هرگز کتابی نباشد، و بیان همه چیز را در آن نازل فرمود، و آفرینش شما و آسمانها و زمین و خبر پیش از شما و داوری میان شما و خبر بعد از شما و موضوع بهشت و دوزخ و پایان کار شما در قرآن هست.
⤵️شرح حدیث:
🖋 خداوند نبوت را به رسول الله ختم کرد و قرآن او تبیان کلشی است و خلقت همگان و خلقت آسمانها و زمین و بهشت و جهنم و مراتب وجودی انسانی و مقامات و اخلاقیات و اعمال و… در قرآن آمده است و خداوند لازم نیست همه را بگوید زیرا مشت نمونهٔ خروار است.
اگر کتاب مقدس را بخوانید میبینید که تمام داستانهای جعلی است.
««تجربه شخصی»» ↪️
🖋 من یک تجربهای دارم، مدتی که کتاب زیاد خوانده بودم و تاریخ اسلام و احادیث و تفاسیر و بعد هم کتابهای انبیا یعنی کتابهای منسوب به انبیا مثل تورات و انجیل و این جور کتابها را میخواندم خیلی دلم میخواست مثلاً کتابی به دستم برسد که سنگ نوشته و گل نوشته باشد که من ببینم انسانهایی که قبل از اینها بودند چه میکردند و اعتقاداتشان چه بود، دنبال کتابها گشتم و پیدا کردم یک سری کتابهایی که ترجمه سنگ نوشتهها و گل نوشتههای بابلی و سومری و مخصوص تمدنهای پیشین بود خیلی به نظرم میآمد باید عجیب باشد وقتی مطالعه کردم دیدم که آنها هم مثل ما ازدواج میکردند، مثل ما گله داری میکردند، کشاورزی میکردند، خانه داری و خانه سازی داشتند، میمردند، بچه دار میشدند، همین اتفاقاتی که الان هست برای ما برای آنها در قدیم هم همین بوده است بعد یک چیزی متوجه شدم که *قرآن وقتی داستانهای پیشینیان را میگوید نکاتی را میگوید که ارزشمند است و هدفی خاص دارد، این که حضرت ابراهیم چقدر گوسفند داشته است به چه درد من میخورد! آن کارهای حضرت ابراهیم را میگوید که درخشان است و باعث خلّت او شده است و اگر از حضرت یعقوب و یوسف علیهم السلام چیزی میگوید مربوط به روزمره آنها نیست، نکاتی را در انسانیت آنها میگوید یا اگر در مورد فرعون و نمرود و اینها حرف می زند دارد آن صفات رذیله را میگوید که در بعضی انسانها این صفات هست که شما وقتی میخوانید میبینید دستهای از انسانها بودند حسودی میکردند و به خاطر حسادت برادر خودشان را میکشتند، بعضی انسانها بودند خیرخواه بودند و یک مملکت را نجات میدادند ، یعنی شما وقتی قرآن را میخوانید انگار اخبار همه گذشتگان را خواندید چون تاریخ تکرار متشابهات است، الان اگر جنگ است و اسرائیل دارد حمله میکند این اسرائیل قبلاً هم این کارها را میکرده ووو فکر نکنید الان این کار را میکنند و یهودیها قبلاً هم گنبد آهنین و قلعههای مستحکم داشتند چون جان دوست هستند و از مرگ هراس دارند ووو…..
در قرآن همه چیز آمده است و بعد از رسول الله دیگر پیامبری نمیآید و کتاب آسمانی او آخرین کتاب و کامل است.
⬅️روایت (۴)
⤴️حارث بن مغیره گوید امام باقر علیه السّلام فرمود: علی علیه السّلام محدث بود، عرضکردم: میفرمائید پیغمبر بود؟ (چون او این سؤال در بین سخن آنحضرت بود، برای جواب نفی) امام علیه السّلام دست خود را اینچنین (ببالا) حرکت داد.
سپس فرمود: بلکه مانند همدم سلیمان یا همدم موسی یا مانند ذوالقرنین بود، مگر بشما خبر نرسیده است که خود علی فرمود: در میان شما هم مانند ذوالقرنین هست (و او خود علی علیه السّلام است).
⤵️شرح حدیث
محدَّث بمعنی کسی است که با او حدیث میشود یعنی از ملکوت با او گفتگو میشود و در لسان اخبار، امام را محدث گویند، زیرا خدای تعالی علوم و اخبار آسمانی را بوسیله الهام یا صدای فرشته به او میرساند ولی امام اکثراً شخص فرشته را نمیبیند، اما پیغمبر دائماً او را میدید، چون راوی معنی محدث را نمیدانست و خیال میکرد که محدث شامل پیغمبر هم میشود، از آن سؤال کرد، امام علیه السّلام با اشاره دست فرمود: نه، علی علیه السّلام محدث بود و پیغمبر نبود و محدث مانند آصف و خضر و ذوالقرنین است، و چون در روایتی که علی بن ابراهیم در تفسیرش نقل میکند، امیر المؤمنین علیه السّلام مقام و موقعیت ذوالقرنین را بیان میکند و سپس میفرماید: در میان شما هم مانند او هست یعنی خود علی علیه السّلام لذا امام باقر علیه السّلام در اینجا به آن روایت هم اشاره میکند.
🖋 امام باقر ع فرمود: به درستی که امیرالمؤمنین ع محدث بود محدث یعنی کسی که از عالم غیب با او حدیث و گفتگو میشود، به او چیزهایی می گویند، حالا چه کسی به او میگوید؟ این هم دارای مراتب است.
فکر میکردند اگر محدث است یعنی پیغمبر است! خیر
حضرت با دستش اشاره کرد نه پیغمبر نیست.
⬅️روایت (۵)
⤴️بریدن بن معاویه گوید: از امام باقر و امام صادق علیه السّلام پرسیدم که مقام و منزلت شما چیست؟ و بکدام کس از گذشتگان میمانید؟ فرمود: مانند همدم موسی (جناب خضر یا یوشع) و ذوالقرنین که هر دو عالم بودند ولی پیغمبر نبودند.
⤵️شرح
🖋 ائمه بالاتر از انبیاء هستند.
الحمدلله علی الولایه