ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

۹۹-۱۰-۲۷ فاطمیه اول

تاریخچه غصب خلافت، قبل و بعد از آن، رحلت رسول الله و نقش خانم فاطمه زهرا س

بسم الله الرّحمن الرّحیم

جلسه: ایام فاطمیه اوّل ۹۹/۱۰/۲۷
شب شهادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهراست.

تاریخچه غصب خلافت

مطالبی را از تاریخ اسلام باز گو کنیم برای کسانی که در نسل‌های بعد آمده‌اند و در صدر اسلام حضور نداشته‌اند مثل ما.
اگر انسان منصف باشد برای رسیدن به حقیقت راهی هست که کدام مذهب درست است؟ منظورمان اصل آن راه و مبانی است. و اِلّا فقه ما بافقه اهل سنت خیلی فرق ندارد.
امّا آن مبانی مذهب. آن راهی که الآن و در همان صدر اسلام به بن بست خورده. راهی که خلفا در پیش گرفتند،
نبی اکرم اسلام بیست و سه سال عمر نبوت و رسالتشان بود. یعنی در چهل سالگی مبعوث شدند. سیزده سال در مکه بودند. بعد هجرت کردند به مدینه و ده سال در مدینه بودند و در سنّ شصت و سه سالگی رحلت کردند یا به شهادت رسیدند.
بعضی از سوره‌ها در مکه نازل شد که میگوییم سوره‌های مکّی و بعضی سوره‌ها در مدینه نازل شد که شد سوره‌های مدنی.
حالاشاید شخصی بپرسد مگر این شهر با آن شهر تفاوت دارد؟ بله تفاوت‌هایی داشت.
یعنی آن سیزده سالی که پیامبر اکرم در مکّه بودند اسلام یک دین اجتماعی نشده بود. یعنی حکومتِ اسلامی نبود. تک تک مسلمان بودند. خیلی‌هایشان تحت شکنجه و زد و خورد قرار می‌گرفتند. تاجایی که عدّه‌ای به سرکردگی جعفربن ابیطالب مجبور شدند به حبشه هجرت کنند.
اینجا بنده پرانتزی بازکنم و آن اینکه: خیلی‌ها را من دیده‌ام سؤال کرده‌اند، ولی جوابش را نمی‌دانند چیست.
قبل از به پیامبری رسیدن پیامبر اکرم آیا اهل مکه همه مشرک بودند؟ حضرت خدیجه و ابوطالب و فرزندانش، یا عموهای پیامبر بت پرست بودند؟
روایت داریم از خود اهل سنت که عمر و ابوبکر و عثمان بت پرست و جزءِ مشرکان بوده‌اند. اما خاندان پیامبر چه؟
برگردیم به قبل. حضرت ابراهیم که پدر بزرگ موحدان است، دو تا فرزند داشت. اسماعیل و اسحاق. اسحاق در منطقهٔ شامات بودند که حضرت ابراهیم آنجا بیت المقدس را بنا کرد.
و اسماعیل را به وحی الهی به منطقهٔ حجاز آورد. در آنجا گذاشت و بعد از مدّتی که دید حضرت اسماعیل جوان و برومند شد با حضرت ابراهیم دو تایی خانهٔ کعبه را بنا کردند.
وَ اِذ یَرْفَعُ اِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ اِسماعیل وَ رَبَّنا اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیم (سوره بقره آیه ۱۲۷)
پس حضرت ابراهیم هم بیت المقدس را بنا کرده، هم کعبه را. آنجا پایگاه اسحاق و فرزندان اسحاق بود یعنی یهودیها. (بنی اسرائیل) و مکه شد برای بنی اسماعیل.
امّابنی اسماعیل، دینشان دین حضرت ابراهیم علیه السّلام بود. حنیف بودند.
در طول تاریخ رفته رفته انحرافاتی در دین حنیف بوجود آمد. و برخی‌ها طرف شرک و بت پرستی گرایش پیدا کردند. حجّ زمان حضرت ابراهیم را هم بجا می‌آوردند. امّا بعضی از کارهای شرک آلود را هم انجام می‌دادند. مثلاً زن و مرد عریان می‌شدند. دور کعبه طواف می‌کردند.
امّا همه مشرک شدند؟ نه عده‌ای در خود مکه بودند که به اینها حنفا می‌گفتند. مثل خانوادهٔ پیامبر عبدالمطّلب، ابوطالب…این‌ها یکتاپرست بودند.
البتّه یهودیها و حتّی زرتشتیها به آنجا رخنه کرده بودند. عدّه‌ای هم برای زیارت بیت الله به آنجا می‌آمدند.
امّا ابوبکر و عمر و عثمان قبل از اسلام مشرک بودند؟ بله
اجداد پیامبر ما صاحب کرامات بودند و برای باران و…به درب خانهٔ این‌ها می‌آمدند و متوسّل می‌شدند.
پیامبر اکرم وقتی در مکّه بودند، خیلی تحت آزار و اذیّت و بی حرمتی بودند. و اسلام هم خیلی در تقیّه و مخفی بود.
مثلاً ابوذر که خیلی صادق الّهجه بود. گفت یارسول الله من می‌خواهم بروم اعلام توحید کنم. رسول اکرم گفت با جانت بازی می‌کنی. گفت اشکال ندارد. رفت کنار کعبه گفت لا اله الا الله. ریختند سرش، زدند. که می‌گوید اگر عباس عموی پیغمبر نرسیده بود او را کشته بودند.
یهودی‌ها در مدینه زیاد بودند.
حالا یهود آنجا چه کار می‌کند؟ یهود که باید اورشلیم باشد.
آیهٔ قرآن می‌فرماید: این‌ها پیامبر را می‌شناختند، آنچنانکه فرزند خودشان را می‌شناسند.
یعنی پیشگویی‌هایی که در کتابهایشان خوانده بودند که یک پیامبری از این منطقه می آید و..، اینجا آمده بودند که پیامبر از درون اینها بیرون بیاید. فکر می‌کردند دست اینهاست.
پیامبر از جانب خدا برای انسان‌ها می‌آید.
این‌ها منتظر آمدن پیامبر بودند. وقتی پیامبر آمد همان یهودیها که منتظرش بودند به جنگش بلند شدند.

روایت داریم امام زمان که می‌آید خیلی‌ها که جزءِ برجستگان منتظران هستند، مقابلش می‌ایستند. بعد کسانی داخل این امر می‌شوند که درحکم خورشید پرست و ستاره پرست هستند.
پیغمبر اکرم که به مدینه هجرت کردند، وضعیت عوض شد. در مکه تحت فشار و آزار و اذیت، ولی در مدینه به استقبالشان آمدند. مسلمان‌ها را پناه دادند، خیلی‌ها اسلام آوردند. یک حکومت کوچک اسلامی داشت شکل می‌گرفت.
پیامبر اکرم این طرف و آن طرف مبلغ می‌فرستادند.
به منطقه‌ای مبلغ فرستادندکه بزرگشان گفت ما اسلام می‌آوریم ولی به یک شرط که بعد از شما حکومت دست ما باشد. پیامبر اکرم فرمود این امر به دست من نیست که بخواهم به تو یا به دیگری بدهم. این را خداوند مشخص می‌کند.

آیا بعد از پیامبر خداوند جانشین پیامبر را مشخص کرد!؟
جانشین پیامبر باید از جانب خدا باشد.
ما اگر به حرف پیامبر گوش می‌کنیم، چون از جانب خدا حرف میزند.

غدیر خم

پیامبر اکرم در حجه الوداع به همه اعلام کرده بود که از مسلمانها، امسال هر کس می‌تواند باید به حج بیاید. چون می‌خواستند حج را به مسلمانها یاد بدهند.
پیامبر اکرم حج را بجا آوردند. در مسیر برگشت به منطقهٔ غدیر خم رسیدند. ایستادند. به کاروانهایی که رفته بودند فرمودند برگردید. از جهاز شتر منبر درست کردند. بالا رفتند، خطبه خواندند. امیرالمؤمنین را معرفی کردند. سه شبانه روز آنجا ماندند. گفتند باید بیایید با علی بیعت کنید. زن‌ها هم بیعت کردند. آبی بود که حضرت دست در آن می‌گذاشت، زن‌ها می‌آمدند به عنوان بیعت به آن آب دست می‌زدند.
زن هم انسان است و باید امام داشته باشد.
ازبچه ها بیعت نگرفتند. غیر از امام حسن و امام حسین.
این حدیث برای اهل سنت خیلی سنگین است. عده‌ای مثل ابن تیمیه و طرفداران بنی امیه گفتند این حدیث را شیعه‌ها درست کرده اند. پادشاهانشان هم آنها را داخل کتابها کرده‌اند و شیعیان را به این طریق گول می‌زنند.
علامه امینی کتاب الغدیر را برای چه نوشت؟ آمد سندهای حدیث الغدیر را با صد و ده سلسله سند از کتابهای اهل سنت بیرون کشید. ما در عالم اسلام حدیثی که اینقدر سند داشته باشد نداریم. فوق حد تواتر است.
امّا آیا پیامبر اکرم فقط همانجا به مردم گفتند و بیعت گرفتند؟ نخیر آنجا عمومی و برای همهٔ مسلمانها بود. درمدینه هم، از گروهی بیعت گرفتند.
پیامبر اکرم قضیه را سفت کرد که جای حرف باقی نماند.

ماجرای غصب خلافت

علامه عسکری به نکتهٔ جالبی اشاره می‌کند. می‌گوید وقتی پیامبر اکرم از دنیا رفت ابوبکر آن روز در مدینه نبود. می‌گوید عمر شمشیر کشید گفت: پیامبر نمرده است. هرکس بگوید مرده است، با این شمشیر او را می‌زنم.
فردایش ابوبکر آمد. ابوبکر گفت نه پیامبر هم مثل من و تو انسان است و از دنیا رفته است. عمر شمشیرش را غلاف کرد.
این دیوانه بازیها برای چه بود؟ چون عمر خودش وجهه‌ای نداشت که خودش را جلو بیندازد، می‌خواست از وجههٔ ابوبکر که پیر مرد بود استفاده کند.

۱ سقیفه بنی ساعده

در سقیفهٔ بنی ساعده نشستند خلیفه تعیین کنند. حالا امیر المؤمنین دارد بدن پیامبر را غسل و کفن می‌کند. آمدند سراغش که علی چه نشسته‌ای، این‌ها دارند خلیفه تعیین می‌کنند. گفت من بدن پیامبر را روی زمین بگذارم بروم دنبال خلافت؟ هیهات.
این‌ها در سقیفه چه کار می‌کردند؟ سر خلافت بحث شد. مدنی‌ها یعنی انصار گفتند: ما جز با علی بیعت نمی‌کنیم. در مدنی‌ها اختلافی بود. اوس و خزرج.
سعد بن عباده سر کردهٔ خزرجیان، برای خودش مدعی خلافت شد.
آن دسته برای اینکه این خلیفه نشود، پریدند با ابوبکر بیعت کردند.
بعد شمشیر کشیدند. آمدند بیرون دست ابوبکر را بالا گرفتند که با خلیفهٔ رسول الله بیعت کنید.
رفتند داخل مسجد نشستند.
کینه‌هایی که از امیر مؤمنان مظلوم عالم، داشتند رو شد.
روایت داریم رسول خدا گریه می‌کرد. امیرالمؤمنین عرض کرد یا رسول الله برای چه گریه می‌کنید؟ فرمود کینه‌هایی که نسبت به تو در دل بعضی‌هاست، بعد از رفتن من رو می‌شود.
بدن پیامبر مظلومانه و مخفیانه، شبانه دفن شد.
خود عایشه می‌گوید شب که صدای بیل و کلنگ بلند شد ما فهمیدیم بدن رسول الله را دارند دفن می‌کنند.

۲ چرا امیرالمؤمنین در زمان غصب خلافت دست به شمشیر نشد؟

حالا می‌خواهند از حضرت علی بیعت بگیرند. آقا امیرالمؤمنین باید چه می‌کرد؟
در کتاب الغارات که از کتب قدیمی و اصیل در تاریخ است روایت کرده در جنگ صفّین عده‌ای از شیعیان گفتند یا مولا تو الآن در مقابل معاویه دست به شمشیر شدی. چرا در مقابل ابوبکر و عمر دست به شمشیر نشدی؟ فرمود آن موقع فرق می‌کرد. با رفتن پیامبر از یک طرف دشمنان اسلام برای هجوم آوردن سر بلند کرده بودند. و عدّه‌ای بودند تازه مسلمان که اگر در پایتخت حکومت اسلامی اختلاف می‌افتاد، تازه مسلمانها از دین برمی‌گشتند. آن‌ها هم که می‌خواستند حمله می‌کردند. من دیدم اگر دست به شمشیر بشوم و تفرقه بیفتد دیگر نمی‌توانیم لشکر درست کنیم که کسی بخواهد به جنگ برود.
دیدم اصل اسلام از بین می‌رود لذا تحمل کردم. در مقابل چشمم میراثم را بردند و سکوت کردم.

۳ نقش خانم فاطمه زهرا س در غصب خلافت

امّا حضرت برای آیندگان که راه را از چاه تشخیص بدهند یک جنگ سرد راه انداختند. تمهیدش را هم خود پیامبر اکرم قبلاً آماده کرده بود. و آن سپاهی بود که سربازش فاطمهٔ زهرا بود که به میدان رفت. و در این میدان به شهادت رسید.

پیامبر اکرم چگونه آماده کرده بود؟ گفتم اگر کسی انصاف داشته باشد راه مشخص است.
شما به خود قرآن مراجعه کنید. اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا (سوره احزاب آیه ۳۳)
خداوند ارادهٔ پاکی وطهارت شما اهل بیت را کرده (اهل بیت هم پنج تن هستند و لا غیر)
خانهٔ فاطمهٔ زهرا به مسجد چسبیده بود و فقط در خانهٔ فاطمهٔ زهرا بود که به مسجد باز می‌شد. دیگر کسی حق نداشت به مسجد در باز کند.
پیامبر اکرم شش ماه می‌آمد موقع نماز دست می‌گذاشت دو طرف در می‌گفت اَلصّلوه اَلصّلوه یا اهلِ بِیت النَبُوَّه اِنَّمَا یُریدُ الله لِیُذهِبَ الرّجسَ اَهلَ البَیت وَ یُطَهِرَکُم تَطهیرا
پس یک سربازی میدان رفته که معصومه است.
شاید کسی از این آیه نتواند بفهمد که فاطمه معصومه است.
روایات پیامبر هست. قالَ رَسولُ الله ص فرمود فاطِمَهَ بِضعَه مِنّی مَن آزاها فَقَد آزانی فاطمه پارهٔ تن من است کسی او را آزار بدهد من را آزار داده است.
ازاین هم نمی‌شود عصمت را فهمید.
حدیثی دیگر:
قالَ رَسولُ الله: اِنَّ اللهَ یَغضِبُ لِغَضَبِکِ وَ یَرضی لِرِضاک. فاطمه، خداوند غضب می‌کند به غضب تو و راضی می‌شود به رضایت تو حدیثی است که سنی و شیعه نقل کرده‌اند.
وقتی خداوند به غضب یک نفر غضب کند و به رضایت او راضی شود آیا میشود او غیر معصوم باشد؟
اهل سنت روایت کرده‌اند بارها رسول خدا به اهل بیتش فرمود: اِنّی سِلمٌ لِمَن سالِمَکُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَکُم
حالا چنین کسی به میدان آمده. امیرالمؤمنین خودش ساکت است چون بخواهد حرف بزند، درگیری مرد متفاوت است. یک مرتبه دست به شمشیر می‌رود. اما زن داستانش فرق می‌کند.
در قدیم حتی در جنگها به زنها کار نداشتند.
ننگ می‌دانستند کسی روی زن غریبه دست بلند کند.
لذا وقتی زن به میدان آمده، پس جنگ سرد است. یعنی خونی نباید ریخته شود ولی باید راه از چاه مشخص شود.
اگر بناست شما خودتان خلیفه تعیین کنید… بعد چه شد؟ بنی امیه سر کار آمدند.
اگر خلیفه را ما خودمان مشخص کنیم، از جانب خداست؟
باید معلوم بشود چه چیزی مشروعیت دارد و چه چیزی ندارد. حرف ما این است.
خانم دو تا خطبه دارند یکی خطبه‌ای که برای انصار قرائت کردند و یکی برای زنها.
در ادبیاتش عِدل خطبه‌های نهج البلاغه است.
چادر پوشیدند. عده‌ای از خانمها دورش را گرفتند. رفتند مسجد. شروع کردند به خطبه خواندن. که از ابتدا پیامبر چه کرد. علی چه موقعیتی داشت. امامت ما برای چیست. بعد شما چه کردید؟ یعنی کار را کاملاً مشخص کرد. و چون زن بود و دختر پیامبر بود، کسی نمی‌توانست رویش شمشیر بکشد.

۴ ماجرای غصب فدک

وقتی حضرت امیر به خلافت رسید گفتند آقا فدک را پس نمی‌گیری؟ فرمود: ما با فدک چه کار داریم.
آنجا اگر بحث فدک شد، می‌خواستند ظلم اینها را به مردم بگویند. و فقط فدک تنها هم نبود. پیامبر خیلی میراث داشت که اینها غصب کردند.
علامه عسکری در کتاب سقیفه، چقدر از اموال رسول الله را آورده. می‌گوید فدک یکی از آنها بود. این‌ها همه را گرفتند. گفتند اینها مال ولی امر مسلمین است.
فاطمهٔ زهرا فرمود ابن ابی قحافه تو از پدرت ارث می‌بری من از پدرم ارث نمی‌برم؟ شاید فکر کردید من و پدرم از دو تا ملت جدا هستیم. یا فکر کردی تو قرآن را بهتر از پدرم و پسر عمم ابوالحسن می‌شناسی؟
این پا فشاری روی فدک بخاطر نشان دادن مظلومیت بود.
الحمدلله علی الولایه

دانلود فایل صوتی

 

۳/۵ - (۲ امتیاز)
مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.