ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

شعر : نبودی ببینی

بسم الله الرحمن الرحیم

خروش قیامت به پا شد نبودی ببینی

بسیط زمین پر بلا شد نبودی ببینی

در آن دم ز اولاد طه و یس چه سرها ، غریبانه از تن جدا شد نبودی ببینی

ز حلقوم فرزند زهرا در آن وادی تَف ، روان خون پاک خدا شد نبودی ببینی

خدا شاهد است آنکه در ساحل نهر علقم ، قمر با زمین آشنا شد نبودی ببینی

نه شق القمر شد که از تیغ بیداد اعدا ، همین فرق اکبر دو تا شد نبودی ببینی

به پیش رخ باغبان غنچه را سر بریدند ، همه باغ غرق عزا شد نبودی ببینی

گل سرخ با آن همه نُزهت و لطف و پاکی ، لگدکوب دست جفا شد نبودی ببینی

ز افغان جبریل و از داد و بیداد فطرس ، سماوات ماتم سرا شد نبودی ببینی

ز خوناب اشک ملائک همی غرق ماتم ، سرا پرده ی کبریا شد نبودی ببینی

ز آه شرر بار زینب در آن دشت پر خون ، پر آتش دل نینوا شد نبودی ببینی

خدا داند و بس که آنجا چه ذبح عظیمی ، ز مهمانی کربلا شد نبودی ببینی

چه سیلاب اشکی سرازیر از چشم زینب ، به خاکستر خیمه ها شد نبودی ببینی

چه ابدان پاک و مطهر که از خاک غربت ، کفن پوش دست صبا شد نبودی ببینی

فرو ریخت اشکی که از دیده ی پاک عمان ، همان رشک آب بقا شد نبودی ببینی

محمد مهدی معماریان.

دانلود

دانلود تصویری

۴.۸/۵ - (۳۳ امتیاز)
مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.