رسالهُ لسان الغیب
بسم الله الرحمن الرحیم
رسالهُ لسان الغیب فی لسان الغیب صدر الدین قونوی را حضرت علامهُ ذوالفنون نجم الدین طبری آملی در نکته ۱۰۰۰کتاب هزار و یک نکته آورده اند و توفیق الهی یار شد تا این رساله از تازی به پارسی به دست این کمترین نقل گردد. البته این رساله را شرحی عظیم می یابد و ما به اختصار برخی حواشی بر آن نگاشتیم تا فهم آن بر خواننده آسان شود.
«هو»
نکته:این رساله وجیز و عزیز به نام لسان الغیب فی لسان الغیب از مصنفات عارف أوحد صدر الدین قونوی اعظم تلامذهُ محیی الدین عربی صاحب فصوص و فتوحات است،که تفسیر فاتحه و مفتاح غیب الجمع و الوجود و شرح فصوص الحکم و نصوص و فکوک و نفحات الهیه و هادیه و شرح الحدیث از آثار قلمی عرفانی اوست.
رساله حاوی اشاراتی بس لطیف به دقایق و نکات صحف اهل الله است که راقم آنرا از کثرت نفاستش برای خود استنساخ کرده است و اینک مقدر شده است که بحلیت طبع متحلی ،و در مشهد ارباب شهود متجلی گردد. والسلام
رسالهُ لسان الغیب فی لسان الغیب
للشیخ صدر الدین القونوی من اعاظم تلامذه الشیخ الاکبر محیی الدین العربی
پروردگارا تو را حمد میکنم و حمد ،حمد توست و شکر تو میگذارم و شکر ،شکر توست و صلوات میفرستم بر حبیبت و رسولت محمِّد و آل او که بهترین خلق تواند اما بعد در این رساله اشاراتیست به کنوز تحقیق و تنبیهاتیست که تو را آگاه میکند بر مخزونات دقیق،رموزاتیست عالیه و شهوداتیست متعالیه که نامیدم آن را «لسان الغیب فی لسان الغیب »والله الهادی الی اصوب الصوب .
اشاره:موجودات تمامی در وجودند و وجود در موجود است«یعنی وجود متجلی در موجود است »پس حقیقه واحدۀ موجوده تمام وجود است و تمام وجود،حق موجود است.و تمامی موجودات در وجود ،واحدند «شهدالله انه لااله الا هو»شهادت میدهد الله که نیست خدائی جز او.
رمز:همه چیز در هر چیز است و همگی در واحدند و واحد در واحد است و واحد در وحدت است {رمزیست از رجوع کثرتی که عین وحدت است به وحدتی که حقیقت کثرت است.
تذکره:هو الاول او اول است،پس زمانی فوق او نیست .هوالآخر اوآخر است،پس زمانی بعد اونیست«یعنی حق محیط به زمان است نه در ظرف زمان»و او ظاهر است بذات خود پس ظاهری نیست که غیر او ،او را ظاهر کرده باشد.
و او باطن است بذات خود پس عالم به اونیست مگر ذات خودش به ذات خودش «لایحیطون بشیء من علمه الِِّا بماشاءو هو السِّمیع العلیم»احاطه پیدا نمی کنند به چیزی از علم او مگر آنچه را که او بخواهد و اوست که شنوا و داناست.
تبصره:«و عنت الوجوه للحّی القیوم »چهره ها همه خاک مالند در برابر حیِِِّ قیوِِّم پس وجهی نیست مگر وجه او «وکلِِِّ شیی هالک الِِّا وجهه»همه هلاکند مگر وجه او «یعنی همه موجودات وجوه حق اند»
توصیف :اجلّ است جناب حق سبحانه از این که دوگانه باشد چرا که او بحت وجود است«یعنی صرف وجود و مطلق به حقیقت اطلاق است»پس موجودی غیر از او نیست.
ادامه رساله در کتاب سه رساله عرفانی از سه عارف ربانی.